eitaa logo
پسرفاطمه(عج)
6.1هزار دنبال‌کننده
12.4هزار عکس
13.8هزار ویدیو
81 فایل
﷽ ❤ #اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ ‍ ⚠️ تبادل فقط باکانالهای مذهبی وآموزشی بالای 2 کا ادمین نظرات ، پیشنهادات و تبادل ⬅️ @SeydAli_Alavi تبلیغات ارزان ⬅️ @tabtarefe
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5848109873476142690.mp3
4.97M
✨🍃✨🍃✨🍃✨ 🌹به مناسبت ایام ولادت زیبای اعتراف یک ناصبی، به مهربانی و کارگشایی امام رئوف علیه السلام. ✨🌹 @montazar
4_5888710332469217048.mp3
9.65M
✨🍃✨🍃✨🍃✨ 🌹به مناسبت ایام زیارت مخصوص (۲۳ ذی القعده)؛ زیبای عنایت امام رئوف، به تاجر ورشکسته. @montazar ✨🍃✨🍃✨
❤️تولدت مبارک سلطان 😍@montazar
: انتظارفرج به چند چیز است: صبوربودن، گشاده رویے ، همسایه دارے ، خوش رفتارے، ترویج کار هاے نیک، خودداریاز آزار و اذیت دیگران و خیرخواهے و مهربانے با مؤمنان. 📗تحف العقول ص۴۱۵ 🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج ✅ @montazar
✅ امام رضا علیه السلام در دعا برای (حضرت) حجت بن الحسن صلوات اللّه علیه فرمودند: ❇️ در کار او ما را به دلتنگی و تنبلی و سستی و ضعف مبتلا مفرما ❇️ و ما را از کسانی قرار ده که به وسیله آنان دینت را یاری ‌می‌رسانی. 📜 فی الدِّعاءِ للحُجّهِ ابنِ الحَسَنِ صلواتُ اللّهِ علَیهِ: و لا تَبتَلِنا فی أمرِهِ بالسَّأَمهِ و الکَسَلِ و الفَترَهِ و الفَشَلِ، و اجعَلْنا مِمَّن تَنتَصِرُ بهِ لِدِینِکَ. ⬅️ بحار الأنوار ج ٥ ص ٣٣٥ ح ٩٥ 🏷 @montazar
🔘 تشرف در راه مانده ای از زائران امام رضا (ع) (تشرّف شیخ حسین خادم مسجد سهله) 🔰 شیخ آقا بزرگ تهرانی از شیخ حسین، خادم مسجد سهله، نقل می‌کند: 🕌 در سفر اوّلی که با جناب شیخ اعظم، شیخ محمّد طه اعلی اللّه مقامه به مشهد مقدّس مشرّف شدیم؛ نزدیک مشهد یعنی میامی رسیدیم من بر حیوان سواری خود طیّ مسافت می‌کردم. چیزی از راه را طیّ نکرده بودیم که آن حیوان از حرکت باز ماند و کم‌کم عقب افتادم بطوری‌که اثری از قافله دیده نمی‌شد. پیاده شدم و قدری پیاده با حیوان راه رفتم؛ ولی حیوان به‌خاطر ورمی که در دستش پیدا شده بود، نمی‌توانست راه برود و من هم از حرکت عاجز شدم. در این‌جا بارم را فرود آورده و فرشم را بر زمین پهن نمودم و در وسط صحرا مثل این‌که در خانه‌ام باشم، نشستم و مدّت مدیدی در فکر بودم و به حضرت رضا علیه السّلام خطاب می‌نمودم و عرایضی را عرض می‌کردم و می‌گفتم: 🔹 مولاجان من زائر شمایم و از کاروان عقب افتاده‌ام و دست حیوانم شل شده است. ▫️ و امثال این مطالب را ذکر می‌کردم. ناگاه دیدم شخص عجمی که بر حیوان قویّ سفیدی سوار است، از راه می‌آید. گفتم: 🔹 لابد این شخص از زوّار است. ▫️ وقتی رسید، سلام کرد. جواب سلامش را دادم. خیال کردم که او هم به واسطه امری از کاروان عقب‌ افتاده است. بعد از جواب سلام، ایشان به فارسی مشغول صحبت شد و من هم فارسی بلد بودم. مرا به اسم نام برد و گفت: 🔸 ای شیخ حسین، طوری نشسته‌ای مثل این‌که در خانه خودت نشسته باشی آیا نمی‌دانی این‌جا چه جایی است؟ ▫️ گفتم: 🔹 بلی؛ امّا قضیه من چنین و چنان است. ▫️ گفت: 🔸 برخیز بارت را روی حیوانت می‌گذاریم و می‌رویم شاید خداوند ما را به قافله برساند. ▫️ گفتم: 🔹 آیا نمی‌بینی که دستش چه شده و نمی‌تواند راه برود؟ ▫️ اصرار کرد. گفتم: 🔹 لا حول و لا قوّه الّا باللّه ▫️ و برخاستم. بار بر روی حیوان قرار گرفت من هم به اجبار او، حیوان را می‌راندم و ایشان نیز کم‌کم راه می‌رفت. در بین راه گفت: 🔸 ای شیخ حسین، بار من سبک‌تر از بار تو است؛ بارت را روی حیوان خودم می‌گذارم و بار خودم را روی حیوان تو. ▫️ گفتم: 🔹 میل خودتان. ▫️ بار مرا گرفت و روی حیوان خودش گذاشت و بار خودش را روی حیوان من و به همین کیفیّت می‌رفتیم. گفت: 🔸 ای شیخ حسین، نمی‌خواهی حیوان خودت را با حیوان من مبادله کنی تا سربه‌سر شود؟ ▫️ گفتم: 🔹 ای برادر، تو عجمی و من عرب؛ گمان می‌کنی من نمی‌فهمم که مرا مسخره می‌کنی! حیوان شما ده برابر حیوان من می‌ارزد؛ با این‌که من در این صحرا در معرض هلاکتم و چاره‌ای ندارم جز این‌که مال و بارم را بگذارم و بروم تا خود را از هلاکت خلاص کنم. معلوم است که این حرف تو جز برای مسخره کردن من نیست. ▫️ گفت: 🔸 از استهزاء کردن، به خدا پناه می‌برم. تو چه کار داری، من می‌خواهم حیوانم را با حیوان تو معاوضه کنم. ▫️ هرچه می‌گفتم: 🔹 ای برادر مرا مسخره نکن، ▫️اصرار می‌کرد، تا اصرارش بحدّی رسید که قبول کردم. گفت: 🔸 پس سوار شو. ▫️ من بر حیوان او سوار شدم دیدم انگار مثل مرغی می‌پرد. آن مرد گفت: 🔸 تو به قافله ملحق شو من هم ان شاء اللّه تعالی ملحق می‌شوم. ▫️ زمان کمی گذشت که دیدم به قافله رسیده‌ام. آن هم در نزدیکی منزل و مثل آن‌که از آن مرد غافل شدم. همین‌که به منزل رسیدم، پیاده شده و مشغول رسیدگی به حیوان گردیدم و وقتی کارم تمام شد برای خوردن قهوه خدمت شیخ محمّد طه رسیدم. وقتی داخل شدم، سلام کردم. فرمود: 🔸 شیخ حسین، چرا امروز در راه با ما نبودی؟ ▫️ چون بنای من بر این بود که هر روز حیوانم را جلوی محمل شیخ یک ساعت یا بیشتر راه می‌بردم و ایشان برای من حکایاتی را نقل می‌فرمودند. عرض کردم: 🔹 شیخنا قضیّه من این بود ▫️ و جریان را نقل کردم. فرمود: 🔸 آن مرد کجا است؟ ▫️ عرض کردم: 🔹 خودش را به ما می‌رساند؛ ولی هنوز نرسیده است. ▫️ فرمودند: 🔸 بلکه او قبل از تو رسیده است؛ آیا گمان می‌کنی که این‌طور کارها را در چنین مکانی کسی غیر از ائمّه معصومین علیهم السّلام انجام می‌دهد؟ ▫️ بعد شیخ به‌خاطر این جریان قصیده‌ای در مدح حضرت رضا علیه السّلام انشاء نموده و قضیه را در آن درج نمود. ♦️ جناب شیخ آقا بزرگ تهرانی فرمودند: ▪️ شیخ حسین بعضی از ابیات آن قصیده را برای من خواند؛ ولی من فراموش نموده‌ام. و گفت: ▫️ آن شخص را هم دیگر ابدا ندیدم و با آن حیوان تا تهران برگشتم. در آن‌جا مریض شدم و آن را به قیمت گزافی فروختم و در معالجه مرض و مراجعتم، مصرف کردم. ⬅️ برکات حضرت ولی عصر (علیه السلام)، صفحه ۲۰۳ 🏷 🌹 ✅ @montazar
📛 فتنه چیست؟ ✅ امام رضا (ع): 🔸 «آنچه گردنهایتان را در انتظار آن دراز می‌کنید واقع نخواهد شد، مگر بعد از آنکه آزمایش شوید و امتحان شوید و از بوته امتحان جز افراد بسیار کم پیروزمندانه بیرون نمی‌آیند، چنانکه خدای تبارک و تعالی می‌فرماید: ✨ [الف، لام، میم. آیا مردم پنداشته‌اند که با گفتن اینکه ایمان آورده‌ایم فروگذار می‌شوند و مورد فتنه و آزمایش قرار نمی‌گیرند] (۱) ▫️ آنگاه به یکی از اصحاب به نام «معمّر بن خلّاد» خطاب کرده فرمود: 🔸 فتنه چیست؟ ▫️ گفت: 🔹 جانم به فدای تو شود، آنچه ما می‌دانیم اینست که امتحانی در دین واقع شود. ▫️ فرمود: 🔸 «چون طلا گداخته می‌شوید، و مانند طلای ناب از ناخالصی‌ها پاک می‌شوید» (۲) 📜 «لا یکون ما تمدّون إلیه أعناقکم حتّی تمیّزوا و تمحّصوا فلا یبقی منکم إلّا القلیل، مصداقا لقوله تعالی: [الم، أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا یُفْتَنُونَ؟] ثمّ قال لصاحبه المذکور: ما الفتنه؟. قال: جعلت فداک، الّذی عندنا أنّ الفتنه فی الدّین. فقال: یفتنون کما یفتن الذّهب. یخلصون کما یخلص الذّهب!». ⬅️ روزگار رهایی، جلد ۱، صفحه: ۳۹۰ (۱). عنکبوت: ۱. (۲). غیبت نعمانی صفحه ۱۰۷، ارشاد مفید صفحه ۳۳۹، الزام النّاصب صفحه ۷۹ و ۱۷۷ و ۱۸۴، و ... 🏷 🌹 ✅ @montazar
من نیز همراه شما از منتظرانم‌ ✅ امام رضا (ع) می‌فرماید: 🔸 «وه چه نیکوست صبر و انتظار فرج، مگر نشنیده‌اید گفتار خدا را که فرموده است: 📜 [وَ ارْتَقِبُوا إِنِّي مَعَكُمْ رَقِيبٌ، فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ‏] (۱) 📃 [منتظر باشید که من نیز همراه شما از منتظرانم‌] پس صبر و شکیبائی را پیشه خود سازید که فرج بعد از یأس و نومیدی خواهد آمد. اقوامی که پیش از شما بودند از شما شکیباتر بودند». (۲) ⬅ روزگار رهایی، جلد ‌۱، صفحه: ۳۸۹ (۱). هود: ۹۳ و یونس: ۲۰ و ۱۰۲. (۲). بحار الانوار جلد ۵۲ صفحه ۱۲۹، منتخب الاثر صفحه ۴۹۶ و غیبت نعمانی صفحه ۱۸۰. 🏷 🌹 ✅ @montazar
✅ امام رضا علیه السلام در دعا برای (حضرت) حجت بن الحسن صلوات اللّه علیه فرمودند: ❇️ در کار او ما را به دلتنگی و تنبلی و سستی و ضعف مبتلا مفرما ❇️ و ما را از کسانی قرار ده که به وسیله آنان دینت را یاری ‌می‌رسانی. 📜 فی الدِّعاءِ للحُجّهِ ابنِ الحَسَنِ صلواتُ اللّهِ علَیهِ: و لا تَبتَلِنا فی أمرِهِ بالسَّأَمهِ و الکَسَلِ و الفَترَهِ و الفَشَلِ، و اجعَلْنا مِمَّن تَنتَصِرُ بهِ لِدِینِکَ. ⬅️ بحار الأنوار ج ٥ ص ٣٣٥ ح ٩٥ 🏷 @montazar