eitaa logo
ندای مُنْتَظَر
1.3هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
5.2هزار ویدیو
119 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم أَیْنَ صَدْرُ الْخَلائِقِ ذُوالْبِرِّ وَالتَّقْوى كجاست آنكه پيشوا و صدرنشين آفريدگان و اهل نيكوكارى و تقوى است یا مهدی ادرکنی عجل علی ظهورک ↔️ کپی صلواتی ☑️ ارتباط با ادمین @Montazar59
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌿بسم رب الشهداء و الصدیقین🌿 ۱۹ بــــا نــــامحرم ۲ 🔸 خوب آن ايام را به خاطر دارم. اردوي خواهران برگزار شده بود. 🔸 به من گفتند: شما بايد پيگير برنامه هاي تداركاتي اين اردو باشي. اما مربيان خواهر، كار اردو را پيگيري ميكنند، فقط برنامه تغذيه و توزيع غذا با شماست. در ضمن از سربازها استفاده نكن. 🔸 من سه وعده در روز با ماشين حامل غذا به محل اردو ميرفتم و غذا را ميكشيدم و روي ميز ميچيدم و با هيچكس حرفي نميزدم. 🔸 شب اول، يكي از دختراني كه در اردو بود، ديرتر از بقيه آمد و وقتي احساس كرد كه اطرافش خلوت است، خيلي گرم شروع به سلام و احوالپرسي كرد. من سرم پايين بود و فقط جواب سلام را دادم. 🔸 روز بعد دوباره با خنده و عشوه به سراغ من آمد و قبل از اينكه با ظروف غذا از محوطه اردوگاه خارج شوم، مطلب ديگري گفت و خنديد و حرف هايي زد که... من هيچ عكس‌العملي نشان ندادم. 🔸 خلاصه هربار كه به اين اردوگاه ميآمدم، با برخورد شيطاني اين دختر جوان روبرو بودم. اما خدا توفيق داد که واکنشي نشان ندادم. 🔸 در بررسي اعمال، وقتي به اين اردو رسيديم، جوان پشت ميز به من گفت: اگر در مكر و حيله آن زن گرفتار ميشدي، به جز آبرو، كار و حتي خانواده‌ات را از دست ميدادي! 🔸 برخي گناهان، اثر نامطلوب اينگونه در زندگي روزمره دارد... 🔸 يكي از دوستان همكارم، فرزند شهيد بود. خيلي با هم رفيق بوديم و شوخي ميكرديم. 🔸 يكبار دوست ديگر ما، به شوخي به من گفت: تو بايد بروي با مادر فلانی ازدواج كني تا با هم فاميل شويد. اگه ازدواج كنيد فلانی هم پسرت ميشود! 🔸 از آن روز به بعد، سر شوخي ما باز شد. اين رفيق را پسرم صدا ميكردم و... هر زمان به منزل دوستم ميرفتيم و مادر اين بنده خدا را ميديديم، ناخودآگاه ميخنديديم. 🔸 در آن وادي وانفسا، پدر همين رفيق من در مقابلم قرار گرفت. همان شهيدي كه ما در مورد همسرش شوخي ميكرديم. 🔸 ايشان با ناراحتي گفت: چه حقي داشتيد در مورد يك زن نامحرم و يك انسان اينطور شوخي کنید؟ ✔️ ادامه دارد... منتظر باشید 🌷قسمت‌های پیشین👉 📺 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
ندای مُنْتَظَر
🌸🌿🌸🌿🌸 #مسابقهٔ_آنلاین🏆 #مسابقه_کتابخوانی 📖 سلام به کتاب دوستان ارجمند😊 ضمن عرض تبریک ولادت اباالم
سلام علیکم با تشکر از دقت نظر بعضی از اعضای محترم کانال و اطلاع رسانی ایشان، ظاهرا اشکالاتی در مسابقه کتابخوانی ۵۵ پیش آمده که در حال بررسی و اصلاح است، ان شاء الله پس از اصلاح مجددا شرکت نمایید، در پناه حق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ🕊 (مناجات امیدواران) ای آن‌که هرگاه بنده‌ای از او بخواهد عطایش کند و هرگاه چیزی را که نزد اوست آرزو کند، به آرزویش برساند و زمانی که به او روی آورد، مقرّب و نزدیکش سازد و گاهی که تظاهر به گناه کند، گناهش را پرده‌پوشی نماید و آنگاه که بر او توکل نماید، او را بس باشد و کفایت کند... علیه السلام 🌏 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﷽✨ـ 🌹 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا تالِيَ كِتابِ اللّٰهِ وَتَرْجُمانَهُ (فرازی‌از‌زیارت‌آل‌یس) 🤚 🌹 سلام بر تو ای تلاوت‌کننده کتاب خدا و تفسیرکننده‌اش. چه خوش است صوت قرآن ز تو دلربا شنیدن به رخت نظاره کردن، سخن خدا شنیدن فتحﷲ آقاخانی علیه السلام 🌏 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂🍁🍂✨﷽✨ـ ـ🍂🍁 ـ🍂 🌑 به مناسبت سالروز رحلت حضرت فاطمهٔ معصومه سلام اللّه علیها جمعه صبح کشیک بودم. ساعت ۷ برای تحویل شیفت آمدم. هنوز آفتاب نزده بود و در حرم دعای ندبه می‌خواندند. عادت من این است که به هر زائری که وارد می‌شود خوش‌آمد می‌گویم. پیر و جوان و کوچک و بزرگ نیز فرقی نمی‌کند. خانمی حدود ۲۰ ساله از مقابلم گذشت و من گفتم: خوش آمدی خواهرم. ایشان از جلوی کفشداری داخل شد و بعد از چند دقیقه دیدم با گریه برگشت. پیش خودم فکر کردم شاید از چیزی که گفتم ناراحت شده باشد. گفت: چرا شما به من خوش‌آمد گفتید؟ گفتم خواهرم ما به همه زوار حضرت خوش آمد می‌گوییم. گفت: من مشکلی داشتم که حضرت برایم حل نکرده بود و امروز آمده بودم دعوا کنم و بگویم برای چرا این مشکل من حل نمی‌شود؟! وقتی خواستم از در وارد شوم و شما به عنوان نماینده و خادم حضرت یک دفعه گفتید خوش آمدی، انگار یک سطل از آب سرد روی سر من ریختند. داخل رفتم و عذر خواهی کردم و ضریح را بوسیدم. بعد کمی با این خانم صحبت کردیم و دعا کردیم اگر صلاح است، حاجت روا شوند و اگر نه، حضرت معصومه (سلام اللّه علیها) به ایشان صبر بدهند. از آن به بعد، در خوش‌آمد گویی به زائران مصرتر شده‌ام. گاهی انسان فکر نمی‌کند که یک خوش‌آمد گویی ساده تأثیر داشته باشد. من از این بانوی بزرگوار هر چیز خواسته‌ام، گرفته‌ام. منبع: کرامات حضرت فاطمهٔ معصومه علیها سلام از زبان یک خادم، سایت مشرق 🌏 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂🍁🍂✨﷽✨ـ ـ🍂🍁 ـ🍂 🌑 به مناسبت سالروز رحلت حضرت فاطمهٔ معصومه سلام اللّه علیها جلال و جبروت حضرت فاطمهٔ زهرا سلام‌اللّه‌علیها یکی از شاگردان آيت الله مرعشي(ره) نقل میکنند كه آيت الله مرعشي نجفي به طلاب مي فرمود: علت آمدن من به قم اين بود كه پدرم سيد محمود مرعشي نجفي (كه از زهاد و عباد معروف بود) چهل شب در حرم حضرت امير عليه السلام بيتوته نمود كه آن حضرت را ببنيد, شبي در (حال مكاشفه) حضرت را ديده بود كه به ايشان مي فرمايند: سيد محمود چه مي خواهي؟ عرض مي كند: مي خواهم بدانم قبر حضرت فاطمه زهراء سلام‌الله‌علیها كجاست؟ تا آن را زيارت كنم. حضرت فرموده بودند: من كه نمي توانم «بر خلاف وصيت آن حضرت», قبر ایشان رامعلوم كنم. عرض كرد: پس من هنگام زيارت چه‌كنم؟ حضرت فرمودند: خدا جلال و جبروت حضرت فاطمه سلام‌اللّه‌علیها را به فاطمه عليها السلام عنايت فرموده است, هر كس بخواهد ثواب زيارت حضرت زهرا سلام‌اللّه‌علیها را درك كند به زيارت حضرت فاطمه معصومه عليها السلام برود. آيت الله مرعشي مي فرمودند: پدرم مرا سفارش مي كرد كه من قادر به زيارت ايشان نيستم اما تو به زيارت آن حضرت برو, لذا من به خاطر همين سفارش, براي زيارت حضرت فاطمه معصومه عليها السلام و ثامن الائمه عليه السلام آمدم و به اصرار موسس حوزه علميه قم, آيت الله حائري در قم ماندگار شدم. آيت الله مرعشي در آن زمان فرمودند: شصت سال است كه هر روز من اول زائـــر حضرتم. 🌏 ندای مُنْتَظَر @montazar_59