eitaa logo
منتظران ظهور
2.1هزار دنبال‌کننده
16.2هزار عکس
14هزار ویدیو
248 فایل
اطلاعات دینی و روایت ها و حدیث ها از کتاب های : *احسن الحدیث از کلام حضرت آیت الله مجتهدی تهرانی * مفاتیح *قرآن کریم . کپی ازاد برای ارتباط با ادمین و نظرات:👇 @khadem_2 https://eitaa.com/joinchat/1270022221C2d661b3536
مشاهده در ایتا
دانلود
🔘 تشرف در راه مانده ای از زائران امام رضا (ع) (تشرّف شیخ حسین خادم مسجد سهله) 🔰 شیخ آقا بزرگ تهرانی از شیخ حسین، خادم مسجد سهله، نقل می‌کند: 🕌 در سفر اوّلی که با جناب شیخ اعظم، شیخ محمّد طه اعلی اللّه مقامه به مشهد مقدّس مشرّف شدیم؛ نزدیک مشهد یعنی میامی رسیدیم من بر حیوان سواری خود طیّ مسافت می‌کردم. چیزی از راه را طیّ نکرده بودیم که آن حیوان از حرکت باز ماند و کم‌کم عقب افتادم بطوری‌که اثری از قافله دیده نمی‌شد. پیاده شدم و قدری پیاده با حیوان راه رفتم؛ ولی حیوان به‌خاطر ورمی که در دستش پیدا شده بود، نمی‌توانست راه برود و من هم از حرکت عاجز شدم. در این‌جا بارم را فرود آورده و فرشم را بر زمین پهن نمودم و در وسط صحرا مثل این‌که در خانه‌ام باشم، نشستم و مدّت مدیدی در فکر بودم و به حضرت رضا علیه السّلام خطاب می‌نمودم و عرایضی را عرض می‌کردم و می‌گفتم: 🔹 مولاجان من زائر شمایم و از کاروان عقب افتاده‌ام و دست حیوانم شل شده است. ▫️ و امثال این مطالب را ذکر می‌کردم. ناگاه دیدم شخص عجمی که بر حیوان قویّ سفیدی سوار است، از راه می‌آید. گفتم: 🔹 لابد این شخص از زوّار است. ▫️ وقتی رسید، سلام کرد. جواب سلامش را دادم. خیال کردم که او هم به واسطه امری از کاروان عقب‌ افتاده است. بعد از جواب سلام، ایشان به فارسی مشغول صحبت شد و من هم فارسی بلد بودم. مرا به اسم نام برد و گفت: 🔸 ای شیخ حسین، طوری نشسته‌ای مثل این‌که در خانه خودت نشسته باشی آیا نمی‌دانی این‌جا چه جایی است؟ ▫️ گفتم: 🔹 بلی؛ امّا قضیه من چنین و چنان است. ▫️ گفت: 🔸 برخیز بارت را روی حیوانت می‌گذاریم و می‌رویم شاید خداوند ما را به قافله برساند. ▫️ گفتم: 🔹 آیا نمی‌بینی که دستش چه شده و نمی‌تواند راه برود؟ ▫️ اصرار کرد. گفتم: 🔹 لا حول و لا قوّه الّا باللّه ▫️ و برخاستم. بار بر روی حیوان قرار گرفت من هم به اجبار او، حیوان را می‌راندم و ایشان نیز کم‌کم راه می‌رفت. در بین راه گفت: 🔸 ای شیخ حسین، بار من سبک‌تر از بار تو است؛ بارت را روی حیوان خودم می‌گذارم و بار خودم را روی حیوان تو. ▫️ گفتم: 🔹 میل خودتان. ▫️ بار مرا گرفت و روی حیوان خودش گذاشت و بار خودش را روی حیوان من و به همین کیفیّت می‌رفتیم. گفت: 🔸 ای شیخ حسین، نمی‌خواهی حیوان خودت را با حیوان من مبادله کنی تا سربه‌سر شود؟ ▫️ گفتم: 🔹 ای برادر، تو عجمی و من عرب؛ گمان می‌کنی من نمی‌فهمم که مرا مسخره می‌کنی! حیوان شما ده برابر حیوان من می‌ارزد؛ با این‌که من در این صحرا در معرض هلاکتم و چاره‌ای ندارم جز این‌که مال و بارم را بگذارم و بروم تا خود را از هلاکت خلاص کنم. معلوم است که این حرف تو جز برای مسخره کردن من نیست. ▫️ گفت: 🔸 از استهزاء کردن، به خدا پناه می‌برم. تو چه کار داری، من می‌خواهم حیوانم را با حیوان تو معاوضه کنم. ▫️ هرچه می‌گفتم: 🔹 ای برادر مرا مسخره نکن، ▫️اصرار می‌کرد، تا اصرارش بحدّی رسید که قبول کردم. گفت: 🔸 پس سوار شو. ▫️ من بر حیوان او سوار شدم دیدم انگار مثل مرغی می‌پرد. آن مرد گفت: 🔸 تو به قافله ملحق شو من هم ان شاء اللّه تعالی ملحق می‌شوم. ▫️ زمان کمی گذشت که دیدم به قافله رسیده‌ام. آن هم در نزدیکی منزل و مثل آن‌که از آن مرد غافل شدم. همین‌که به منزل رسیدم، پیاده شده و مشغول رسیدگی به حیوان گردیدم و وقتی کارم تمام شد برای خوردن قهوه خدمت شیخ محمّد طه رسیدم. وقتی داخل شدم، سلام کردم. فرمود: 🔸 شیخ حسین، چرا امروز در راه با ما نبودی؟ ▫️ چون بنای من بر این بود که هر روز حیوانم را جلوی محمل شیخ یک ساعت یا بیشتر راه می‌بردم و ایشان برای من حکایاتی را نقل می‌فرمودند. عرض کردم: 🔹 شیخنا قضیّه من این بود ▫️ و جریان را نقل کردم. فرمود: 🔸 آن مرد کجا است؟ ▫️ عرض کردم: 🔹 خودش را به ما می‌رساند؛ ولی هنوز نرسیده است. ▫️ فرمودند: 🔸 بلکه او قبل از تو رسیده است؛ آیا گمان می‌کنی که این‌طور کارها را در چنین مکانی کسی غیر از ائمّه معصومین علیهم السّلام انجام می‌دهد؟ ▫️ بعد شیخ به‌خاطر این جریان قصیده‌ای در مدح حضرت رضا علیه السّلام انشاء نموده و قضیه را در آن درج نمود. ♦️ جناب شیخ آقا بزرگ تهرانی فرمودند: ▪️ شیخ حسین بعضی از ابیات آن قصیده را برای من خواند؛ ولی من فراموش نموده‌ام. و گفت: ▫️ آن شخص را هم دیگر ابدا ندیدم و با آن حیوان تا تهران برگشتم. در آن‌جا مریض شدم و آن را به قیمت گزافی فروختم و در معالجه مرض و مراجعتم، مصرف کردم. ⬅️ برکات حضرت ولی عصر (علیه السلام)، صفحه ۲۰۳ 🏷
✨﷽✨ 🏴نگاهی متفاوت به ماجرای ضامن آهو ✍داستان ضامن آهو آنگونه که بین عموم مردم مشهور شده در منابع قدیم تا حدی متفاوت و جالبتر است. روایت اصلی این داستان را شیخ صدوق(ره) بیش از هزارسال پیش در کتاب «عیون اخبار الرضا (ع)» آورده است. وی تنها با دو واسطه از ابومنصور محمد بن عبدالرزاق (متولی شاهنامه ابومنصوری) که از قدرتمندان و زورمندان روزگار بوده نقل می کند: در جوانی برای اهالی مشهدِ رضا (ع) و زائرانی که با آنجا می رفتند مزاحمت ایجاد می کردم و تا اینکه یکبار که با یک یوزپلنگِ (آموزش دیده) برای شکار آهو به آن حوالی رفته بودم یوز شکاری ام ، را دنبال آهویی فرستادم و آهو تا نزدیک دیوار محوطه زیارتگاه رضا (ع) رفت ولی یکباره هر دو در مقابل آن ایستادند. گاهی که آهو به سوی دیگری می رفت ، یوز به دنبالش می دوید ولی وقتی به محوطه زیارتگاه پناه می برد ، یوز از دنبال کردنش دست بر می داشت. بالاخره آهو به یکی از اتاقهای زیارتگاه وارد شد و هنگامی که به دنبالش رفتم آن را نیافتم. از ابونصر مقری (که در محوطه بود) پرسیدم: آهویی که وارد محوطه شده بود کجاست؟ گفت: من ندیده ام. از آن روز نذر کردم که دیگر زائران رضا (ع) را آزار ندهم و راهشان را نبندم. همچنین از آن به بعد هرگاه حاجتی داشتم به زیارتش می آمدم و حاجتم روا می شد. یکبار از خدا خواستم که فرزند پسری به من ببخشد که چنین شد. هنگامی که پسرم به بلوغ رسید و کشته شد ، مجددا به مشهد الرضا (ع) رفتم و باز هم فرزند پسری از خدا خواستم که خداوند برای بار دوم پسری به من داد و هیچ حاجتی را در آنجا از خدا نخواسته ام مگر اینکه روا شده است. 📚منابع: عیون اخبار الرضا (ع) ، تالیف شیخ صدوق ره ، ج2 ، ص286
✨﷽✨ 🏴حاجت غلام در حرم حضرت ✍محمّد بن عبداللّه هروى مى گويد: مردى از اهالى بلخ با غلامش به زيارت حضرت امام رضا عليه السلام آمد، خود و غلامش آن حضرت را زيارت كردند. ارباب بالاى سر حضرت آمد و مشغول نماز شد و غلام پايين پاى حضرت به نماز ايستاد. چون هر دو از نماز فارغ شدند به سجده رفتند و سجده را طولانى نمودند، ارباب پيش از غلام سر از سجده برداشت و غلام را صدا كرد، غلام سر از سجده برداشت و گفت: لبيك اى مولاى من به غلام گفت: مى خواهى آزادت كنم؟ گفت: آرى، گفت: تو در راه خدا آزادى و فلان كنيز من هم كه در بلخ است در راه خدا آزاد است و من در اين حرم مطهر او را با اين مقدار مهريه به همسرى تو درآوردم و پرداخت آن را نيز ضامن شدم و فلان زمين حاصل خيز خود را هم وقف بر شما دو نفر و اولادتان و اولاد اولادتان و همين طور نسل و ذريه شما كردم و حضرت امام رضا عليه السلام را هم به اين برنامه شاهد گرفتم. غلام گريست و به خدا و حضرت رضا عليه السلام سوگند ياد كرد كه من در سجود جز اين امور را نخواستم و به اين سرعت اجابتش از سوى خدا برايم معلوم شد. 📚 بحار الأنوار ، جلد 49 ، صفحه 330 .
📛 فتنه چیست؟ ✅ امام رضا (ع): 🔸 «آنچه گردنهایتان را در انتظار آن دراز می‌کنید واقع نخواهد شد، مگر بعد از آنکه آزمایش شوید و امتحان شوید و از بوته امتحان جز افراد بسیار کم پیروزمندانه بیرون نمی‌آیند، چنانکه خدای تبارک و تعالی می‌فرماید: ✨ [الف، لام، میم. آیا مردم پنداشته‌اند که با گفتن اینکه ایمان آورده‌ایم فروگذار می‌شوند و مورد فتنه و آزمایش قرار نمی‌گیرند] (۱) ▫️ آنگاه به یکی از اصحاب به نام «معمّر بن خلّاد» خطاب کرده فرمود: 🔸 فتنه چیست؟ ▫️ گفت: 🔹 جانم به فدای تو شود، آنچه ما می‌دانیم اینست که امتحانی در دین واقع شود. ▫️ فرمود: 🔸 «چون طلا گداخته می‌شوید، و مانند طلای ناب از ناخالصی‌ها پاک می‌شوید» (۲) 📜 «لا یکون ما تمدّون إلیه أعناقکم حتّی تمیّزوا و تمحّصوا فلا یبقی منکم إلّا القلیل، مصداقا لقوله تعالی: [الم، أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا یُفْتَنُونَ؟] ثمّ قال لصاحبه المذکور: ما الفتنه؟. قال: جعلت فداک، الّذی عندنا أنّ الفتنه فی الدّین. فقال: یفتنون کما یفتن الذّهب. یخلصون کما یخلص الذّهب!». ⬅️ روزگار رهایی، جلد ۱، صفحه: ۳۹۰ (۱). عنکبوت: ۱. (۲). غیبت نعمانی صفحه ۱۰۷، ارشاد مفید صفحه ۳۳۹، الزام النّاصب صفحه ۷۹ و ۱۷۷ و ۱۸۴، و ... 🏷 منتظران ظهور🍃🌹🍃🌹 ↙️بپیوندید↙️ ╭━━❀🕊❀🌼❀🍃❀━━╮ @montazer_313_mhdi ╰━━❀🍃❀🌼❀🕊❀━━╯
من نیز همراه شما از منتظرانم‌ ✅ امام رضا (ع) می‌فرماید: 🔸 «وه چه نیکوست صبر و انتظار فرج، مگر نشنیده‌اید گفتار خدا را که فرموده است: 📜 [وَ ارْتَقِبُوا إِنِّي مَعَكُمْ رَقِيبٌ، فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ‏] (۱) 📃 [منتظر باشید که من نیز همراه شما از منتظرانم‌] پس صبر و شکیبائی را پیشه خود سازید که فرج بعد از یأس و نومیدی خواهد آمد. اقوامی که پیش از شما بودند از شما شکیباتر بودند». (۲) ⬅ روزگار رهایی، جلد ‌۱، صفحه: ۳۸۹ (۱). هود: ۹۳ و یونس: ۲۰ و ۱۰۲. (۲). بحار الانوار جلد ۵۲ صفحه ۱۲۹، منتخب الاثر صفحه ۴۹۶ و غیبت نعمانی صفحه ۱۸۰. 🏷 منتظران ظهور🍃🌹🍃🌹 ↙️بپیوندید↙️ ╭━━❀🕊❀🌼❀🍃❀━━╮ @montazer_313_mhdi ╰━━❀🍃❀🌼❀🕊❀━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 🔸بعضی وقت ها تحلیلی که انجام میدهیم اشتباه است این خطری است که ما را تهدید می کند 🎙حجت الاسلام و المسلمین مسعود عالی
26.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪️می‌دونی آرزوی چیه؟ ♥️🦋♥️ منتظران ظهور🍃🌹🍃🌹 ↙️بپیوندید↙️ ╭━━❀🕊❀🌼❀🍃❀━━╮ @montazer_313_mhdi ╰━━❀🍃❀🌼❀🕊❀━━╯
5.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥کلیپ زیبای «امام رضا دلم یه دنیا تنگ شده برات» با نوای حاج‌سید‌رضا نریمانی تقدیم نگاهتان منتظران ظهور🍃🌹🍃🌹 ↙️بپیوندید↙️ ╭━━❀🕊❀🌼❀🍃❀━━╮ @montazer_313_mhdi ╰━━❀🍃❀🌼❀🕊❀━━╯
✅ امام رضا علیه السلام در دعا برای (حضرت) حجت بن الحسن صلوات اللّه علیه فرمودند: ❇️ در کار او ما را به دلتنگی و تنبلی و سستی و ضعف مبتلا مفرما ❇️ و ما را از کسانی قرار ده که به وسیله آنان دینت را یاری ‌می‌رسانی. 📜 فی الدِّعاءِ للحُجّهِ ابنِ الحَسَنِ صلواتُ اللّهِ علَیهِ: و لا تَبتَلِنا فی أمرِهِ بالسَّأَمهِ و الکَسَلِ و الفَترَهِ و الفَشَلِ، و اجعَلْنا مِمَّن تَنتَصِرُ بهِ لِدِینِکَ. ⬅️ بحار الأنوار ج ٥ ص ٣٣٥ ح ٩٥ 🏷 منتظران ظهور🍃🌹🍃🌹 ↙️بپیوندید↙️ ╭━━❀🕊❀🌼❀🍃❀━━╮ @montazer_313_mhdi ╰━━❀🍃❀🌼❀🕊❀━━╯
📜 💢 نتیجه محاسبه و مراقبه 🔅 : هر کس به حساب خودش رسیدگی کند، سود می‌برد، و هر کس از خود غافل شود، زیان می‌کند، و هر کس عبرت بگیرد، بینا شود. 🔸 من حاسَبَ نَفسَهُ رَبِحَ، وَ مَن غَفِلَ عَنها خَسِرَ، وَ مَنِ اعتَبرَ اَبصَرَ؛ 📚 مسند الامام الرضا(ع) ج ۱، ص ۳۰۲ ✍️ شرح حدیث: گذشت عمر، نامحسوس است. « » آن را محسوس می‌کند و خرج شدن سرمایه‌ها را نشانمان می‌دهد. سرگرمی انسان به کارهای روزمرّه و سپری کردن روزها، حالتی از «غفلت» را پیش می‌آورد که انسان به این که «چگونه گذشت؟» بی‌اعتنا می‌شود. 🔻 برنامه ی«محاسبه» که در توصیه‌های بزرگان دین آمده، ما را از این غفلت درمی‌آورد و نسبت به ارزیابی سخن، عمل و برخوردهای زندگی، حساس و هوشیار می‌کند. ▫️ در محاسبه، هم در کارها باید دقت شود، هم نیّتها و انگیزه‌ها، هم حرفها. در یک روز، چه قدر حرف می‌زنیم؟ چه قدر خوب و مفید و خداپسند است و چه قدر، دروغ و بیهوده؟ برخورد، خشم، خنده‌، انتقاد، تعریف، احترام، بی‌اعتنایی، رفت و آمدها، برای چیست؟ با چه انگیزه ای است، حلال است یا حرام؟ از روی حسد است یا دلسوزی؟ 💢 عمر، سرمایه ای گرانبهاست و چون به آخر رسد، دیگر باز نمی‌گردد. ولی صرف چه می‌شود؟ در راه یا در راه ؟ امام سجاد(ع) می‌فرماید: خدایا! مرا عمری طولانی بده، تا وقتی که عمرم در راه طاعت تو صرف می‌شود، امّا اگر عمرم چراگاه شیطان شده، هر چه زودتر جانم را بگیر، پیش از آن که غضب تو بر من مستولی شود(*). (*) صحیفه ی سجادیه، دعای مکارم الاخلاق 📗 حکمت‌های رضوی ، منتظران ظهور🍃🌹🍃🌹 ↙️بپیوندید↙️ ╭━━❀🕊❀🌼❀🍃❀━━╮ @montazer_313_mhdi ╰━━❀🍃❀🌼❀🕊❀━━╯
27.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
منتظران ظهور🍃🌹🍃🌹 ↙️به مابپیوندید↙️ ╭━━❀🕊❀🌼❀🍃❀━━╮ @montazer_313_mhdi ╰━━❀🍃❀🌼❀🕊❀━━╯