7.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
۲۱ خرداد ۱۴۰۲
۱۲ مرداد ۱۴۰۲
هدایت شده از ماه مــــهــــــــــر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قول میدم
مثل آرمان علی وردی من پای کار باشم🥺
سالگرد شهادت آرمان علی وردی 🕊
#شهید #آرمان_علیوردی #امنیت
@mah_mehr_com
۵ آبان ۱۴۰۲
«گفتم: «محسن جان! دیر میای بچهها نگرانتن»
لبخندی زد و حرف از صمیم قلبش بیرون آمد؛ حرفی که زبانم را قفل زد.
غیرتمند گفت: «هرچی من بیشتر کار کنم
نتانیاهو کمتر خواب راحت به چشمش میاد؛
✔️پس اجازه بده بیشتر کار کنم».
معنای این حرفش را زمانی فهمیدم که شهید شد؛🌷
وقتی که #نتانیاهو توئیت زد و برای یهودیها شنبه خوبی را آرزو کرد.
از شنبه آرام در اسرائیل گفت؛
از شنبه بعد از #محسنفخریزاده». ...
✍خاطرات همسر شهید
🌹به مناسبت سالگرد شهادت دانشمند هسته ای شهید محسن فخری زاده🌹
#خانواده
#شهید
#فخری_زاده
برای شادی روحش #صلوات
اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم
✅ @montazar
۷ آذر ۱۴۰۲
۱۷ آذر ۱۴۰۲
نصف شب از شناسایی برگشته بود وقتی میبیند بچهها توی چادر خوابیدند همان جا بیرون چادر میخوابد
بسیجی آمده بود نگهبان بعدی را بیدار کند میبیند کسی بیرون چادر خوابیده است با قنداق اسلحه به پهلویش میزند و میگوید:پاشو،نوبت پست شماست.
آقا مهدی هم بلند میشود، اسلحه را میگیرد و میرود
صبح زود نگهبان به آن بسیجی میگوید چرا دیشب من را بیدار نکردی؟
وقتی به محل نگهبانی میروند ،میبینند فرمانده لشگر دارد نگهبانی میدهد.
#شهید مهدی زین الدینی 🕊
✍️ #شهید
✅ @montazar
۳ دی ۱۴۰۲
18.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
۷ دی ۱۴۰۲
هدایت شده از ماه مــــهــــــــــر
37.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
۱۵ دی ۱۴۰۲
۲۷ دی ۱۴۰۲
۲۷ دی ۱۴۰۲
🔴شهیدی که #امام_زمان_(عج) کفنش کرد‼️
شهیدی بود که همیشه ذکرش این بود، نمی دونم شعر خودش بود یا غیر...
یابن الزهرا
یا بیا یک نگاهی به من کن
یا به دستت مرا در کفن کن.
از بس این #شهید به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) علاقه داشت به دوست روحانی خود وصیت می کند. اگر من شهید شدم دوست دارم در مجلس ختم من تو سخنرانی کنی...
روحانی می گوید:
" ما از جبهه برگشتیم وقتی آمدیم دیدیم عکس شهید را زده اند.
پیش پدر و مادرش آمدم گفتم:
" این شهید چنین #وصیتی کرده است آیا من می توانم در مجلس ختم او سخنرانی کنم⁉️"
و آنان اجازه دادند...
در مجلس سخنرانی کردم بعد گفتم ذکر شهید این بوده است:
یا بن الزهرا
یا بیا یک نگاهی به من کن
یا به دستت مرا در کفن کن
وقتی این جمله را گفتم، یک نفر بلند شد و شروع کرد فریاد زدن. وقتی آرام شد گفت:
" من غسال هستم دیشب آخرهای شب به من گفتند یکی از شهدا فردا باید تشییع شود و چون پشت جبهه شهید شده است باید او را غسل دهی
وقتی که می خواستم این شهید را کفن کنم دیدم یک شخص بزرگواری وارد شد گفت:
" برو بیرون من خودم باید این شهید را کفن کنم."
من رفتم در وسط راه با خود گفتم این شخص که بود و چرا مرا بیرون کرد⁉️ با عجله برگشت و دیدم این شهید کفن شده و تمام فضای غسالخانه بوی عطر گرفته بود."
از دیشب نمی دانستم رمز این جریان چه بود. اما حالا فهمیدم ...نشناختم...
📚منبع: کتاب روایت مقدس صفحه ۹۶ به نقل از نگارنده کتاب "میر مهر" سید مسعود پور اقایی
السَّلام عَلی المَهدی
✅ @montazar
۳ اسفند ۱۴۰۲