✨﷽✨ـ
#سیاحتغرب ۳۵
به رئیس ملائکه گفتم: از لوازم دوستی، یاری کردن عاشق است معشوق خود را، به هرچه ممکن باشد ولو به زبان دعا، پس چه ایرادی به ما دارید؟
می گویید: چرا آنها[اهل بیت علیهم السلام] را دوست دارید؟ و یا اینکه چرا به لوازم دوستی عمل می نمایید؟
در این هنگام که لا جواب ماندند، گفتم: موجب این بلند پروازی های شما، همان تجرّد شماست، چنان که ما هم اگر به آن تجرّد اوّل باقی بودیم و به موادّ ترابی(خاکی) تعلّق نمی گرفتیم، چنین بودیم؛ بلکه مدّعی الوهیت هم می شدیم، چنان که صادق آل محمّدعلیهم السلام می فرمایند. ولی به طور یقین تصدیق بفرمایید که نه هر مجرّدی دانا و بالاتر از مادّی باشد.
نه هرکه طَرْفِ کُلَه کج نهاد وتند نشست کلاه داری و آیین قیصری داند
هزار نکته باریک تر ز مو اینجاست
نه هرکه سر بتراشد، قلندری داند
و همین طور با ابهّت و جلال و بزرگواری - حتّی بر این فوج از ملائکه - لبّیک گویان می رفتیم، تا رسیدیم به پای کوه مرتفعی که اسم آن، «جبل رحمت» و «کوه عرفات» بود. گویا رقیقه آن سوری بود که فرموده است:
🌱 «فَضُرِبَ بَیْنَهُمْ بِسُوَرٍ لَهُ بابٌ، باطِنُهُ فِیهِ الرَّحْمَهُ وَظاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذابُ» (حدید/۱۳)
🌱 آن گاه دیواری میان آنها (مؤمنان و منافقان) زده می شود که دری دارد، درونش رحمت است و برونش عذاب.
افواج سابق بر ما در پای آن کوه خیمه و خر گاه زده و به انتظار نشسته اند. پس از ملاقات و نعره های «لبّیک» از همه، آن کوه را به تزلزل درآورده و خیمه ما را نیز برپا نمودند و رؤسای افواج سابقه، با ملائکه ها که دوازده نفر بودند، با من و رئیس ملائکه که رئیس فوج آخری بودیم، این چهارده نفر، در آن خیمه گاه وارد شدیم.
پرسیدیم: چرا در پای این کوه ایستادید و صعود نکردید؟! گفتند: اشخاصی ظاهر شدند و ما را مانع شدند، که بر این کوه صعود نکنید، مگر معدودی.
🌱 «وَعَلَی الأعْرافِ رِجالٌ یَعْرِفُونَ کُلّاً بِسِیماهُمْ» (اعراف/۴۶)
🌱 و بر اعراف و بلندی ها مردانی هستند که هریک از آنان (بهشتیان و جهنّمیان) را از سیمایشان می شناسند.
در این هنگام، رئیس ملائکه چاقویش دسته یافت، فرمودند: و لو شما به ادلّه مُقنِعه (قانع کننده) ما را ساکت نمودید، چون اهل استدلال نیستیم، ولی رضای حق را به این رفتار شما کشف نکرده ایم و دور نیست که توقیف شما در اینجا متعقّب به شکنجه و عذاب گردد، و ما هم در میان شما گرفتار گردیم.
وی این کلمات را با رنگ پریده و بدن لرزان ادا نمود که باقی اهل مجلس را نیز به وحشت و اضطراب انداخت و من ترسیدم که اگر این راز از پرده بیرون افتد، شاید شیرازه لشکر از هم بپاشد؛ رو به رؤسای افواج نمودم و گفتم: این کمیسیون سرّی است. گفت و گوها بیرون نرود. پس از آن رو به رئیس ملائکه تبسّمی نموده و گفتم: شما چقدر ساده لوح و سبک وزن هستید که این اوهام بر شما چیره شده، برخیزید تا در اطراف و کنار و گوشه اردوگاه بگردیم، که هم تفرّجی کرده باشیم و از حالات افراد فوج اطّلاع یابیم و جغرافیای این کوه را نیز بدانیم، و هم اینکه علّت توقیف ما دراینجا معلوم گردد، تا شاید آقای رئیس از وحشت درآید وبه گمان های خود که اسم آنها را کشف گذارده، اتّکال نفرماید و باعث اضطراب دیگران نگردد.
قدم زنان به خیمه ای نزدیک شدیم که مشغول اصلاح اسلحه خود بود و با زمزمه می خواند:
😭😭😭منتظران را به لب آمد نفس
ای به تو فریاد، به فریاد رس
و از خیمه دیگر زمزمه شنیدم:
ما همه موریم، سلیمان تو باش
ما همه جسمیم، بیا جان تو باش
تا رسیدیم به پشت دو خیمه که از رفقای نجف من بودند و زمزمه شان به اشعار من بود. یکی می گفت:
آیا شب در انتظار طلوع ماه نیست؟ و آیا شبِ من با طلوع فجر به پایان می رسد؟
و گویا دیگری جواب می داد:
آری! صبح سپیده (فرج) دمیده می شود و امید است که با درخشش نور خود صاحب عصر را آشکار کند!
و من از کلمه های گرم آنان مشعوف و بشّاش (بسیار خوشحال و گشاده رو) می شدم و نگاه های افتخار آمیزی بر رئیس ملائکه می نمودم، تا آنکه در گردش خود رسیدیم به روی تلّی (تپّه ای) که صد قدمی دور از اردوگاه بود، و از روی آن تلّ نظر کردیم، دیدیم سراسر افق شرق را ابر سیاه متراکمی فرا گرفته است و از آن ابر، برق و تیر شهابها، به اشکال مختلفه و حرکات متشتّته (پراکنده) چنان ریزش دارد که گویا افق یک پارچه آتش شده، و غرّش های سختی از آن ابر به گوش ما می رسید.
رئیس ملائکه که نظرش به آن مأموریت واویلا افتاد، گفت: «لا حول ولا قوّه إلّا باللَّه؛ هیچ تحرّکی و نیرویی نیست مگر به خدا».
گفتم: در آنجا چه خبر است؟ گفت: ...
...ادامه دارد
#معاد #آخرت #زندگی_پس_از_زندگی
🌏 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
05. حجت الاسلام میرزا محمدی.MP3
5.03M
🌱 #مناجات با #امام_زمان علیه السلام
وقتی که نیستی تو
بهارم بهار نیست
وقتی که نیستی تو
به دلها قرار نیست
🎙 حجتالاسلام میرزا محمدی
🔹️ اللهم عجل لولیک الفرج 🔹
🌏 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
🔅 بسم الله الرحمن الرحیم🔅
🌺تأثیر نماز و صبر🌺
🍃وَ اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ🍃
«از صبر و نماز کمک بگیرید»
✅ نمازها حسناتى است كه در دلهاى مؤمنين وارد شده و آثار معصيت و تيرگيهايى كه دلهايشان از ناحيه سيئات كسب كرده از بين مىبرد...
🔹 در ميان عبادات، نماز مهمترين عبادت و در اخلاقيات صبر مهمترين خُلُق است...
🔹 اجتماع اين دو، مهمترين وسيلهاى است كه با آن مىتوان بر مصائب و ناملايمات فايق آمد، چون صبر، نفس را از قلق و اضطراب و فرارى شدن نگه مىدارد، و نماز، نفس را به سوى پروردگار توجه مىدهد و در نتيجه ناملايمات را از ياد آدمى مىبرد.
📚 #تفسیر_المیزان، ج11، ص78.
📝 مرحوم علامه طباطبایی رضوان الله علیه
🌏 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
❗️سنگ مفت و گنجشک مفت!
👈 حالا وقت درخواست است...
🌏 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59