"هیچ بنده ای ایمان نمی آورد تا این که من نزد او از خودش محبوب تر باشم، وبه عترت من از عترت وبستگان خودش بیشتر محبت داشته باشد، وخاندان مرا از خاندان خودش بیشتر دوست بدارد، وذات من نزد او از ذات خودش محبوب تر باشد(۶۸۴).
نکته: پوشیده نیست که محبت امری است قلبی وکیفیتی است نفسانی، ولی آثار ونشانه های آشکاری دارد که به وسیله آن ها درجات ومراتب محبت تو نسبت به محبوب شناخته می شود، از جمله آن نشانه ها این که: اگر از نظرت غایب شود در دعا کردن برای او اهتمام بورزی، واگر مصیبتی برایش رخ دهد برای او غمگین شوی، مگر نمی بینی که هرگاه فرزند شایسته خوشروی وارسته ای داشته باشی وآن فرزند به سفری برود که جایش را ندانی، هیچ ساعتی از شب وروزت از فکر او بیرون نمی روی وپیوسته برایش دعا می کنی، از مؤمنین وصالحین تقاضا می کنی که برای او دعا کنند، آیا این کار جز به خاطر محبت وعلاقه شدید است؟ بنابر این ای کسی که مدعی محبت مولای خودت هستی آیا روزی بر شما می گذرد که او را فراموش نکنی؟ پس در غیبت او برایش دعا بسیار کنید وفرصت را غنیمت بشمارید."
برایش دعا بسیار کنید وفرصت را غنیمت بشمارید.
موضوع دوم - اینکه دوستی ما مقتضی این است که در دعا کردن برای آن حضرت کوشش وجدیت داشته باشیم:
دعا کردن برای محبوب در نهاد افراد بشر نهفته وبا سرشت آنان آمیخته است، واین امر کاملا واضح است، ولی منظور دیگری را در این جا دنبال می کنیم این که: لازم است دعای برای آن حضرت را برای آن حضرت را بر هر دعایی مقدم بداریم. توضیح این مطلب نیاز به مقدمه ای دارد که می آوریم، انگیره ها واسباب محبت سه چیز است: لذت ونفع ونیکی. مهم ترین وکاملترین این انگیزه ها سومین آن ها است(۶۸۵)، بلکه می توان گفت: آن دو سبب اول ودوم هم به این سبب بر می گردد.
منظور از نیکی وخیر این است که وجود چیزی به وجهی از وجوه خیر ونیک باشد، که هرگاه انسان بداند وجود چیزی یا شخصی مایه نیکی وخیر است از روی طبع آن را دوست می دارد هر چند که از آن، خیر به او نرسد وهرچه خیرش بیشتر باشد علاقه ومحبت انسان نسبت به او زیادتر می گردد، البته بر حسب درجات معرفت وشناخت خیرهای وجود او. حال که این مقدمه را دانستی بدان که تمام انگیزه های موجب محبت در وجود مولای ما حضرت حجت (عجّل الله فرجه) جمع است."
"اما لذت، کدام لذت برای مؤمن شیرین تر وبالاتر از زیارت جمال مبارک آن حضرت وتشرف به وصال او است؟ که لذت های ظاهری وباطنی آن به مقدار زیاد است که نمی توانیم بشماریم، لذا امیر المؤمنین (علیه السلام) از روی شوق دیدارش آه می کشید - چنان که در حدیثی در غیبت نعمانی آمده است(۶۸۶)-."
"و اما نفع: همان طور که در بخش سوم کتاب دانستی تمام منافع وبهره ها به برکت وجود آن حضرت به خلایق می رسد، اضافه بر منافع وآثار مخصوصی که متوقف بر ظهور آن حضرت است، وچه خوش گفته اند به عربی:
لقد جمعت فیه المحاسن کلها؛ به راستی که همه خوبی ها در او جمع گردیده است.
و به فارسی سروده اند:
رخ یوسف کف موسی دم عیسی داری * * * آنچه خوبان همه دارند تو تنها داری
و اما خیرات وجودش: عقل های ما کوتاه واندیشه های ما پایین تر است از این که آن ها را درک کنیم، که جز اندکی از علم داده نشده ایم، ولی هرکس به قدر فهم وهر مؤمنی به اندازه سهم خود مطلب را در می یابد. هرکه معرفتش نسبت به خیرات وجود شریف آن جناب بیشتر باشد، دعا کردن در نظر او مهم تر است، زیرا که اهتمام وکوشش در دعا از کمال محبت ودوستی سرچشمه می گیرد، وکمال محبت از کمال معرفت حاصل می شود واین یکی از وجوه شدت اهتمام ائمه (علیهم السلام) در دعا کردن برای آن جناب ودرخواست تعجیل فرجش از درگاه خداوند می باشد. بعضی از وجوه دیگر هم در اول بخش هفتم با توضیح بیشتری خواهد آمد.
نتیجه این که: دوستی ومحبت وولای ما نسبت به آن حضرت موجب اهتمام وکوشش ما در دعا برای فرجش می باشد، که بیشتر وپیش تر از دعا کردن برای خودمان وآنچه مربوط به ما است لازم است برای آن جناب دعا کنیم ان شاء الله تعالی."
موضوع سوم - ولایت آن حضرت بر ما:
ولایت در این جا - به کسر واو - به معنی سلطه واستیلاء وسرپرستی است، ومنظور از ولایت آن حضرت بر ما همان است که در آیه شریفه: ﴿النبی اولی بالمؤمنین من انفسهم﴾ (سوره أحزاب: ۶)؛ پیامبر نسبت به مؤمنان از آنان نسبت به خودشان سزاوارتر است. به آن تصریح شده، چنان که حدیثی را در بخش سوم در حق آقا بر بنده آوریم، بدانجا مراجعه شود.
و هرگاه یقین وباور داشته باشیم که آن حضرت در تمام آنچه متعلق به ما است، از خود ما شایسته تر واولی است، بر خود لازم خواهیم دانست که در همه چیزهایی که مورد علاقه ما است آن حضرت را اولی وشایسته بدانیم ومقدم بداریم. واحتمال دارد که در عبارت زیارت جامعه همین معنی منظور باشد که می خوانیم: ومقدمکم امام طلبتی وحوائجی وارادتی فی کل احوالی واموری؛ وشما ر ا برخواسته ها ونیازها وتصمیم های خودم مقدم می دارم.
پس ولایت آن حضرت موجب این است که ما در تمام امور آن جناب را مقدم بداریم، ودر حدیث نبوی نیز دلالت بر این معنی گذشت. واز مهم ترین امور دعا است که کلید هر خیر وصلاح هر پرهیزکار می باشد، پس شایسته است که آن حضرت را بر خود وهرکه مورد علاقه ماست در دعای برای فرج وعافیت سزاوارتر بدانیم."
"این سه موضوع به حد کافی دلایل قوی بیان نمودیم.
۲- وصال آن حضرت (علیه السلام):
اهم حوائج دوستان وآخرین آرزوی مشتاقان، ونهایت خواسته عارفان است که بیشترین دعاهای آنان ومهم ترین حوائج ایشان پیرامون مسأله تعجیل در وصال امام زمان حجت بن الحسن (عجّل الله فرجه) دور می زند، چه خوش گفته اند:
فوادی وطرفی یاسفان علیکم * * * وعندکم روحی وذکرکم عندی
و لست الذ العیش حتی اراکم * * * ولو کنت فی الفردوس او جنه الخلد
دل ودیده ام بر شما اسفبار است، وجان ودلم پیش شما ویاد شما نزد من است.
من از زندگی لذت نمی برم تا این که شما را ببینم، هر چند که در فردوس یا بهشت جاودان باشم.
و از ابیات نوین خواندنی که به خاطر رسیده وبا عجله در اشتیاق به زمان وصال ویاد آوردن مولایم در هر حال، آن ها را نوشته ام این ابیات است:"
"جوانی ام در فراق به سرعت گذشت وعمر در انتظار به سر آمد.
من به شوق وصال زیستم وبه جز یاد او از چیزی لذت نبرده ام.
ای منتهای آرزو، ای بهترین نمازگزاران ودعاکنندگان شوقم نسبت به تو شدید است.
ای بهترین مقصودها وبهترین پناه دهندگان، وای بهترین تلبیه گویان وسعی کنندگان.
کاسه صبرم در دوری تو لبریز شد که اندوهناک وغریب وگریان ودردمند رهایم ساخته ای.
ای روح وجانم وای راحت روانم به فریادم برس که نزدیک است دلم از غصه آب شود.
به هر آستانی که نگاه کردم جز آستانه والای تو پناهگاهی ندیدم.
از آن روزی که معروف وعدل وسخاوت در جهان پدید آمده، جز درگاه تو جا ومنزلی نگرفته است.
از فیض بخشش خود مرا پناه ده، که همه عالم، از خشکی ودریا، به آن طراوت یافته است.
اگر تو نبودی زمین همه را در خود فرو می برد، ودل خاک خوابگاه مردمان می شد.
و اگر تو نبودی تمام کوه ها از هم پاشیده می شد، واگر تو نبودی ارکان آسمان متزلزل می گشت.
اگر تو نبودی هیچ گیاهی از زمین نمی رویید، وهیچ درختی شادابی نمی یافت.
و خورشید وستارگان نور نمی افشاندند، وهیچ چشمه ای نمی جوشید وبرقی نمی زد.
و اگر تو نبودی دشمنان ما را طعمه خود می ساختند، ولباس ننگ ومذلت بر ما پوشانده می شد."
حرف ه:
۱ - هم آن حضرت (علیه السلام):
هم واندوه آن جناب به خاطر ضعف وناتوانی اهل اسلام وبه تردید افتادن دل های مردم وگناهانی که مرتکب می شویم واصراری که بر معاصی داریم می باشد، چنان که این امر از بعضی توقیعات آن حضرت معلوم می شود، که موجب لزوم دعا برای بر طرف شدن اندوه آن بزرگوار بر خاص وعام می باشد.
دلیل بر این مطلب، علاوه بر این که روش اهل محبت است، روایتی است که در اول حرف (الف) در همین بخش از امام صادق (علیه السلام) آوردیم، دیگر اعاده نمی کنیم.
۲ - هدم بناهای کفر وشقاق ونفاق
از جمله موجبات دعا کردن برای آن حضرت می باشد، زیرا که از لوازم بغض دشمنان است که در بحث ولایت، وجوب آن را بیان داشتیم.
دلیل بر این که مولی صاحب الزمان (عجّل الله فرجه) دستور تخریب وویران سازی بناهای اهل کفر وسرکشان ومنافقان را صادر می کند، چند دعا وروایت است از جمله:
۱ - در دعای ندبه - که از امام صادق (علیه السلام) مروی است - آمده: کجاست ویران کننده بناهای شرک ونفاق.
۲ - به روایت مفضل، امام صادق (علیه السلام) فرمود: قائم (علیه السلام) پس از آن که شرق وغرب زمین را زیر پا می گذارد، به کوفه ومسجد آن می آید ومسجدی که یزید بن معاویه - لعنة الله علیه - پس از کشتن حسین بن علی (علیه السلام) بنا کرده، ویران می سازد، ونیز مسجدی که برای خدا نیست هرکه آن را بسازد ملعون است ملعون(۶۸۷).🔹🔷🔶
📗💫📗قسمت 0⃣8⃣
22.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔥برنامه شیطان🔥
📡 بیوتروریسم (مرگ سفید)
♻️ قسمت 0⃣1⃣
آقا مرتضی آوینی میگفت:
«مَشک رنجهای انقلاب را
به دندان کشیدهایم، دست و پا
دادهایم، اما آن را رها نکردهایم...»
ما نیز تا زنده ایم آن مشک را رها
نخواهیم کرد حتی به اشک!
به خون، به سر...♥️
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c