فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جاده به جاده....پای پیاده...
جا موندم اما...زائر زیاده...😭
#اربعین
سلام
فردا شروع تمامی سرویس ها جهت سوار نمودن فرزندان پسر از مبدا ساعت ۶:۳۰ می باشد.
تمامی سرویس ها بعداز سوارنمودن فرزندان پسر جلوی مسجدولایت بهار خواهندبودواز آنجا به سمت عینالی حرکت خواهیم کرد.
حرکت به سمت عینالی برای اردوی نیم روزه
بازگشت از عینالی واتمام برنامه ساعت ۱۰صبح بوده وفرزندان توسط سرویس ها به منزل بازخواهندگشت.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💘 رکوردپرجمعیت ترین خانواده اربعینی...
👈 تو این سن کم رکورد گینس ثبت کرد ماشاالله
May 11
May 11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥روضه حضرت رقیه(س) در حضور رهبر انقلاب
🔴
⭕️_سردار حاجیزاده: بزنم حاج اسماعیل یا زودِ😉
+سردار قاآنی: زودِ هنوز، بذار تو پناهگاه کپک بزنن از ترس😁
📌#نقطه_سر_خط
♨️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لحظه صدور فرمان بزرگترین حمله پهپادی و موشکی به اسرائیل توسط سردار سلامی
منتظر تکرار این لحظاتیم🇮🇷
این فقط تنبیه متجاوز بود
کاراصلی درراه......
48.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هنوز چشم انتظارم...بر سر آن عهد و آن قرارم
🎙 بانوای: حاج میثم مطیعی
✍ در این #شب_جمعه عهدوپیمان خودمون رو با مولامون #امام_زمان(عج) تازه کنیم...باشد که از سربازان عصر ظهور باشیم انشاءالله.
🌹
برشی از کتاب به وقت زیارت
نویسنده:جانباز حاج اسماعیل وکیل زاده
مادر شهیدان:
معاف از خدمت
بیشتر اوقات زندگی فرزندانم محرم و محمد در مسجد و سپاه سپری شد. محمد در سال 136. برای خدمت سربازی به ارتش مراجعه کرد؛ ولی پزشکان، وی را از خدمت سربازی معاف کردند و ما هم خوشحال بودیم که پیش ما میماند. برادرش محرم، سال 1362 به کردستان اعزام شد و مدتی بعد در کردستان به شهادت رسید. محمد پس از شهادت برادرش، تصمیم گرفت به جبهه اعزام شود. هرچه ما و آشنایان اصرار کردیم که تو از خدمت سربازی معاف شدی، نرو؛ ولی او قبول نکرد و گفت: «دفاع از اسلام برای همه واجبه.» چند روز بعد، از همه خداحافظی کرد و رفت.
برادر شهیدان:
ساختمان رستاخیز
در خانه، محرم را حسین صدا میکردیم. حسین بینش سیاسی بالایی داشت. فهم و شعور محرم برای آشنایان قابل لمس بود. او خیلی بافکر و تدبیر عمل میکرد. برادرم محمد هم خیلی زرنگ و شجاع بود. او در قضیۀ به آتش کشیدن دفتر رستاخیز در تبریز فعال بود. آن شب دیر به منزل آمد و وقتی سؤال کردم: «کجا بودی؟» جواب داد: «ساختمان حزب رستاخیز بودم.»
محمد از قدرت بدنی بالایی برخوردار بود. وقتی پیکر مطهر محمد را در خانۀ شهید زیارت کردم، محل زخم را در بدنش پیدا نکردم. گفتند: «گلوله به پیشونیاش اصابت کرده و از پشت سر بیرون اومده.» خداوند این قربانیها را از خانوادۀ ما بپذیرد.