✨﷽✨
#سیاحتغرب
🔘 قسمت اول
🔘 قسمت دوم
🔘 قسمت سوم
🔘 قسمت چهارم
🔘 قسمت پنجم
🔘 قسمت ششم
🔘 قسمت هفتم
🔘 قسمت هشتم
🔘 قسمت نهم
🔘 قسمت دهم
✔️ جهت مطالعه هر قسمت روی آن بزنید.
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
✨﷽✨
💐 السَّلاَمُ عَلَى رَبِيعِ الْأَنَامِ وَ نَضْرَةِ الْأَيَّامِ
💐 سلام بر بهار اهل عالم و صفا و شادى بخش روزگار
🌷 سلام علیکم
🙂 صبحتون بخیر
🌷 یا علی مدد.
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
✨﷽✨
🔆«دست نیازمندُ،چَشمِ مُنتَظِر🔆
🤴نقل میکنند که شاه عباس وقتی میدان نقش جهان را میساخت، دم دمای غروب خودش میرفت و مزد کارگران را میداد.
👷کارگران هم برای دیدن شاه و هم برای گرفتن پول صف میکشیدند و خوشحال و قبراق مدتها در صف میماندند تا از دست شاه پول بگیرند.
🔸در این میان عدهای بودند که کار نکرده بودند و روی خاک غلت میزدند و لباسهای خود را خاکی میکردند و در صف میایستادند تا بدون زحمت کشیدن حقوق دریافت کنند.
🔹وقتی نوبت به آنان میرسید، سَر کارگرانِ عصبانی که کار نکردهها را خوب میشناختند، به پادشاه ندا میدادند و کارگران خاکمالیشده را با فحش و بد و بیراه بیرون میانداختند. اما شاه عباس آنها را صدا میزد و به آنها نیز دستمزد میداد و میگفت: من پادشاهم و در شان من نیست که اینان را نا امید برگردانم!
◽️«یا صاحب الزمان! فدایتان شوم»
◾️مدتهاست در بساط شما خودم را خاک مالی کردهام!
🔸گاهی در نیمهی شعبان،
🔹گاهی جمعهها،
🔸گاهی در زیارت و گاهی در قنوت نماز، دعایتان کردهام!
◾️میدانم این کارها، کار نیست و خودم میدانم کاری نکردهام ولی خوب یاد گرفتهام خودم را خاک مالی کنم و در صف، منتظر بمانم تا دستمزد دریافت کنم.
🔅ای پادشاهِ مُلکِ وجود!
🔹این دستهای نیازمند،
🔸این چشمهای منتظر،
🔹این نگاههای پرتوقع،
🔸گدای یک نگاه شمایند!
🔹یک نگاه!
🔸از همان نگاهها که به کارکردههای با اخلاصتان میکنید!
🔆 "اللهم عجل لولیک الفرج " 🔆
#با_خوبان
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
12.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آقای عباس موزون مجری و پژوهشگر برنامهٔ
" زندگی پس از زندگی "
در سفرشون به هندوستان به صورت اتفاقی با خانواده ای آشنا میشن ...
تا انتها ببینید و لذت ببرید.
#امام_حسین علیه السلام
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
ـ✨﷽✨
🌕 امام حسن عسکری علیهالسلام میفرمایند: «مَنْ رَضِيَ عَنْ نَفْسِهِ كَثُرَ السَّاخِطُونَ عَلَيْه» کسی که ازخودراضی است تعداد مردمی که از او متنفّر میشوند زیاد میشود؛ و او مغضوبِ مردم واقع میشود و از وی کناره میگیرند.
🔸دیدهاید که میگویند: «فلانی چقدر ازخودراضی است» تا میخواهی با او حرف بزنید بیاعتنایی میکند و از همه توقّع دارد؛ میخواهد همه او را دستبوسی کنند و برای او بایستند و اکرامش کنند. این چنین شخصی میشود انسانِ ازخودراضی. در حالیکه باید گفت از این حرفها نداریم؛ تو هم یکی مثل بقیه هستی!
🔸حال اگر انسان به جای این مسئله آن جنبۀ همبستگی و جنبۀ محبّت را تقویت کند، میبینیم که افراد هم محبّت دارند.
#امام_حسن_عسکری علیهالسلام #خودبینی #تکبر #انانیت #مهربانی #رحمت #تبلیغ_دین #خودپسندی #همبستگی
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#احکام_به_زبان_ساده
🎥 نمازهای قضا را چطور حساب و کتاب کنیم؟
🔺اگه نمیدونی چندتا نماز قضا داری این ببین!
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
7.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 چقدر خوبه که مسائلی مانند #حجاب رو اینطور تبلیغ کنیم...
کتاب #لینالونا رو حتما تهیه کنید
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
#مدیریت_ذهن_در_مسیر_خدا
🖌 شماره ۹
👌 مهم این است که انسان بتواند خودش به یک موضوعی تمرکز پیدا کند نه اینکه دیگران(یا برخی عوامل بیرونی) ذهن او را روی یک موضوعی متمرکز کنند.
⛔️ اینکه شخص دیگری ذهن ما را اداره کند خوب نیست؛ البته اگر آن شخص، پروردگار عالم باشد اتفاقاً خیلی هم خوب است!
✅ توجهِ خودت را به خدا بسپار، او وقتی روی ذهن تو کار کند، قدرت ذهن تو را افزایش میدهد.
⬅️ بگذار قرآن توجه تو را جلب کند، ببین چه میشود!
☝️ یکبار توجهت را به بهشت جلب میکند
☝️ یکبار به جهنم و...
◀️ بیایید با قرآن سرگرم بشویم؛ بگذاریم قرآن توجه ما را به این موضوع و آن موضوع جلب کند.
⚠️ حتی به ما توصیه شده زیاد پای حرف کسانی که میتوانند توجه شما را عمیقاً جلب کنند، ننشینید، بلکه «واعِظاً لِنَفسِه؛ یعنی نصیت گر درونی» داشته باشید.
😎 گاهی خودتان با خودتان صحبت کنید.
🤔 اگر همیشه عادت کنی یک شخص دیگری توجه تو را جلب کند(حتی به موضوعات خوب) پس کِی میخواهی خودت توجه خودت را جلب کنی؟!
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
#سیاحتغرب ۱۱
ناگهان سگی به ما حمله نمود، و شخصی چوب به دست گرفته و با دهان پر فحش از دنبال سگ می آمد که ما را بزند.
سیاهک (جهالت) به یک جستن خود را به راه رسانید، ولی من هرچه گریختم، سگ رسید و من از وحشت به زمین خوردم. تا آنکه صاحب هندوانه ها رسید و مفصّلاً مرا چوب کاری نمود، هرچه داد زدم که من هندوانه نخورده ام، سودی نداشت.
او گفت: بعد از دراز کردن دست تعدّی به مال غیر، چه فرقی بین خوردن و به میدان ریختن؟
به هزار جان کندن و چوب خوردن از دست او خلاص شدم و خود را به میان راه کشیدم و از جراحات دهان و خرد شدن اعضا و خستگی و تشنگی و نیز از فراق هادی ناله و گریه می کردم.
سیاهک که کار خود را نموده و به آمال خود رسیده بود، دور از من نشسته و به من لبخند می زد و می گفت: «آن هادی تو، چه از دستش بر می آید بعد از اینکه تخم اذیّت ها را در دنیا به اعانت (کمک) من کاشته ای؟!
🔺 «دنیا کشت گاه آخرت و آخرت روز درو و برداشت محصول است».
مگر در قرآن نخوانده ای:
🔺«وَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّهٍ شَرَّاً یَرَهُ» (زلزال/۸)؛ و هر کس هم وزن ذرّه ای کار بد کند، آن را می بیند.
و عقلا گفته اند که:
هر چه کنی به خود کنی گر همه نیک و بد کنی.
مگر هادی بر خلاف حُجَج (دلایل) قویّه و آیات کریمه و قرآنیّه کاری از دستش می آید؟
ان شاء اللَّه در آن منازل که هادی با تو باشد، من نیز هستم و خواهی دید که چه بلایی به سرت می آید که هادی نمی تواند نفس بکشد!
مگر خودش نگفت که هر وقت در دنیا معصیت کردی، من از تو گریخته ام و چون توبه نمودی، همنشین تو بوده ام، چنان که پیغمبرصلی الله علیه وآله فرمود: «مؤمن در حالی که ایمان دارد،[گناه] نمی کند.»
حال بگو همراهی هادی چه فایده ای دارد؟
دیدم این ملعنت پناه (لعنتی)، عجب بلا و بااطّلاع بوده است.
از «هادی گفتن» هم ساکت شدم! سیبی از توبره پشتی بیرون آوردم و خوردم. زخم های دستم خوب شد و قوّتی گرفتم، برخاستم و به راه افتادم.
به سر دو راهی رسیدم. راه دست راست چون به شهر معموری (آبادی) می رفت، از آن راه رفتم، دیگری به ده خرابه ای می رسید. به کسی که در آنجا موکّلِ راه (راهبان) بود، گفتم: اگر ممکن است، سیاهی که از عقب من می آید، نگذار بیاید که امروز مرا بسیار اذیت نمود.
گفت: او مثل سایه تو، از تو جدایی ندارد، ولی امشب با تو نیست. آنها در آن ده خرابه دست چپ منزل می کنند و بعدها ممکن است کمتر اذیّت کنند.
داخل شهری شدیم که عمارات عالیه (ساختمان های بلند و سر به فلک کشیده) و انهار جاریه (جوی های روان) و سبزه های رائقه (خوش آیند و شگفت انگیز) و اشجار مثمره (درختان میوه دار) و خدمه ملیحه (خادمان نمکین) و سخن گویان فصیحه و نغمات رحیمه (آهنگ های دلنشین) و اطعمه طیّبه (خوراکی های پاکیزه) و اشربه هنیئه (نوشیدنی های گوارا) داشت.
من که در آن بیابان های قَفْر (بی آب و علف) ناامن، از اذیت های آن سیاهک تباهک در مضیقه بودم، الحال این مقام امن همچون بهشت عنبر سرشت نمایش داشت که لولا (اگر نبود) جذبه محبّت هادی، از اینجا بیرون نمی شدم.
مقام امن و می بی غش و رفیق شفیق گرت مدام میسّر شود، زهی توفیق!
در اینجا با چند نفر از طلّاب علوم دینیه که سابقه آشنایی با آنها داشتم، ملاقات نمودم و شب را استراحت نموده، صبح قدم زنان در خارج این شهر که هوای آن از شکوفه نارنج معطّر بود، با هم بودیم و سرگذشت روز گذشته خود را برای هم نقل می نمودیم.
چون مسافرین این راه در همان منازل جویای حال یکدیگر می شوند، و الّا در حال حرکت کمتر اتّفاق می افتد که به حال یکدیگر برسند، زیرا
🌱 «لِکُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ یَوْمَئِذٍ شَأْنٌ یُغْنِیهِ» (عبس/۳۷)؛ در آن روز [قیامت] هر کدام از آنان را کاری به خود مشغول می سازد.
و به جهت خلاصی از دست سیاهان شکرگزار بودیم، که: و آخرین سخن بهشتیان این است که: حمد مخصوص پروردگار عالمیان است.
سخن کوتاه! تمام مدرِکات (حواسّ ظاهری و قوای باطنی) ما در این شهر به لذایذ خود رسیدند، ذائقه به اطعمه لذیذه، شامّه به روایح طیّبه (بوهای خوش)، باصره به شمایل حسنه، سامعه به نغمات رائقه و اصوات رحیمه، خیال ایمن از صُوَر قبیحه، قلب پر از فَرَح، وهکذا هلمّ جرّاً. (و به این صورت تا پایان)
🌱 «لِمِثْلِ هذا فَلْیَعْمَلِ العامِلُونَ» (صافات/۶۱)؛ آری! برای درک چنین [پاداشی] باید عمل کنندگان عمل کنند.
زنگ حرکت زده شد...
... ادامه داد
#معاد #آخرت #زندگی_پس_از_زندگی
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59