#پیشنهادهای_فرهنگی
✅ مدیر کانالی پرمخاطب نوشته بود «توصیه ما این است که در روز جمعه از فضای حقیقی در کنار خانواده، نهایت استفاده را ببریم. فضای مجازی همیشه در کنارتان هست، اما برای بودن همیشگی اعضای خانواده در کنار هم هیچ تضمینی وجود ندارد. از این به بعد ما روز جمعه هیچ پیامی منتشر نمیکنیم و...»
📱 پیشنهاد میکنیم همه مسئولان کانالها و اعضای گروهها به نفع «زندگی واقعی» و با شعار «روز جمعه روز خانواده» با هم قول و قرار بگذارند که از این پس، روزهای جمعه هیچ پیامی ارسال نکنند و به هیچ گروه یا کانالی هم سرک نکشند.
🍃
🌸✨
🍃✨✨
🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🍃
#تلنگر
⏳ بههوش بیاییم
🔰 «مسئله جمعیت یکی از خطراتی [است] که وقتی انسان درست به عمق آن فکر میکند، تن او میلرزد...»*
🔸 آیا کسی به یاد دارد رهبر ایران در سنگینترین تحریمها یا شدیدترین بحرانهای اقتصادی یا حتی خطرناکترین تهدیدات نظامی، جملهای اینقدر هشداردهنده گفته باشد؟ معظمله عبارت «لرزیدن تن را» چه وقت دیگر به کار برده است؟ رهبر امت چگونه باید هشدار بدهد که ما به هوش بیاییم؟
* سخنرانی معظمله در آذرماه 1392 در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی
🍃
🌸✨
🍃✨✨
🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🍃
#فرزند_پروری
از فرزندتان یک قهرمان بسازید تشویقش کنید،
خواه در زمینه درس باشد
یا در زمینه ورزش و
یا در زمینه فعالیتهای روزانه
کاری کنید که اعتماد به نفس پیدا کند
اعتماد به نفس کمکش میکند فردی موثرتر
و متکی به خود و با عزت نفس باشد.
🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃
یاد بگیر قید آدمها را بزنی
همانجا که برایت وقت نمیگذارند...
همانجا که آخرین نفر هستی در اولویتهایشان...
همان لحظه که دیگری را به تو ترجیح میدهند
یاد بگیر بگذری از آنها،
زمانیکه به راحتی از احساساتت رد میشوند!
گاهی لازم است
خودت برای رفتنت تصمیم بگیری؛
قبل از آنکه طرف مقابل این تصمیم را برای تو بگیرد...
🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃
7.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥نظر دبیر شورای عالی امنیت ملی دولت آقای رئیسی در خصوص فتنه ۸۸
چند روز قبل آقای رسایی نماینده سابق مجلس شرایط کنونی کشور را نتیجه تداوم مدیریت منصوبان روحانی در ساختارهای راهبردی دولت رئیسی معرفی کردند
🔴به پویش #بیداری_ملت بپیوندید
13.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#ازدواج
#پوراحمد_خمینی
🔻 موضوع : مسئولیت والدین در حمایت از ازدواج
💠 جهت مشاهده یا دانلود سایر قسمتهای مجموعه کلیپهای مهارتهای زندگی مشترک و تربیت فرزند به لینک زیر مراجعه کنید👇
https://shamiim.ir/Category/List
🆔
🔴 #سوت_اشتباه_در_زندگی
💠 اگر در بازی فوتبال، #داور تشخیص درستی ندهد و سوت اشتباه بزند درست است که بازیکن در دل خود نظر داور را قبول ندارد امّا حق ندارد در عمل نظر #داور را نپذیرد و با داور دست به یقه شود چرا که هرج و مرج میشود و فدراسیون میتواند، بازیکن متمرّد از دستور اشتباهِ داور را #توبیخ و جریمه کند. اگر بازیکن، متواضعانه و بدون داد و قال نظر داور را بپذیرد زمینهی روانی مناسبی را جهت قضاوتِ بدون خطا برای #داور فراهم میکند و درصد خطاهای او کمتر خواهد شد.
💠 در زندگی مشترک یکی از صفات عالی #زن که در روایات آمده است مطیع بودن نسبت به مرد است. هیچ مردی بیخطا نیست امّا وجود دستورات اشتباه و #طبیعی مرد (نه دستورات غیرشرعی و گناه) نباید باعث سرپیچی و اطاعت نکردن زن و درگیری لفظی با شوهر گردد چرا که طبق آموزههای دینی اگر مخالفت زن منجر به #فتنه، اختلاف و دعوای زن و شوهری شود سرپیچی از دستور مرد جایز نیست.
💠 نکتهی دقیقی که اگر خانمها رعایت کنند #سود و بهرهی آن به جیب آنها میرود این است که اطاعت متواضعانه از مرد و اشباع روحیهی #اقتدار وی به شدّت شما را محبوبِ مرد میکند و اتّفاقاً زمینه را برای مدیریّت سالم او فراهم میکند.
💠 #محبوبیّت حاصل از مطیع بودن، به قدری کارساز است که مرد را از فضای لجبازی، دیکتاتوری و قلدرگری دور میکند و به مرور، رفتارها و دستورات منطقی و از جنس #درک همسر از او صادر خواهد شد چرا که مردها اگر اطاعتپذیری از همسر خود ببینند روحیهی #پهلوانی آنها اجازه نمیدهد که شما را درک نکنند.
#لیلی_سر_به_هوا🍁☕
#قسنت_نوزدهم
- نه، با مبینا توی راه یه چیزی خوردیم. سکینه خانم بازهم غر غر هایش را شروع کرد و با صدایی که بیشتر شبیه داد زدن بود، گفت: آره دیگه بابای بیچاره ات بره کار کنه با هزار زحمت چند تومن پول در بیاره، تو برو فقط چرت و پرت بگیر. هر هفته هم که نماز جمعه می ری کلی پول رفت و آمدت می شه! واقعا از این رفتار مادرش به تنگ آمده بود؛ نهایتا سه سال دیگر قرار بود این وضع را تحمل کند که آن هم روی یک چشم بر هم زدن، تمام خواهد شد. بدون جواب دادن به سمت اتاقش رفت که باز هم صدای مادرش بلند شد. - فقط همین رو بلدی دیگه! تا حرف می زنیم، در می ری توی اتاقت. معلوم نیست توی اون خراب شده چی داری که همش اون جایی؟ با بغضی که راه گلویش را سد کرده بود، گفت: به مولا على قسم؛ هیچی! - قسم دروغ نخور! دیگر آستانه ی تحملش لبریز شده بود. در را بست و همان کنار سر خورد. زانوهایش را بغل کرد و به قطره های اشکش اجازه ی باریدن داد. اشک هایی که با سرعت فرود می آمدند و صورتش را تر می کردند. فقط نام
خدا را صدا زد و گفت: خدا جونم! هستی دیگه نه؟! می دونی که؟ سپردم به خودت. اما باز سنگینی حرف هایی که از ابتدای زندگی اش تا به الان به او زده شده بود، روی دلش سنگینی می کرد. همدمی می خواست که ساعت ها بشیند و برایش از زندگی تلخش بگوید. مگر همدمی جز دفترش داشت؟ این لحظه نیاز به درد و دل کردن با خدایی داشت که مرحم تنهایی هایش بود. فقط خدا بود که می توانست او را آرام کند. خواست اتاق را به قصد...
#ادامه_دارد
💞