📣 شرح خطبه ۱ بند ۱ نهج البلاغه
(آیت الله مکارم)
✅ خطبه در يك نگاه:
اين خطبه از مهمترين خطبه هاى نهج البلاغه است كه در طليعه اين كتاب بزرگ واقع شده و از نشانه هاى بارز حسن انتخاب «مرحوم رضى» است.
اين خطبه شامل يك دوره جهان بينى اسلامى است كه از صفات كمال و جمال خداوند و دقايق عجيبى در اين زمينه شروع مى شود، سپس به مسأله آفرينش جهان به طور كلى و بعد از آن آفرينش آسمانها و زمين و آن گاه آفرينش فرشتگان، سپس آفرينش آدم (ع) و داستان سجود فرشتگان و مخالفت ابليس و هبوط آدم (ع) به زمين مى پردازد.
در ادامه خطبه از بعثت پيامبران و فلسفه آن و سرانجام از بعثت پيامبر اسلام (ص) و عظمت قرآن مجيد و اهميّت سنّت پيامبر (ص) سخن مى گويد و از ميان دستورهاى اسلامى و به اصطلاح فروع دين، روى مسأله حج به عنوان يك فريضه عظيم الهى و فلسفه و اسرار آن انگشت مى گذارد، به طورى كه توجّه دقيق به محتواى اين خطبه مى تواند يك بينش جامع و كلّى نسبت به مهمترين مسائل اسلامى به ما بدهد و بسيارى از مشكلات و پيچيدگيهايى را كه در اين مسائل وجود دارد، حل كند.
از يك نظر اين خطبه به منزله فاتحة الكتاب در قرآن مجيد است كه فهرستى را از مجموعه مسائلى كه در نهج البلاغه مطرح شده است به دست مى دهد، چرا كه محورهاى اصلى مجموعه خطبه ها و نامه ها و كلمات قصار در اين خطبه به گونه فشرده اى آمده است. ما اين خطبه را به پانزده بخش تقسيم كرده ايم و هر بخشى جداگانه مورد بررسى و تفسير قرار گرفته، سپس در جمع بندى كلّى از مجموع آنها نتيجه گيرى مى كنيم.
📣 ادامه شرح خطبه ۱ بند ۱ نهج البلاغه
(آیت الله مکارم)
🌷هماى بلند پرواز انديشه ها به کُنه ذاتش نرسد!
يک نگاه کوتاه به اين فراز از خطبه نشان مى دهد که اميرمؤمنان على(عليه السلام) دوازده وصف از اوصاف الهى را با انسجام زيبا و نظام جالبى بيان کرده است:
در مرحله اوّل نشان مى دهد که چگونه بندگان در مقام مدح و ثنا و شکر خداوند در عمل ناتوانند (در اين مرحله به سه وصف اشاره شده است).
در مرحله دوّم اين حقيقت را بيان مى کند که از نظر انديشه نيز چگونه انسانها از درک عظمت و کنه ذات او عاجزند (در اين مرحله به دو وصف اشاره شده است).
در مرحله سوّم دليل اين مطلب را بازگو مى کند که ذات پاک او از هر نظر نامحدود و طبعاً نعمتهايش نيز بى پايان است و عجز ما از درک ذاتش يا اداى حقّش درست به همين دليل است (در اين مرحله به چهار وصف اشاره مى فرمايد).
سرانجام در مرحله چهارم به جهان آفرينش و مخلوقات او باز مى گردد، گويى مى خواهد اين حقيقت را بيان کند که ذات پاکش را تنها از اين طريق بايد شناخت و اين حداکثر توان و قدرت ماست (و در اين قسمت به سه وصف از اوصاف فعل او اشاره شده است).
اينها گواهى مى دهد که اين معلّم بزرگ عالم بشريّت تعبيراتى را که در خطبه بلند خود انتخاب فرموده همه حساب شده و روى نظام خاصّى بوده است.
با اين نگاه اجمالى به تفسير اوصاف دوازده گانه بالا باز مى گرديم:
امام(عليه السلام) سخن را از حمد و ثناى الهى شروع مى کند و در برابر آن اظهار عجز کرده، مى گويد: «ستايش مخصوص خداوندى است که ستايشگران از مدح و ثناى او عاجز و ناتوانند».
چرا که اوصاف «کمال» و «جمال» او از حدّ بيرون است. آنچه انسانها و فرشتگان از حمد و مدح او گويند به مقدار معرفت و شناخت خودشان از آن ذات بى مثال است نه به مقدار کمالات او.
هنگامى که شخص پيامبر(صلى الله عليه وآله) که بزرگ ترين پيامبر الهى است مطابق حديث مشهور اظهار عجز از معرفت خالق متعال مى کند و نغمه «ما عَرَفْناکَ حَقَّ مَعْرِفَتِکَ» را سر مى دهد ديگران چگونه مى توانند دعوى معرفت او کنند؟ و هنگامى که انسان از معرفت او عاجز باشد چگونه مى تواند حقّ حمد و ستايش او را به جا آورد؟ بنابراين بالاترين حدّ «حمد» ما همان است که مولا فرموده، يعنى اظهار عجز و ناتوانى در برابر حمد و ثناى او کردن و اعتراف به اين که هيچ گوينده اى توانايى ندارد که بر قلّه حمد و ثنايش عروج کند.
در حديثى از «امام صادق(عليه السلام)» مى خوانيم که: «خداوند به موسى(عليه السلام) وحى فرستاد: اى موسى! حقّ شکر مرا به جا آور. عرض کرد: پروردگارا! چگونه حقّ شکر تو را به جا آورم در حالى که هرگاه شکر تو را به جا آورم، اين خود نعمتى است که به من ارزانى فرمودى (و توفيق شکرگزارى دادى و به اين ترتيب مشمول نعمت تازه اى شده ام که شکر ديگرى بر آن لازم است)؟!
فرمود: «يا مُوسى اَلآنَ شَکَرْتَنى حينَ عَلِمْتَ اَنَّ ذلِکَ مِنّى; اى موسى الآن شکر مرا به جا آورى که دانستى اين هم از من است (و تو از اداى شکرش ناتوانى)».
📣 ادامه شرح خطبه ۱ بند ۱ نهج البلاغه
(آیت الله مکارم)
🌷 همای بلند پرواز اندیشه ها به کنه ذاتش نرسد!
البتّه از يک نظر هنگامى که انسان به طور سربسته مى گويد: الحمدلله (هر گونه حمد و ستايش مخصوص خداست) چيزى از مراتب حمد و ستايش باقى نمى ماند، مگر اين که مخصوص ذات پاک او مى شود. به همين جهت در حديثى مى خوانيم که امام صادق(عليه السلام) از مسجد بيرون آمد در حالى که مرکب او گم شده بود، فرمود:
«اگر خداوند آن را به من بازگرداند، حقّ شکر او را ادا مى کنم، چيزى نگذشت که مرکب امام(عليه السلام) را آوردند در اين موقع عرض کرد: الحمدلله! کسى گفت ـ فدايت شوم ـ مگر شما نفرموديد حقّ شکر خدا را به جا مى آورم؟
امام فرمود: مگر نشنيدى گفتم الحمدلله» (مگر چيزى بالاتر از اين است که هر گونه حمد و ستايش را مخصوص او بدانم).
در توصيف دوّم مى فرمايد: «و حسابگران (زبردست) هرگز نتوانند نعمت هايش را شماره کنند» (وَ لا يُحْصي نَعْمائَهُ الْعادُونَ).
زيرا نعمت هاى مادّى و معنوى، ظاهرى و باطنى، فردى و جمعى او از آن برتر و بيشتر است که قابل احصا باشد. بدن يک انسان از سلولها و ياخته هاى بى حدّ و حصرى تشکيل شده (10 ميليون ميليارد به طور متوسّط!) که هر کدام يک موجود زنده است با ساختمان پيچيده اش و هر يک نعمتى است از نعمتهاى پروردگار که شمارش آنها در ده ها هزار سال نيز ممکن نيست. وقتى انسان نتواند تنها اين بخش کوچک از نعمت هاى الهى را شماره کند، چگونه مى تواند آن همه نعمتهاى بيرونى چه در جنبه هاى مادّى يا معنوى را شماره کند؟ اصولا ما از همه نعمت هاى او آگاه نيستيم که بخواهيم آنها را شماره کنيم؟ بسيارى از نعمتهاى او سراسر وجود ما را احاطه کرده و چون هرگز از ما سلب نمى شود، پى به وجود آنها نمى بريم (زيرا وجود نعمت هميشه بعد از فقدان آن شناخته مى شود) اضافه بر اين، هر قدر دامنه علم و دانش انسان توسعه مى يابد، به مواهب جديد و نعمت هاى تازه اى از خداوند دست مى يابد. با اين حال بايد قبول کرد ـ همان گونه که مولا مى فرمايد ـ حسابگران قادر به احصاى نعمت هاى او نيستند!
اين جمله مى تواند به منزله علّتى براى جمله قبل باشد، زيرا وقتى نتوان نعمت هاى او را احصا کرد چگونه مى توان مدح و ستايش و حمد او را به جا آورد؟
گرچه متأسفانه گروهى از بى خبران و ستمگران، بسيارى از نعمتهاى او را به صورت انحصارى درآورده، يا از طريق اسراف و تبذير بر باد داده اند و گروهى از خلق خدا را به زحمت افکنده اند، ولى اينها هرگز دليل بر محدويّت نعمت هاى او نيست.
📣 ادامه شرح خطبه ۱ بند ۱ نهج البلاغه
(آیت الله مکارم)
🌷 همای بلند پرواز اندیشه ها به کنه ذاتش نرسد!
در سوّمين توصيف مى فرمايد: «و تلاشگران و کوشش کنندگان حقّ او را ادا نمى کنند (هر چند خود را به بيفکنند)».
اين جمله در حقيقت نتيجه اى است از جمله سابق، زيرا وقتى نتوان نعمتهاى او را احصا کرد، چگونه مى توان حق او را ادا نمود؟ و به تعبير ديگر حقّ او به اندازه عظمت ذات اوست و شکر و حمد ما به مقدار توان ناچيز ماست و به همين دليل اين، جوابگوى آن نخواهد بود. نه تنها در مقام عمل از مدح و ثنا و اداى حقّ او عاجزند که در مقام انديشه و تفکّر نيز از درک ذاتش ناتوانند.
به همين دليل در ادامه اين سخن ـ ضمن بيان دو وصف ديگر ـ مى فرمايد: «همان خدايى که افکار بلند و ژرف انديش، کنه ذاتش را درک نکنند، و غوّاصان هوشمند درياى علوم و دانش ها، دسترسى به کمال هستيش پيدا ننمايند».
تعبير به «بُعْدُ الْهِمَمِ وَ غَوْصُ الْفِطَنِ» گويا اشاره به اين حقيقت است که اگر افکار بلند در قوس صعودى و انديشه هاى قوى در قوس نزولى حرکت کنند، هيچ يک به جايى نمى رسند و از درک کنه ذاتش عاجز و ناتوانند.
سپس در ادامه اين سخن، خود امام(عليه السلام) به دليل آن پرداخته که چرا انسانها از درک کنه ذاتش عاجز و ناتوانند؟ مى فرمايد: «او کسى است که براى صفاتش حدّى نيست و توصيفى براى بيان اوصافش وجود ندارد، و نه وقت معيّنى و نه سرآمد مشخّصى براى ذات پاک اوست!»
يعنى چگونه ما مى توانيم به کنه ذاتش برسيم در حالى که فکر ما بلکه تمام هستى ما محدود است و جز اشياى محدود را درک نمى کند حال آن که ذات خدا از هر نظر نامحدود و صفات بى پايانش از ازل تا ابد را گرفته، نه حدّى دارد، نه توصيف قابل درکى و نه آغاز و نه پايانى.
نه تنها ذات او که صفات او نيز نامحدود است. علمش نامحدود است و قدرتش بى پايان، چرا که همه اينها عين ذات نامحدود اوست.
به تعبير ديگر او هستى مطلق است و هيچ قيد و شرطى ندارد و اگر قيد و شرط و حدّ محدودى به ذاتش راه يابد مرکّب خواهد بود و مى دانيم که هر موجود مرکّبى ممکن الوجود است نه واجب الوجود. بنابراين واجب الوجود ذاتى است نامحدود در تمام جهات و به همين دليل يکتا و يگانه و بى نظير و بى مانند است زيرا دو وجود نامحدود از هر جهت، غير ممکن است چرا که دوگانگى باعث محدويّت هر دو مى شود اين يک، فاقد وجود ديگرى است و آن هم فاقد وجود اين.
پس از اشاره اى که در جمله هاى سابق به صفات جمال و جلال خدا (صفات ثبوتى و سلبى) آمد، به گوشه اى از صفات فعل پروردگار اشاره کرده مى فرمايد: «مخلوقات را با قدرتش آفريد و بادها را با رحمتش به حرکت درآورد و گسترش داد و لرزش و اضطراب زمين را به وسيله کوه ها برطرف ساخت».
تعبيرات بالا هر کدام ناظر به يک يا چند آيه قرآنى است: جمله «فَطَرَ الْخَلائِقَ بِقُدْرَتِهِ» ناظر است به آيه «فاطِرِ السَّمواتِ وَ الاَرْضِ» که در چندين سوره قرآن آمده:
(او کسى است که بادها را بشارت دهنده در پيشاپيش (باران) رحمتش فرستاد).
جمله سوّم اشاره دارد به آيه شريفه «وَ اَلْقى فِى الاَرْضِ رَواسِىَ اَنْ تَميدَ بِکُمْ; در زمين کوه هايى افکند تا شما را نلرزاند».
با توجّه به آنچه در معناى «فطر» گفته شد، آفرينش را تشبيه به شکافتن پرده ظلمانى عدم کرده، پرده اى که يکپارچه و منسجم و خالى از هر گونه شکاف است، ولى قدرت بى پايان حق آن را مى شکافد و مخلوقات را از آن بيرون مى فرستد و اين چيزى است که جز از قدرت او ساخته نيست.
دانشمندان، امروز در اين مسأله اتّفاق نظر دارند که محال است ما بتوانيم چيزى از عدم به وجود آوريم، يا از وجود به ديار عدم بفرستيم، آنچه در قدرت ماست همان تغيير شکل موجودات است و بس!
تعبير به رحمت، در مورد وزش بادها تعبيرى است گيرا و جذّاب که با لطافت نسيم و وزش باد و آثار مختلف آن مانند حرکت ابرها به سوى زمين هاى تشنه، تلقيح و بارور ساختن گياهان، تلطيف و جابجايى هوا، حرکت کشتى ها، تعديل درجه گرما و سرماى هوا و برکات فراوان ديگر، بسيار سازگار است.
امّا اين که چگونه کوه ها و صخره ها از لرزش زمين جلوگيرى مى کنند، دانشمندان پيشين با اعتقاد به سکون زمين، تفسيرهايى براى آن داشته اند که امروز قابل قبول نيست. بلکه تفسيرهاى روشن ترى در دست داريم که هم با حقايق مسلّم علمى سازگار است و هم با آيات قرآنى و روايات هماهنگ; زيرا:
1ـ وجود کوه ها بر سطح زمين سبب مى شود که اثر جزر و مدّ که نتيجه جاذبه ماه و خورشيد است در خشکيها به حدّاقل برسد. اگر سطح زمين را خاکهاى نرم فرا گرفته بود، جزر و مدّى همچون درياها در آن به وجود مى آمد و قابل سکونت نبود.
📣 ادامه شرح خطبه ۱ بند ۱ نهج البلاغه
(آیت الله مکارم)
🌷 همای بلند پرواز اندیشه ها به کنه ذاتش نرسد!
2ـ ريشه هاى کوه ها در زير خاکها به هم پيوسته است و همچون زرهى گرداگرد زمين را گرفته و اگر آنها نبودند، فشارهاى داخلى ناشى از گازهاى درونى و موادّ مذاب دائماً مناطق مختلف را به حرکت درمى آورد و آرامشى وجود نداشت. هم اکنون گهگاه فشارها که زياد از حدّ مى شود، زلزله هاى ويرانگرى به وجود مى آيد و اگر کوه ها نبودند اين زلزله ها دائمى بود.
3ـ کوه ها همچون دندانه هاى يک چرخ، پنجه در قشر هواى اطراف زمين افکنده و آن را با خود حرکت مى دهند. اگر سطح زمين صاف بود، حرکت سريع دورانى زمين به دور خود سبب برخورد دائمى با قشر هوا مى شد، از يکسو دائماً طوفان هاى شديد همه جا را در هم مى کوبيد و از سوى ديگر حرارت فوق العاده اى بر اثر اين تماس پيدا مى شد که زندگى براى انسان مشکل بود.
به اين ترتيب «صخور» (کوه ها)، «مَيَدان» (حرکات نامنظم و شديد) زمين را کنترل مى کنند و اضافه بر همه اينها کوه ها مهم ترين منبع ذخيره آب براى انسان ها هستند و تمام چشمه ها و نهرها از ذخاير زيرزمينى و روى زمينى کوههاست.
از آنچه در بالا در مورد نقش حياتى بادها و کوه ها در زندگى انسان ها و تمام موجودات زنده گفته شد روشن مى شود که چرا «اميرمؤمنان على»(عليه السلام) بعد از اشاره به مسأله خلقت و آفرينش، روى دو موضوع بالخصوص تکيه کرده است.
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخنان شنیدنی مرحوم محمد دشتی(مترجم و مفسر نهج البلاغه) در سال ۱۳۸۰درباره ی آینده ی انقلاب
این سخنرانی قبل از حمله ی آمریکا به عراق و سقوط صدام ،حمله ی داعش و پر شور شدن اربعین و حوادث دیگر گفته شده است.
پ،ن: مرحوم دشتی پس از این سخنرانی در سال ۱۳۸۰ در راه بازگشت در ۳۰ کیلومتری قم در اثر سانحه ی تصادف به دیار باقی شتافتند.
(آینده ی انقلاب اسلامی )
🌺
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
🌺🍃🌺🍃🌺🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ازدواج موفق
(جلسه اول،پارت دوم ؛ قسمت ششم )
نام استاد: دکتر شاهین فرهنگ
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
خانواده آسمانی ،این قسمت : ۷۶
نام استاد: شجاعی
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
┅❁🍃♡🍃❁┅
📍درد بلا موجب رهایی از رنج طولانی
🔺️کسی که غده ای در دست یا پایش پیدا شده و درد میکند، دردهایش از این غده است. جراحی آن هم دردآور است. دندان وقتی که فاسد شود تا هست درد میکند و کشیدنش هم درد دارد. تعلقات انسان مثل این دندان فاسد است؛ اگر بخواهی آن را بکشی، باید درد را تحمل کنی؛ نکشی هم درد دارد! ولی اگر آن را بکشی، یکی دو ساعت درد دارد، و اگر نکشی، هر لحظه و هر شب درد دارد. ضربه هایی که به (خودیت و نفسانیت) انسان وارد میشود برای این است که او را آزاد و رها کند.
✍️ آیتالله حائری شیرازی
📚کتاب تمثیلات اخلاقی تربیتی/ج۱ /ص۱۱۷
--------------------------
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
📮نشر دهید و رسانه باشید📡
💚 امام علی علیه السلام میفرمایند:
🌼 اَيُّهَا النّاسُ! لا خَيْرَ فى دينٍ، لا تَفَقُّهَ فيهِ وَ لا خَيْرَ فى دُنيا، لا تَدَبُّرَ فيها وَ لا خَيْرَ فى نُسُكٍ، لا وَرَعَ فيهِ.
🌸 اى مردم! #ديندارى اى كه همراه با فهم و آگاهى نباشد، خيرى در آن نيست و #زندگى اى كه همراه با تفكّر نباشد، خيرى در آن نيست و #عبادتى كه همراه با تقوا نباشد، خيرى در آن نيست.
📚 محاسن، ج 1، ص 65، ح 9
🔥 #گناه 📿 #توبه
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃 بدون شرح...☝️
حدودا نیم متر در × ۲ متر 👈 قَـبـــر😰
• کافران گفتند: آیا هنگامی که ما و پدرانمان خاک شدیم باز هم از دل خاک بیرون میآئیم؟
• این وعدهای است که به ما و پدرانمان از پیش داده شده اینها همان افسانههای خرافی پیشینیان است
• بگو در روی زمین سیر کنید، ببینید عاقبت کار مجرمان به کجا رسید؟
• از تکذیب و انکار آنها غمگین مباش، و اینهمه غصه آنها را مخور، و سینه ات از توطئه آنها تنگ نشود
سوره نمل۶۷-۷۰
📖 #درمحضرقرآن
┈✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾┈┈
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr