#پدری
#عدالت
🔹مردی يه ساندويچ براي دوتا پسر كوچيكش گرفت. گذاشت روی ميز،
به اولی گفت: "تو نصف كن!"
و به دومی گفت: "و تو انتخاب كن!"
مات و مبهوت نحوهی تربيت وعدالت اين مرد شدم!
👌 يعني اگه اولى يه وقت عمداً نامساوى نصف كنه، دومى حق داشته باشه كه اول انتخاب كنه!
👈 اینجوری عدالترو به بچههامون یاد بدیم، نه با شعار!
🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃
🌐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینم همون خبرنگار اسرائیلیس
ایرانیا دورش جمع شدن نمیگذارن مصاحبه بگیره. اما با روش مسالمتآمیز😂
🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃
7.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تماشاگرنماهای ایرانی که حتی فارسی حرف زدن را بلد نیسن!
مزدورها با پرچم و لباس ایران در قطر
🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃
👌#دیدنی
⁉️بسیج، عقل یا عشق؟
🔻مقام معظم رهبری:
«#بسیج صرفاً یک حرکت احساسی نیست؛ یک منطق قوی پشت سرِ بسیج وجود دارد؛ این منطق، این علم، وقتی با عمل همراه میشود، این غوغا را درست میکند؛ این حوادث شگفتآور را خلق میکند.
🧐پایهی این تفکّر چیست؟
من چند جملهی کوتاه دربارهی این تفکّر - تفکّری که قاعدهی بسیج است، پشتوانهی بسیج است، عقبهی فکری بسیج است - عرض میکنم. دو نکته را من در این مورد عرض میکنم، [که] جایِ فکر کردن و بحث کردن و کار کردن دارد.
✅ پایهی این تفکّر، اعتقاد به #مسئولیّت_انسان است.
✅دوّمین پایه که در کنار این هست که مکمّل پایهی اوّل است، عبارت است از #بصیرت، روشنبینی.
⁉️یعنی چه؟
👌یعنی شناخت زمان، شناخت نیاز، شناخت اولویّت، شناخت دشمن، شناخت دوست، شناخت وسیلهای که در مقابل دشمن باید به کار برد؛ این شناختها؛ بصیرت است.»
۱۳۹۳/۹/۶
#لبیک_یا_خامنه_ای
5.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📱#استوری
🌷روز بسیج مستضعفین گرامیباد 🌷
✍️ بیاید دوباره شاخصههای بسیجی بودن را مرور کنیم و بشناسیمش.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 توصیه رهبر انقلاب به مطالعه شرح حال شهدا
🚨 هم اکنون | دیدار جمع کثیری از بسیجیان با رهبر معظم انقلاب در حال برگزاری است.
#لبیک_یا_خامنه_ای
17.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰انقلاب زنده
✍️اصول انقلاب ثابت است. بیانات مقام معظم رهبری رو دنبال کنیم، راه روشن را ببینیم.
بیانات امروز آقا🔻
📩 به کوری چشم دشمن، حضور بسیج نشان میدهد انقلاب زنده است
🔻 رهبر انقلاب، صبح امروز:
«امام بسیج را شجره طیبه دانستند. خصوصیت شجره طیبه این است، که در هر دوره ای، ثمرات شیرین خود، نتایج خودش رو بروز میدهد.
🔸️ در هر دوره ای حضور بسیج، زنده بودن انقلاب را نشان میدهد، نشان میدهد انقلاب زنده است، به کوری چشم آنهایی که از کلمه انقلاب وحشت میکنند، ناراحت میشوند؛ دوست ندارند اسم انقلاب آورده بشود؛ از انقلاب ابراز بیزاری میکنند، برائت میکنند اما وجود بسیج نشان میدهد انقلاب زنده است، انقلاب نوزاست، پدیدآورنده است.» ۱۴۰۱/۹/۵
#لبیک_یا_خامنه_ای
#شنبه_های_محمدی(ص)
شنبه روز:
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله و سلم)🌱
🌺قال نبینا محمد (صلی الله علیه و اله):
قَوْلُ الرَّجُلِ لِلْمَرْأَةِ «إنّی اُحِبُّکِ» لا یَذْهَبُ مِنْ قَلْبِها اَبَداً؛
این گفته مرد به همسرش که «من تو را دوست دارم» هیچگاه از قلب زن بیرون نمی رود.
📚وسائل الشیعة، ج 14، ص 10
💎اسلام نگاه ویژه ای به زنان دارد. ظرافت های جسمی و روحی او را می شناسد و از این رو او را از انجام کارهای سخت منع می کند.
〰️〰️〰️
امین یاوران | سبک زندگی ایرانی اسلامی
#سبک_زندگی
🌷🌷🌷
این داستان فوق العاده زیباست و میتونه تاثیر زیادی روی روابط خانوادگی شما داشته باشه
ته پیازو رنده رو پرت کردم توی سینک، اشک از چشمو چارم جاری بود.
در یخچال رو باز کردم و تخم مرغ رو شکستم روی گوشت، روغن رو ریختم توی ماهی تابه و اولین کتلت رو کف دستم پهن کردم و خوابوندم کف تابه
برای خودش جلز جلز خفیفی کرد که زنگ در رو زدند.
پدرم بود. بازم نون تازه آورده بود. نه من و نه شوهرم حس و حال صف نونوایی نداشتیم.
بابام می گفت: نون خوب خیلی مهمه.
من که بازنشسته ام، کاری ندارم، هر وقت برای خودمون گرفتم برای شما هم می گیرم.
در می زد و نون رو همون دم در می داد و می رفت.
هیچ وقت هم بالا نمی اومد. هیچ وقت. دستم چرب بود، شوهرم در را باز کرد و دوید توی راه پله.
پدرم را خیلی دوست داشت.
کلا پدرم از اون جور آدمهاست که بیشتر آدمها دوستش دارند، این البته زیاد شامل مادرم نمی شود.
صدای شوهرم از توی راه پله می اومد که به اصرار تعارف می کرد و پدر و مادرم را برای شام دعوت می کرد بالا.
برای یک لحظه خشکم زد.
ما خانوادۀ سرد و نچسبی هستیم.
همدیگه رو نمی بوسیم، بغل نمی کنیم، قربون صدقه هم نمیریم و از همه مهم تر سرزده و بدون دعوت جایی نمیریم.
اما خانواده ی شوهرم اینجوری نبودن، در می زدند و میامدند تو، روزی هفده بار با هم تلفنی حرف می زدند.
قربون صدقه هم می رفتند و قبیله ای بودند.
برای همین هم شوهرم نمی فهمید که کاری که داشت می کرد مغایر اصول تربیتی من بود و هی اصرار می کرد، اصرار می کرد. آخر سر در باز شد و پدر مادرم وارد شدند. من اصلا خوشحال نشدم.
خونه نا مرتب بود، خسته بودم. تازه از سر کار برگشته بودم، توی یخچال میوه نداشتیم. چیزهایی که الان وقتی فکرش را می کنم خنده دار به نظر میاد اما اون روز لعنتی خیلی مهم به نظر می رسید.
شوهرم توی آشپزخونه اومد تا برای مهمان ها چای بریزد و اخم های درهم رفته ی من رو دید. پرسیدم: برای چی این قدر اصرار کردی؟
گفت: خوب دیدم کتلت داریم گفتم با هم بخوریم.
گفتم: ولی من این کتلت ها رو برای فردا هم درست می کردم.
گفت: حالا مگه چی شده؟ گفتم: چیزی نیست؟
در یخچال رو باز کردم و چند تا گوجه فرنگی رو با عصبانیت بیرون آوردم و زیر آب گرفتم.
پدرم سرش رو توی آشپزخونه کرد و گفت: دختر جون، ببخشید که مزاحمت شدیم. میخوای نونها رو برات ببرم؟
تازه یادم افتاد که حتی بهشون سلام هم نکرده بودم. پدر و مادرم تمام شب عین دو تا جوجه کوچولو روی مبل کز کرده بودند.
وقتی شام آماده شد، پدرم یک کتلت بیشتر بر نداشت.
مادرم به بهانه ی گیاه خواری چند قاشق سالاد کنار بشقابش ریخت و بازی بازی کرد. خورده و نخورده خداحافظی کردند و رفتند و این داستان فراموش شد و پانزده سال گذشت.
پدر و مادرم هردو فوت کردند. چند روز پیش برای خودم کتلت درست می کردم که فکرش مثل برق ازسرم گذشت: نکنه وقتی با شوهرم حرف می زدم پدرم صحبت های ما را شنیده بود؟ نکنه برای همین شام نخورد؟
از تصورش مهره های پشتم تیر می کشد و دردی مثل دشنه در دلم می نشیند.
راستی چرا هیچ وقت برای اون نون سنگک ها ازش تشکر نکردم؟
آخرین کتلت رو از روی ماهی تابه بر می دارم. یک قطره روغن می چکد توی ظرف و جلز محزونی می کند.
واقعا چهار تا کتلت چه اهمیتی داشت؟
حقیقت مثل یک تکه آجر توی صورتم می خورد. حالا دیگه چه اهمیتی داشت وسط آشپزخانه ی خالی، چنگال به دست کنار ماهی تابه ای که بوی کتلت می داد، آه بکشم؟
چقدر دلم تنگ شده براشون. فقط، فقط اگر الان پدر و مادرم از در تو می آمدند، دیگه چه اهمیتی داشت خونه تمیز بود یا نه، میوه داشتیم یا نه.چرا همش میخواستم همه چی کامل باشه بعد مهمون بیاد
همه چیز کافی بود، من بودم و بوی عطر روسری مادرم، دست پدرم و نون سنگک. پدرم راست می گفت که:
نون خوب خیلی مهمه. من این روزها هر قدر بخوام می تونم کتلت درست کنم، اما کسی زنگ این در را نخواهد زد، کسی که توی دستهاش نون سنگک گرم و تازه و بی منتی بود که بوی مهربونی می داد.
اما دیگه چه اهمیتی دارد؟ چیزهایی هست که وقتی از دستش دادی اهمیتشو می فهمی.
«زمخت نباشیم».
زمختی یعنی: ندانستن قدر لحظه ها، یعنی نفهمیدن اهمیت چیزها، یعنی توجه به جزییات احمقانه و ندیدن مهم ترین ها
─┅─═इई ❄️🌼❄️ईइ═─┅─
〰️〰️〰️
امین یاوران | سبک زندگی ایرانی اسلامی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلام_علماء
🌸آیت الله بهجت ره
این مطلب به یقین ثابت است، که اگر از حال انسان معلوم شود که میخواهد نماز شب بخواند،بدون احتیاج به دعاها و آیات معهوده بیدارش میکنند.
این بیدار کردن به طرق مختلف است... ما برای اوقات خواب خود افسوس میخوریم که چرا برای نماز شب بیدار نمیشویم
در صورتی که اوقات بیداری را به غفلت میگذرانیم!
زیرا اگر در بیداری به توجه و بندگی مشغول بودیم، توفیق بیداری شب را نیز برای تهجد و خواندن نافله شب و تلاوت قرآن پیدا میکردیم.
📚در محضر آية اللّه بهجت، ج3
〰️〰️〰️
امین یاوران | سبک زندگی ایرانی اسلامی