eitaa logo
🌹 منتظران ظهور 🌹
2.9هزار دنبال‌کننده
16.4هزار عکس
9.9هزار ویدیو
305 فایل
🌷بسم ربِّ بقیة الله الاعظم (عج)🌷 سلام بر تو ای امید ما برای زنده کردن حکومت الهی مرا هزار امید است و هر هزار تویی کپی متن با ذکر صلوات و دعای فرج ، حلال است🙏🏻 ادمین: @Montazer_zohorr تبادل و تبلیغ: https://eitaa.com/joinchat/1139737620C24568efe71
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
*✍️❓پرسش روز* *♨️پرسش*: *مگر امام زمان مستجاب‌الدعوه نیستند؟ چرا ایشان به شیعیان می‌گویند كه برای فرج من دعا كنید؟* 💢پاسخ: هرچند امام عصر(ع) انسان كامل بوده و دعای ایشان نزد حضرت حق مستجاب است، ولی باید دانست كه خداوند این جهان را بر پایه اسباب قرار داده است بدین معنی كه برای تحقق هر پدیده باید شرایط آن فراهم شود. قیام جهانی حضرت چون با جامعه انسانی در ارتباط است و انسان‌ها دارای اختیار و انتخاب هستند و خود باید چگونگی زندگی جمعی خود را رقم بزنند، بنابراین باید انسان‌ها بخواهند تا ظهور تحقق پذیرد. امام زمان(ع) هرچند دعا می‌كند و برای امر ظهور تلاش كرده و زمینه‌سازی می‌نماید، ولی این كافی نیست. بلكه تلاش انسان‌ها نیز لازم است. 🔹امام مهدی(عج) زمانی ظهور می‌كند كه شرایط آن فراهم‌شده باشد؛ یعنی، افرادی باشند كه واقعا یار و یاور امام(عج) باشند. او را شناخته و ایمان قوی به او و اهدافش داشته باشند و لحظه‌ای دست از یاری و حمایت وی برندارند. از طرفی مردم آمادگی پذیرش حضرت را واقعا داشته باشند و خواستار ظهورش شوند... و این‌زمانی است كه مردم در زندگی خود یاد حضرت را زنده كنند و اعمال و رفتار و كردارشان به‌گونه‌ای باشد كه نشان دهند منتظر ظهورند. وضعیت مردم جهان نیز به‌گونه‌ای باشد كه منتظر ظهور مرد آسمانی باشند. https://chat.whatsapp.com/CROUy3ron9zCXk3WTxTq2i
✿‍✵✨🍃🌸<❈﷽❈>🌸🍃✨✵✿‍ هـر شــ🌙ــب 🍃🍂داستــــان‌هـــای                    پنـــــدآمــــــوز🍃🍂 ┄┅═✼✿‍✵✿‍✵✿‍✼═┅┄ نگاهش به سبزه عید که افتاد رفت توی فکر ... لحظاتی گذشت وقتی سرشو بالا آورد و فهمید که دارم با تعجب نگاه می‌کنم لبخند تلخی زد گفتم: گیله مرد توی سبزه‌ها چی دیدی که رفتی تو فکر؟! کمی سکوت کرد و گفت: به این دونه‌های سبز شده نگاه کن چند روز آب و غذا و نور خورشید خوردند و رشد کردند گفتم: خب! گفت: سیصد و شصت و پنج روز از خداوعمر گرفتیم و آب و غذا و فلک در اختیارمون بود می‌ترسم رشد که نکرده باشم هیچ افت هم کرده باشم دونه ای که نخواد رشد کنه هر چقدر آب و آفتاب بهش بدی فقط بیشتر می‌گنده 📚 گیله مرد 👤 بزرگ علوی روزهای رفته سال را ورق می‌زنم چه خاطراتی که زنده نمی‌شوند چه روزها که دلم می‌خواست تا ابد تمام نشوند و چه روزها که هر ثانیه‌اش یک سال زمان می‌برد چه فکرها که آرامم کرد و چه فکرها که روحم را ذره ذره فرسود چه لبخندها که بی اختیار بر لبانم نقش بست و چه اشک‌ها که بی اراده از چشمانم سرازیر شد چه آدم‌ها که دلم را گرم کردند چه آدم‌ها که دلم را شکستند چه چیزها که فکرش را هم نمی‌کردم و شد و چه چیزها که فکرم را پر کرد و نشد چه آدم‌ها که شناختم و چه آدم‌ها که فهمیدم هیچگاه نمی‌شناختمشان و چه .... و سهم یک سال دیگر هم یادش بخیر می‌شود کاش ارمغان روزهائی که گذشت آرامشی باشد از جنس خدا آرامشی که هیچ‌گاه تمام نشود روزهای آخر زمستان رو سپری می‌کنیم با خودمون عهد ببندیم خطاها و دردها و مسائل فصل‌های گذشته را وارد بهار زیبایمان نکنیم ✧✾════✾✰✾════✾✧
4_5969617521936958881.mp3
8.3M
: ۳ چونان جنینی در رحم مادر، که دنیا احاطه اش کـرده و او بی خبر است... ملکوت؛ تمام جان تو را فرا گرفته است؛ و تو نمی دانی... 🎤 https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
🌷پاداش ترقی: کافری که توبه کندومسلمان شودگناهانش به حسنات تبدیل میشود یبدل الله سیئاتهم حسنات...۷۰ فرقان 🌷مجازات تنزل: مسلمانی که کافرشودهرگزتوبه اش قبول نمیشود لن تقبل توبتهم...۹۰ آل عمران ♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️ https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇 🔶 نهج البلاغه و شرح آن # خطبه ۳۴ # بخش ۱ ✨و من خطبة له عليه السّلام فى استنفار النّاس الى أهل الشّام بعد فراغه من أمر الخوارج. و فيها يتأفّف بالنّاس، و ينصح لهم بطريق السّداد. 📔امام عليه السّلام اين خطبه را براى بسيج مردم به سوى شاميان بعد از پايان كار خوارج در نهروان (و خاموش شدن فتنه آنان) ايراد كرد و در اين خطبه (از سستى و كوتاهى مردم در امر جهاد با دشمن) سخت، اظهار ناراحتى مى كند و آنان را به طريق صحيح و منطقى ارشاد مى كند. شأن ورود خطبه: 🔆همان گونه كه در بالا اشاره شد، اين خطبه را امام عليه السّلام بعد از پايان جنگ نهروان ايراد فرموده است. از ظاهر كلام ابن ابى الحديد استفاده مى شود كه امام خطبه را در همان سرزمين نهروان بيان فرمود، در حالى كه از نصر بن مزاحم، نقل مى كند كه امام عليه السّلام خطبه مذكور را پس از بازگشت از نهروان و مشاهده سستى سپاهيان در آمادگى براى جنگ با شاميان، در كوفه، ايراد كرد. ❌بعضى ديگر از شارحان نهج البلاغه نيز تصريح كرده اند كه امام در نهروان اصرار فرمود كه لشكر بدون فوت وقت، آماده حركت به سوى شام شود تا بقيه مردم نيز به آنها ملحق شوند، زيرا مى دانست اگر به كوفه بازگردند و لباس جنگ از تن در آورند، آماده كردن آنان، به اين آسانى امكان پذير نيست، ولى آنها به بهانه هاى مختلفى، مانند سردى هوا و وجود مجروحان و كافى نبودن سلاح هاى، جنگى از اطاعت فرمان امام سر باز زدند. امام ناچار به كوفه آمد و به آنها تأكيد كرد كه خود را آماده جهاد با دشمن اصلى كنند، ولى (همان گونه كه پيش بينى مى شد) آنان تعلّل ورزيدند. اينجا بود كه امام عليه السّلام با نهايت ناراحتى، اين خطبه را ايراد كرد. ♻️خطبه در يك نگاه: اين خطبه سه موضوع مهم را تعقيب مى كند: 🔺🔸🔹🔺🔸🔹🔺 1- بخش زيادى از اين خطبه بر محور تأكيد بر جهاد با دشمن و عواقب شوم ترك جهاد، دور مى زند. امام عليه السّلام در اين بخش از خطبه -كه قسمت عمده آن را تشكيل مى دهد- كوفيان را زير رگبار ملامت هاى خود مى گيرد و با تعبيرات تند و تكان دهنده، آنها را مورد سرزنش قرار مى دهد. اين بعد از آن است كه بارها از طريق ملايم و محبت آميز و مستدل و منطقى، آنها را براى جهاد با دشمن بسيج كرده، ولى اثر نبخشيده است. لذا بناچار از آخرين دارو -كه دارويى است بسيار تلخ و گزنده- كمك مى گيرد. گاه آنها را به افراد ديوانه اى تشبيه مى كند كه درك و شعور خود را از دست داده و سود و زيان خويش را تشخيص نمى دهند. و گاه آنها را به شتران سرگردانى تشبيه مى كند كه در بيابان از ساربان خود فاصله گرفته اند و انضباط معمولى را به كلّى از دست داده و سپس با هشدارهاى شديد نسبت به دشمن بى رحم و خونخوارى كه در انتظار آنها است سعى در بسيج آنان مى فرمايد. 2- در بخش ديگرى از اين خطبه امام از عزم راسخ و اراده خود در پيكار با دشمن، سخن مى گويد خواه گروه بسيارى با او حركت كنند يا گروه كمترى. 3- در آخرين بخش خطبه از حقوق متقابل امام و امّت سخن مى گويد. نخست به بيان حقوق امّت بر امام مى پردازد و در چهار جمله كوتاه اصول آن را بيان مى فرمايد و سپس در چهار جمله پر معناى ديگر از حقّ امام بر امّت سخن مى گويد. گويى امام مى خواهد تلخى سرزنش هاى نخستين اين خطبه را با شيرينى سخنان پايانى بياميزد و معجونى مناسب براى درمان درد سستى و تنبلى آنان فراهم آورد. ♨️⭕♨️⭕♨️⭕♨️ نفرين بر شما! چرا از شهادت مى ترسيد؟ ♨️در نخستين بخش اين خطبه امام (عليه السلام) در برابر خيره سرى لشکر کوفه و بى توجّهى به خطراتى که تمام کشور اسلام را تهديد مى کرد و آنها بى اعتنا از کنار آن مى گذشتند، رگبار سرزنش ها و سخنان عتاب آلود خود را متوجه آنها مى سازد، باشد که روحِ بى دردِ آنها تکان بخورد و بيدار شود و گامى مؤثّر در پيشگيرى از خطر بردارد. اين در حالى بود که غارتگران شام پيوسته به مناطق مختلف کشور اسلام حمله مى کردند و دست به خونريزى و غارتگرى و جنايات ديگر مى زدند تا از اين طريق روحيه لشکر على(عليه السلام) را تضعيف کنند، سپس بر آنها ضرر وارد سازند. 🔺لذا امام (عليه السلام) مى فرمايد: «نفرين بر شما! از بس شما را سرزنش کردم، خسته شدم! (أُفٍّ لَکُمْ(1)! لَقَدْ سَئِمْتُ عِتَابَکُمْ)(2).» دليل اين خستگى روشن است، چرا که عتاب آن هم از شخص بزرگى مانند على(عليه السلام) بايد تأثير واضحى در تحريک عتاب شدگان و وادار ساختن آنها به تجديد نظر و بازنگرى در اعمال نادرستشان داشته باشد، امّا هنگامى که به خاطر شدّت غفلت و بى خبرى مخاطبان اثر نگذارد و تکرار شود، بسيار خسته کننده است. 🔆سپس مى افزايد: آيا شما زندگى پست دنيا را به جاى حيات (سعادت بخش و جاويدان) آخرت پذيرفته ايد؟ و در برابر عزّت و سربلندى، بدبختى و ذلّت را برگزيده ايد؟ (أَرَضِيتُمْ بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا مِنَ الاْخِرَةِ عِوَضاً؟ وَ بِالذُّلِّ مِنَ الْعِزِّ خَلَفاً؟) اين سکوت
مرگبار و فرار شما از جهاد، نشان مى دهد که از يک سو آخرت خود را تباه کرده ايد که آن را با زندگى چند روزه دنيا معاوضه کرديد. و از سوى ديگر دنياى خود را ويران ساخته ايد، چرا که عزّت و سربلندى را با ذلّت مبادله کرده ايد؟ در حالى که مرگِ با عزّت بر زندگىِ توأم با ذلّت به مراتب شرف دارد. اين پيامى است که هميشه بزرگمردان تاريخ بشريت و اولياءالله به پيروان خود در تمام قرون و اعصار، ابلاغ کرده اند. على(عليه السلام) در جايى ديگر از همين نهج البلاغه مى فرمايد: «فَالْمَوْتُ فِى حَياتِکُمْ مَقْهورِيْنَ وَ الْحَياةُ فِى مَوْتِکُمْ قاهِرينَ; مرگ در زندگى توأم با شکست شما است و زندگى در مرگِ همراه با پيروزى.»(3) و سالار شهيدان، در آن گفتار تاريخى خود، مى فرمايد: «أَلا وَ اِنَّ الدَّعىَ بْنِ الدَّعِى قَدْ رَکَزَنى بَيْنَ اثْنَيْنِ بَيْنَ السّلّةِ وَ الذِّلّةِ وَ هَيْهاتَ مِنّا الذِّلَّة; آگاه باشيد که اين مرد ناپاک و ناپاک زاده، مرا بر سر دو راهى قرار داده: يا در برابر شمشير بايستم يا تن به ذلّت دهم! و هيهات که ما ذلّت را بپذيريم. (بى شک، ايستادگى و شهادت را از ميان اين دو برمى گزينيم)». ❌و در جاى ديگر خطاب به لشکر کوفه مى فرمايد: «اِنْ لَمْ يَکُنْ لَکُمْ دِيْنٌ وَ کُنْتُمْ لاتَخافُونَ الْمَعادَ فَکُونُوا أَحْراراً فِى دنياکُمْ; اگر شما دين نداريد و از روز آخرت نمى ترسيد، لااقل در دنياى خود حرّ و آزاده باشيد». ❗در واقع اين جمله هاى امام(عليه السلام) بمنزله دليل بر خستگى آن حضرت از عتاب و سرزنش آنها است. گويى آنها تصميم گرفته بودند که ذلّت و حقارت و خشم پروردگار را بر عزّت و شرف و رضايت حق ترجيح دهند، و به همين دليل سرزنش ها در آنها اثر نمى کرد، تا آنجا که امام (عليه السلام) را از عتاب خسته کردند. در جمله هاى بعد، حضرت انگشت روى ضعف هاى آنها مى گذارد تا به خود آيند و آنها را برطرف سازند و ريشه هاى اصلى بدبختى خود را بسوزانند، مى فرمايد: هنگامى که شما را به سوى جهاد با دشمن فرا مى خوانم، چشمانتان از ترس، بى اختيار در حدقه ها دور مى زند، گويى وحشت از مرگ هوش را از سرتان برده و مانند مستانى از خود بى خود شده ايد. سخنان مکرّر من به گوش شما فرو نمى رود، به همين دليل (در پيدا کردن راه صحيح زندگى) سرگردان گشته ايد! (إِذَا دَعَوْتُکُمْ إِلَى جِهَادِ عَدُوِّکُمْ دارَتْ أَعْيُنُکُمْ، کَأَنَّکُمْ مِنَ الْمَوْتِ فِي غَمْرَة(4) وَ مِنَ الذُّهُولِ في سَکْرَة. يُرْتَجُ عَلَيْکُمْ حَوَارِي(5) فَتَعْمَهُونَ(6)). جمله «يُرْتَجُ عَلَيْکُمْ حَوارِى» با توجه به اين که «حوار» به معناى «سخن گفتن مکرّر» است و «يَرْتَجُ» از مادّه «ر ت ج» به معناى «بسته شدن» است، تاب دو معنا را دارد: نخست همان چيزى که در بالا گفته شد; يعنى سخنان مکرّر من در شما اثر نمى کند و گويى اصلا آن را درک نمى کنيد; چرا که درهاى فهم سخن به روى شما بسته شده است. ❌ديگر اين که زبان شما در پاسخ من بسته مى شود، چرا که پاسخى منطقى در برابر حرف هاى، من نداريد. به هر حال نتيجه هر دو معنا همان است که در جمله بعد آمده; يعنى سرگردانى آنها. در تأکيد همين سخن، اضافه مى فرمايد: «گويى عقل هاى شما از دست رفته و چيزى را درک نمى کنيد»!(وَ کَأَنَّ قُلُوبَکُمْ مَأْلُوسَةٌ(7) فَأَنْتُمْ لاَتَعْقِلُونَ). پيام امام اميرالمؤمنين عليه السلام، ج 2، ص: 325-315 🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇
🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇 🔶نهج البلاغه و شرح آن # خطبه ۳۴ # بخش ۱ 🔸نکته: اين همه توبيخ و سرزنش براى چيست؟ 🔺🔹🔸🔺🔹🔸🔺 بار ديگر ناچاريم که به سراغ پاسخ اين سؤال برويم که چرا امام(عليه السلام) با آن درايت و آگاهى و مديريت فوق العاده اى که دارد، اين همه کوفيان را مورد عتاب و خطاب، آن هم با تعبيرهاى بسيار خشن قرار مى دهد؟ آيا اين همه توبيخ و اظهار بى اعتمادى بر آنان، سبب دورى و نفرت و تعصّب و لجاجت آنها نمى شد؟ 🔶پس چرا امام (عليه السلام) با اين سخنان عتاب آلود آنها را از اهداف خود دورتر ساخت؟ 🔆در پاسخ اين سؤال بايد به اين نکته توجه داشت که امام (عليه السلام) با يک روانکاوى عميق، روحيات کوفيان را خوب درک کرده بود و همانطور که تاريخ نشان مى دهد، وضع آنان به گونه اى بود که تا شخصيّت خود را در معرض نابودىِ کامل نمى ديدند، تکان نمى خوردند و به اصطلاح تا به حسّاسترين رگ هاى وجودشان، نيشتر توبيخ و عتاب وارد نمى شد، به حرکت در نمى آمدند. ✨در ميان جوامع بشرى هميشه گروهى را هر چند اندک، مى توان يافت که تا آخرين ضربت بر آنها فرود نيايد، بيدار نمى شوند. مفهوم سخنان امام (عليه السلام) در اينجا، اين نيست که ما اين روش را در مقابل هر گروه وظيفه نشناس و غافل و بى خبر به کار بريم، چرا که افراد مختلفند: بعضى با يک سرزنش مختصر و به اصطلاح با يک «از گل نازکتر» گفتن به خود مى آيند و راه خود را پيدا مى کنند. بعضى مانند فيل هستند که تا فيلبان با چکش بر مغز آنها نکوبد، به حرکت در نمى آيند. ♻️بنابراين استفاده از اين روش در برابر آن گروه خاص، به عنوان دارو، کارى است زيبنده و درمانى است منحصر به فرد. 📔تاريخ نشان مى دهد که اين سخنان مؤثّر افتاد و گروه عظيمى از مردم کوفه به سوى لشکرگاه نُخَيْله، که در نزديکى کوفه بود، حرکت کردند و آماده مبارزه با ياغيان شام شدند، هر چند با نهايت تأسّف، اجل مهلت نداد و امام (عليه السلام) با ضربه شمشير اَشقَى الآخرين، ابن ملجم، به شهادت رسيد. شاهد ديگر اين سخن، اين که امام (عليه السلام) در آغاز حکومتش، از مردم کوفه تمجيد فراوان مى کرد،(8) امّا هنگامى که آنها به سستى گرويدند و لشکريان معاويه جسور شدند و هر روز، بخشى از کشور اسلام را مورد حمله قرار مى دادند، امام (عليه السلام) به اين تعبيرات تند متوسّل شد. پیام امام امیرالمومنین علیه السلام ، ج ۲ ، ص 315-325 🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇
🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇 🔶 نهج البلاغه و شرح آن # خطبه ۳۴ # بخش ۲ 🔸علل سقوط کوفیین 🔸دشمن بيدار است و شما در خواب! 🔆در اين بخش از خطبه، امام (عليه السلام) در ادامه توبيخ ها و سرزنش هاى کوبنده و در عين حال منطقى و مستدل، لشکر کوفه را سرزنش هاى جديدى مى کند و مى افزايد: شما به شتران بى ساربان مى مانيد که هر گاه از يک طرف گردآورى شوند، از سوى ديگر پراکنده مى گردند. ❌(مَا أَنْتُمْ إِلاَّ کَإِبِل ضَلَّ رُعَاتُهَا فَکُلَّمَا جُمِعَتْ مِنْ جَانِب انْتَشَرَتْ مِن آخَرَ). ❌اشاره به اين که، شما اراده اى سست و افکارى متشتّت و پراکنده داريد و مصالح خود را تشخيص نمى دهيد و اتحاد نظر در آن نداريد و با نظم و قدرت براى دفع دشمن به پا نمى خيزيد. 🐫تشبيه به شتران، اشاره به کوتاهى فکر آنها و تعبير به «ضَلَّ رُعاتُها» اشاره به عدم اطاعت آنها از پيشوا و امامشان است. بديهى است که چنين گروهى، هرگز، نمى توانند ارتش نيرومندى را در برابر دشمن تشکيل دهند. ♨️به همين دليل حضرت در ادامه سخن مى فرمايد: «به خدا سوگند! شما وسيله بدى براى افروختن آتش جنگ (بر ضد دشمنان) هستيد»; (لَبِئْسَ لَعَمْرُ اللهِ سُعْرُ نَارِ الْحَرْبِ أَنْتُمْ). ⭕جنگ مسلّماً پديده اى بسيار شوم و نامطلوب است و اثر آن، ويرانى شهرها و نابودى گروهى از انسان ها و ناقص العضو شدن گروهى ديگر و فقر و بدبختى و عقب ماندگى است، ولى همين پديده شوم، گاه به صورت داروى حيات بخش جامعه درمى آيد و اين در صورتى است که دشمنان خونخوارى براى غصب حقوق مظلومان به پاخيزند و آتش فساد و ظلم را برافروزند. ✨در چنين شرايطى، جز به وسيله جنگ، نمى توان آرامش و عدالت و صلح و صفا را به جوامع انسانى باز گرداند. ☀️✨🔅🔅🔅✨☀️ از همين رو است که قرآن مجيد مى فرمايد: «(أُذِنَ لِلَّذيِنَ يُقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ اِنَّ اَللهَ عَلى نَصْرِهِمْ لَقَدْيِرٌ) به کسانى که جنگ بر آنان تحميل گرديده، اجازه جهاد داده شده است; چرا که مورد ستم قرار گرفته اند و خدا بر يارى آنها توانا است». و در جاى ديگرى مى فرمايد: «(وَ قاتِلوُا فى سَبيلِ اللهِ الَّذينَ يُقاتِلوُنَکُمْ وَ لاتَعْتَدُوا اِنَّ اللهَ لايُحِبُّ الْمُعْتَدينْ); و در راه خدا با کسانى که با شما مى جنگند نبرد کنيد، ولى از حد تجاوز نکنيد که خدا تعدّى کنندگان را دوست ندارد». ☀️✨🔅🔅🔅✨☀️ ♨️بنابراين، اگر امام (عليه السلام) در اينجا اشاره به افروختن آتش جنگ مى کند، به خاطر آن است که غارتگران خوناشامِ شام، بارها به مرزهاى کشور اسلام تجاوز کرده بودند و خونهايى را ريخته و اموالى را به غارت مى بردند و اصولا، با جانشين پيامبر ـ که همه مردم با او بيعت کرده بودند ـ سر ناسازگارى داشتند و براى رسيدن به خواسته هاى نامشروعشان، راه جنگ را برگزيده بودند. به همين دليل در ادامه اين سخن، سه جمله، بيان مى فرمايد: که هر کدام گواهى بر اين مدّعا است.🍃 نخست مى فرمايد: «نقشه هاى شوم و خطرناکى، بر ضدّ شما کشيده مى شود، امّا شما طرح و نقشه اى در برابر آن نداريد; «تُکَادُونَ وَ لاَتَکيِدُونَ». 🍃ديگر اين که: پيوسته اطراف شما کم مى شود (شهرهاى اطراف شما را مى گيرند و انسان ها را از بين مى برند) و شما هرگز، به خشم نمى آييد و احساس درد و ناراحتى نمى کنيد); «وَ تُنْتَقَصُ أَطْرَافُکُمْ فَلاَ تَمْتَعِضُونَ»! 🍃سوم اين که: ديده دشمن (براى ضربه زدن به شما) به خواب نمى رود، در حالى که شما در غفلت و بى خبرى به سر مى بريد.(لاَيُنَامُ عَنْکُمْ وَ أَنْتُمْ في غَفْلَة سَاهُونَ)! ♨️❌⭕ 🔆ناگفته پيدا است که گروهى که در برابر طرح هاى خرابکارانه دشمن طرح صحيح نظامى ندارد و پيوسته شهرها و آباديهايش را در اطراف مرزها از دست او بيرون مى برند و انسانهاى مؤمنش را به قتل مى رسانند و همواره در خواب غفلت است، در حالى که، دشمن، بيدار و هوشيار است، چه سرنوشت شوم و خطرناکى در انتظارشان است! و به همين دليل، پيشواى بيدار و آگاه و مدير و مدبّرى که مى خواهد با اتکاى به آنان، با دشمن خونخوارش پيکار کند، مى سوزد و فرياد مى کشد و از هر وسيله ممکنى، براى بيدار ساختن آنها استفاده مى کند. چه دردناک است که افرادى، بدون آگاهى از وضع روحى و جسمى لشکر کوفه و نفاق و تمرّد و ضعف و ناتوانى حاکم بر آنان، درباره تدبيرهاى جنگى اميرمؤمنان على (عليه السلام) و تاريخ زندگى او در اين برهه خاص داورى کنند و حضرت را به ضعف مديريت در اين امر متّهم سازند; کسى که هميشه در ميدان جنگ هاى اسلامى، به عنوان بهترين افسر و يار و ياور پيامبر، جنگيده و امتحان لياقت و کفايت خويش را داده است! 💦💧💦💧💦💧💦 سپس در ادامه اين سخن، امام نتيجه کار آنها و آينده خودش را در دو جمله کوتاه و گويا بيان مى کند، مى فرمايد: به خدا سوگند! شکست براى کسانى که دست از يارى هم بردارند، حتمى است; (غُلِبَ وَ اللهِ الْمُتَخَاذِلُونَ). تنها شما نيستيد که بر اثر نفاق و از
دست دادن وحدت و همبستگى و ترک قيام شجاعانه بر ضدّ دشمن گرفتار شکست شده ايد، بلکه اين يک قانون هميشگى و جاودانه است که هر کس، اين گونه، برنامه هايى را که شما داريد دنبال کند، سرنوشتش به يقين ناکامى و ذلّت و شکست است. امام براى اين که سخنش تأثير بيشترى بر آنان بگذارد، مطلب را به صورت يک موضوع شخصى بيان نمى کند، بلکه به شکل يک حکم عام که در تمام طول بشر حاکم بوده و هست بيان مى دارد. 💦ديگر اين که مى فرمايد: به خدا قسم! من گمان مى کنم که اگر جنگ سختى درگيرد و حرارت و سوزش مرگ به شما نزديک شود، از فرزند ابوطالب جدا مى شويد، مانند جدا شدن سر (از بدن که التيامى در آن نيست); (وَ ايْمُ اللهِ إِنِّي لاََظُنُّ بِکُمْ أَنْ لَوْ حَمِسَ الْوَغَى وَ اسْتَحَرَّ الْمَوْتُ، قَدِ انْفَرَجْتُمْ عَنِ ابْنِ أَبِي طَالِب انْفِرَاجَ الرَّأْسِ). 🔆🔅🔆🔅🔆🔅🔆 امام با اين تشبيه گويا به نکات مختلفى اشاره مى کند. 🌿نخست اين که موقعيت او گرچه مانند موقعيّت سر براى بدن است، ولى آيا سر ـ که مرکز هوش و چشم و گوش و زبان است ـ مى تواند بدون اعضاى ديگر بدن کارى را از پيش ببرد؟ 🌿ديگر اين که آيا بدن، اگر از سر جدا شود، حيات و بقايى خواهد داشت، و اگر داشته باشد، بدون چشم و گوش و عقل و هوش کارى را از پيش مى برد و آيا سرنوشتش جز حرکاتى مذبوحانه و سپس براى هميشه از بين رفتن، چيز ديگرى خواهد بود. 🌿و ديگر اين که اگر چنين حادثه اى پيش آيد، تنها زيانش به من نمى رسد، بلکه شما بيشترين زيان را خواهيد ديد. 🌿و ديگر اين که اگر سر از بدن جدا شود، التيام آن عادتاً امکان پذير نيست، در حالى که پيوند ساير اعضا کم و بيش امکان پذير است. بنابراين مقصود امام اين است که با گرم شدن آتش جنگ، چنان وحشتى شما را فرامى گيرد و از من فرار مى کنيد و دور مى شويد که ديگر به سراغ من نخواهيد آمد! اين احتمال نيز از سوى بعضى از شارحان داده شده است که منظور از «اِنْفِراجَ الرَّأسِ» شکاف برداشتن سر بر اثر ضربه شمشير يا مانند آن است که غالباً قابل التيام نيست. 🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇