25.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌴شب زیارتی امام حسین(عليهالسلام)
🍃بين مسامرك والآه
🍃دمعة ودمعة تتغزل
🎙 #محمد_الجنامی
⏯ #عربی
🌷 #صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
🌙 #شب_جمعه
🌏 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
4_6003376914071291398.mp3
8.75M
🌴شب زیارتی امام حسین(عليهالسلام)
🍃وقت وداعِ فصل بهاران بگو حسین
🍃در لحظه های بارش باران بگو حسین
🎙 #میثم_مطیعی
⏯ #روضه
🌷 #صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
🌷 #شب_جمعه
🌏 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
مداحی_آنلاین_آرامش_بی_انتها_طاهری.mp3
5.72M
⏯ #استودیویی احساسی
🍃آرامش بی انتها
🍃کربلا ... کربلا ...
🎙 #حسین_طاهری
👌بسیار دلنشین
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله🌷
🌏 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
🔺بدیهای پنهان و چشمۀ اشک
دلیل اصلی اصرار و گریۀ شدید ما برای استغفار، برخی رفتارهای نادرست نیست. علت اصلی که باید بخاطرش خیلی استغفار کنیم، نگرانی از وجود #بدی_های_پنهان در خودمان است. بدیهایی که خودمان هم خبر نداریم. اطمینان به خود، چشمۀ اشک و استغفار را خشک میکند.
🌏 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
11.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 اگر جهانی نباشی، حقیر میشی!
🔻ما هنوز جهانی نیستیم!
🔻این یک ایراد بزرگ است!
#تصویری
🌏 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
6.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱 من برای خدا مهم هستم!
🔹خدا نظر مارو میپرسه
#تصویری
🌏 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
AUD-20220127-WA0054.aac
3.87M
🤲 *دعاء كميل - أباذر الحلواجي*
🎙 با صدای زیباے اباذر حلواجی،فوق العاده زیبا
🌏 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
7.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مجموعه #گوش_کن
سکوت محل شنیدن عمیقترین حرفهاست!
سکوت پرمعنای شب شاید،
صدای آرامش آغوش خداست!
🌏 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
✘ اگر فکر میکنیم آدم خاصی هستیم!
با هر کسی نباید نشست و برخاست کنیم!
به هر کسی نباید مهرورزی و خدمت کنیم!
به هر کسی نباید اجازه مأنوس شدن با خودمان را بدهیم :
مرداب گندیدهای هستیم که هرگز به اخلاق خداوند شبیه و نزدیک نخواهیم شد!
🌏 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
9.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#استوری «نسلکشی رو متوقف کن»
✘ وقتی کار دست خدا باشه:
هر کی بیدار باشه میشه سرباز خدا !
🌏 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
⚠️ ناشکری و قهر با خدا در هنگام بلاها و مشکلات.
✍️ چند روزی بود که با خودش درگیر بود!
هر روز که از مدرسه میآمد کمی غرغر میکرد و بعداز آن هم هر بار که یادش میآمد مسئول پایهشان چند وقتی است که زیاد تحویلش نمیگیرد، باز میافتاد به نق و غر...
• دیشب که پدرش خانه نبود، سر شام شروع کرد به گلایه کردن، که آقای احمدی مثل قبل تحویلم نمیگیرد، مرا دیگر نماینده کلاس نمیکند و ....
تا اینکه بالاخره بغضش ترکید و زد زیر گریه!
• من که تا آن لحظه در سکوت خوب گوش میکردم، برخاستم و کنارش نشستم و دستانش را گرفتم و سرش را به سینه چسباندم!
گفتم: چقدر دوستش داری؟
گفت: قبلا خیلی ولی الآن هیچی!
گفتم از بیتوجهی کسی که دوستش نداری، اینقدر ناراحتی؟
• گریهاش قطع شد و به فکر فرو رفت!
گفتم باید بگردی و علّتش را پیدا کنی... و آنچه را که باعث شده میان شما فاصله بیفتد و دستت به سهمی که قبلا از محبتش دریافت میکردی دیگر نرسد را پیدا کن!
مطمئن باش آن «مانع فاصله ایجاد کن» را که از میان برداری، باز به ظرف محبت او نزدیک خواهی شد.
• گفت من خودم علتش را میدانم؛ از من انتظار اشتباهی که کردم را نداشت، آخر من در مدرسه با یکی از بچههای کلاس بالاتر دعوا کردم!
✘ گفتم بنظر من مسئله «خود دعوا» نیست!
آن اتفاقی بود که تمام شد، او انتظار دارد علّت این دعوا و سهم خودت را از آن اتفاق کشف کنی و برای همیشه با آن ریشه در درون خودت خداحافظی کنی و از همانجا که ضعف داری قدرت بگیری!
او هدفی جز «رشد و قدرتگیری جهان درون تو» ندارد!
• سرش را به سمت صورتم برگرداند و نفس راحتی کشید و گفت؛ فهمیدم مامان!
فردا درموردش با آقای احمدی صحبت میکنم حتماً.
√ گفتم همیشه حرف زدن مشکلات را حل میکند.
یادت باشد اگر میان تو و خدا شکراب شد، همینکار را بکن!
هم فکر کن و ریشههای خطا را درون خودت پیدا کن، هم حرف بزن با خدا و بخواه این شتری که اینبار دید را دیگر نبیند 🙂.
🌏 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59