💠آیت الله العظمی جوادی آملی:
آن كس كه از لحاظ اعتقاد و باور درونی، هم خدا را منشأ اثر و قدرت بداند و هم كار، قبيله، مزرعه و قدرت خويش را، دعای او خالص نيست و وعده اجابت به چنين دعايی هم داده نشده و ممكن است مستجاب نشود، چنانكه دليلی بر ضرورت عدم اجابت آن وجود ندارد، زيرا خدای سبحان همگان را از فضل خود بهرهمند ميكند: «يا من يُعطي من سئله و يا مَن يُعطي مَن لم يسئله و من لم يعرفه تحنّناً منه و رحمةً».
از پيامبر اكرم(صلّی الله عليه وآله وسلّم) نقل شده است: اگر بدهكار دعای «اللّهمّ أغننی بحلالك عن حرامك و بفضلك عمّن سواك» را بخواند، دَيْن او ادا خواهد شد.[۱]
شيخ بهائی(قدسسرّه) ميگويد: «من اين دعا را تجربه كردم، اثر خود را بخشيد و در مدتی كوتاه ديونم از راههايی كه هرگز فكر نمیکردم پرداخت شد.»
همين دعا را اگر بدهكار بخواند ولی به درآمد خود نيز اطمينان داشته باشد، به طوری كه تكيهگاه او خدا و بهره كار وی باشد، ممكن است اجابت نشود، زيرا دعای او خالصانه نيست.
[۱]امالی شیخ صدوق ص۳۱۷
تسنیم ج۹ ص۴۱۱،۴۱۲
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
قرب به اهل بیت ۶.mp3
16.31M
📖 قرآن فقط یک راه رو راه نجات میدونه:
«محبت فداکارانه» برای اهل بیت علیهمالسلام (والمودّه فی القربیٰ)
✘ چرا و چطور میشه رسید؟
مجموعه #قرب_به_اهل_بیت (علیهماالسلام) ۶
#رهبری| #استاد_شجاعی
#استاد_صفایی_حائری
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
🌸🍃🌸🍃
مي گويند ؛
خدوند داستان ابليس را تعريف کرد ،
تا بداني که نمي شود به عبادتت ،
به تقربت و به جايگاهت اطمينان کني!
خدا هيچ تعهدي براي آنکه
تو هماني که هستي بماني ، نداده است
شايد به همين دليل است که
سفارش شده وقتي حال خوبي داري
و مي خواهي دعا کني ،
يادت نرود عافيت و عاقبت بخيري بطلبی
پس به خوب بودنت مغرور نشو
که شيطان روزي مقرّب درگاه الهی بود
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
hoghugh-zan-1-1.mp3
14.45M
🔸نظام حقوق زن در اسلام🔹
مقام انسانی زن در قرآن ۱
جلسه ۱
دکتر علی غلامی
#شهید_مطهری
🌹🌹🌹🌹🌹
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
🌸🍃🌸🍃
"پند لقمان حکیم به فرزند"
ای جان فرزند؛
هزار حکمت آموختم که از آن،
چهارصد حکمت انتخاب کردم و از آن چهارصد،
هشت کلمه برگزیدم که جامع کلمات است؛
دو چیز را هرگز فراموش مکن؛
"خدا" و "مرگ" را.
دو چیز را همیشه فراموش کن؛
"هنگامی که به کسی خوبی کردی"
"زمانی که از کسی بدی دیدی"
و هر گاه به مجلسی وارد شدی"زبان نگه دار"
اگر به سفره ای وارد شدی"شکم نگه دار"
وقتی وارد خانه ایی شدی"چشم نگه دار"
و زمانی که برای نماز ایستادی"دل نگه دار"
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
انسان شناسی ۱۸۷.mp3
11.83M
#انسان_شناسی ۱۸۷
#رهبری
#استاد_شجاعی
➖ اگر قرار به بهشت رفتن بود، که چرا خداوند ما را از اول در بهشت نیافرید؟
➖ اساساً چه لزومی داشت اینهمه آزار و اذیت را تحمل کنیم برای اینکه در نهایت به بهشت برگردیم؟
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
﷽🕊♥️ 🕊﷽
📚حکایت 3 پند گنجشک
حکایت کرده اند که مردى در بازار دمشق، گنجشکى زیبا، به یک درهم خرید تا به منزل آورد و فرزندانش با آن بازى کنند. در بین راه، گنجشک به سخن آمد و به مرد گفت:« در من سودی براى تو نیست. درصورتی که مرا ازاد کنى، تو را سه پند مى گویم که هر یک، مانند گنجى است. دو پند را وقتى در دست تو اسیرم مى گویم و نصیحت سوم را، وقتى آزادم کردى و بر شاخ درختى نشستم، مى گویم. مرد با خود اندیشید که سه پند از پرنده اى که همه جا را دیده و همه چیز را از بالا نگریسته است، به یک درهم مى ارزد. پذیرفت و به گنجشک گفت:« پندهایت را بگو.»
گنجشک گفت:« پند نخست آن است که درصورتی که نعمتى را از کف دادى، اندوه مخور و ناراحت مباش برای این که درصورتی که آن نعمت، حقیقتاً و دائماً از آن تو بود، هیچگاه زائل نمى شد. ديگر آن که درصورتی که کسى با تو سخن محال و غیر ممکن گفت به آن سخن اصلاً توجه نکن و از آن درگذر.»
مرد، وقتی این دو موعظه را شنید، گنجشک را ازاد کرد. پرنده کوچک پر کشید و بر درختى نشست. زیرا خود را ازاد و رها مشاهده کرد، خنده اى کرد. مرد گفت:« پند سوم را بگو!»
گنجشک گفت:« پند چیست! ؟ اى مرد ساده، ضرر کردى. در شکم من دو گوهر است که هر یک بیست مثقال وزن دارد. تو را فریفتم تا از دستت آزاد شوم. درصورتی که مى دانستى که چه گوهرهایى پیش من است به هیچگاه مرا آزاد نمى کردى.»
مرد، از شدت غضب و حسرت، نمى دانست که چه کند. دست بر دست مى مالید و گنجشک را فحش مى داد. یک دفعه رو به گنجشک کرد و گفت:« حال که مرا از آن گوهرها محروم کردى، اقلاً آخرین پندت را بگو.»
گنجشک خاطرنشان کرد:« مرد احمق! با تو گفتم که درصورتی که نعمتى را از کف دادى، ناراحتی نشو، ولی اکنون تو غمگینى که چرا مرا از دست داده اى. همچنین گفتم که سخن محال و غیر ممکن را نپذیر ولی تو هم اکنون پذیرفتى که در شکم من گوهرهایى است که چهل مثقال وزن دارد. آخر من خود چند مثقالم که چهل مثقال گوهر با خود حمل کنم! ؟ پس تو سزاوار آن دو موعظه نبودى و نصیحت سوم را هم با تو نمى گویم که قدر آن نخواهى دانست. این را گفت و در هوا ناپدید شد.»
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c