eitaa logo
🏴 منتظران ظهور 🏴
3هزار دنبال‌کننده
17.8هزار عکس
11.8هزار ویدیو
319 فایل
🌷بسم ربِّ بقیة الله الاعظم (عج)🌷 سلام بر تو ای امید ما برای زنده کردن حکومت الهی مرا هزار امید است و هر هزار تویی نشر مطالب حلال باذکر صلوات برامام زمان عج. ادمین: @Montazer_zohorr تبادل و تبلیغ: https://eitaa.com/joinchat/1139737620C24568efe71
مشاهده در ایتا
دانلود
۴- قرض مؤمنین را ادا می کند: در کافی از حضرت ابی عبد الله صادق (علیه السلام) روایت شده که فرمود: رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود: هر مؤمن یا مسلمانی از دنیا برود وقرضی بعد از خودش ترک گوید که در راه فساد یا اسراف نباشد بر امام است که آن را ادا کند. پس اگر ادا نکند مسئولیت آن به عهده او است(۳۸۶). و در کتاب های المحجه وبحار از امام باقر (علیه السلام) در حدیثی طولانی آمده که فرمود: سپس به سوی کوفه می آید، منزلش در آن جا خواهد بود. پس هیچ برده مسلمانی را نخواهد گذاشت مگر این که او را بخرد وآزاد سازد، وهیچ قرض داری نماند مگر این که قرضش را ادا کند، وهیچ حق ضایع شده از کسی را وانگذارد تا این که به صاحبش برگرداند، وهیچ برده ای از ناحیه آن حضرت کشته نشود مگر این که دیه اش را به خاندانش بسپارد، وهیچ شخصی کشته نشود مگر این که قرضش را ادا نماید، وعائله اش را در عطای مستمری وارد سازد تا این که زمین را از قسط وعدل پر کند، هم چنان که از ظلم وستم وعدوان پر شده باشد واو با خاندانش در رحبه سکونت خواهد کرد، ورحبه منزلگاه نوح بوده، وآن زمینی پاکیزه وخوب است، وهیچ مردی از آل محمد (صلی الله علیه وآله وسلم) سکونت نکند وکشته نشود مگر در سرزمینی پاکیزه وخوب، که آنان اوصیای پاکیزه هستند(۳۸۷).
و در بحار از امام صادق (علیه السلام) آمده که فرمود: اولین کاری که مهدی (علیه السلام) انجام می دهد، این که در همه جای عالم ندا می کند: توجه کنید! هرکس بر عهده یکی از شیعیان ما قرضی داشته باشد آن را بگوید، تا این که دانه سیر وخدل را هم به صاحبان آن ها برساند، چه رسد به طلاها ونقره ها واملاک زیاد که همه را ادا می کند(۳۸۸). ۵- قضای حوائج مؤمنین: مطالبی که بر این معنی دلالت داشت، گذشت ودر نداهای آن حضرت مطالبی خواهد آمد ودر این جا به بیان دو واقعه اکتفا می کنیم: واقعه اول: برای این بنده گناه کار محمدتقی موسوی اصفهانی - مؤلف کتاب - واقع شد، این که: سه سال پیش از تألیف کتاب، قرض های زیادی بر عهده جمع شد، پس در یکی از شب های ماه رمضان به آن حضرت وپدرانش (علیه السلام) متوسل شدم وحاجتم را ذکر کردم وبعد از طلوع آفتاب که از مسجد مراجعت نمودم وخوابیدم، آن حضرت در خواب به من فرمود: قدری باید صبر کنی تا از مال دوستان خاص خود بگیریم وبه تو برسانیم. خوشحال ومسرور از خواب بیدار شدم وشکر خدای را به جای آوردم وچون مدت کوتاهی گذشت، یکی از برادران که او را به صلاح وخوبی می شناختم واز وی نسیم دل انگیز می شنیدم نزد من آمد. مبلغی داد وگفت: این از سهم امام (علیه السلام) است. پس خیلی مسرور گشتم وبا خود گفتم: ﴿هذا تأویل روایای من قبل قد جعلها ربی حقا﴾ (سوره یوسف: ۱۰۰)؛ این تعبیر خواب پیشین من است خداوند آن را به حقیقت رسانید.
"ای برادر دینی! شما را سفارش می کنم که: حوائج خودتان را بر آن حضرت عرضه کنید، هرچند که هیچ امری بر وی پوشیده نیست. چنان که در کافی از حضرت امام صادق (علیه السلام) روایت آمده که فرمود: امام در شکم مادر می شنود وچون متولد شود بین دو شانه اش نوشته شده: (وتمت کلمه ربک صدقا وعدلا لا مبدل لکلماته وهو السمیع العلیم﴾ (سوره انعام: ۱۱۵)؛ وسخن (وعده) پروردگارت به درستی وعدل به انجام رسیده است، کلمه او را دگرگون کننده ای نیست واو شنوای داناست. وهنگامی که امر (امامت) به او واگذار می شود خداوند عمودی از نور برای او قرار می دهد که به وسیله آن، آنچه اهل هر شهر انجام می دهند، ببیند(۳۸۹). و در کتاب جنة المأوی به نقل از کشف المحجه از شیخ کلینی نقل کرده که: در کتاب الوسائل از شخصی که نامش را برده چنین آورده است: به حضرت ابوالحسن (علیه السلام) نوشتم: شخصی مایل است حاجات خصوصی واسراری را با امام خویش در میان گذارد همان گونه که دوست دارد با پروردگارش باز گوید؟ آن حضرت در جواب نوشت: اگر حاجتی داشتی پس لب هایت را به شکل گفتن آن حرکت بده که همانا جواب به تو خواهد رسید(۳۹۰).
می گویم: اخبار در این باره بسیار است که هرکس بخواهد به مظان آن ها مراجعه کند. واقعه دوم: در جنة المأوی تألیف عالم جلیل حاج میرزا حسین نوری - که خداوند بر نورش بیفزاید - چنین آمده: در ماه جمادی الاولی سال هزار ودویست ونود نه، مردی به نام (آقا محمد مهدی) به کاظمین آمد. وی از ساکنین بندر ملومین - یکی از بنادر ماجین وممالک برمه که هم اکنون در تصرف واستعمار انگلیس است - بود، که از کلکته پایتخت هند تا آنجا از راه دریا با کشتی های دودی شش روز راه است، پدرش اهل شیراز است ولی او در بندر یاد شده متولد وپرورش یافته است، سه سال پیش از تاریخ مزبور به بیماری سختی مبتلا شده بود که پی از بهبودی لال وکر مانده بود، برای شفا یافتن به زیارت امامان عراق (علیه السلام) توسل جست وبه کاظمین نزد فامیل هایش که از تجار معروف بودند آمد وبیست روز آن جا منزل کرد تا این که آب رود بالا آمده یک کشتی دودی عازم سامراء شد، بستگانش او را به کنار کشتی آوردند وبه مسافرتی که اهل بغداد وکربلا بودند، سپردند وخواهش کردند که از او مراقب ومواظبت نمایند وکارهای او را انجام دهند، ونیز به بعضی از مجاورین سامراء نوشتند که در امور او توجه کنند.
"هنگامی که به آن سرزمین پاک ومقدس وارد شد، بعدازظهر جمعه دهم جمادی الثانیه همان سال به سرداب منور وارد شد در حالی که جمعی از مقدسین وافراد مورد اطمینان در آن بودند، با تضرع وتوسل به جایگاه مخصوص نزدیک شد، شرح حال خود را بر روی دیوار می نوشت واز مردم درخواست دعا می کرد، خودش هم مدتی طولانی دعا وتوسل داشت. هنوز دعایش تمام نشده بود که خداوند به معجزه حضرت حجت (علیه السلام) او را شفا داد وبا زبان فصیح از آن جایگاه مقدس بیرون آمد. روز شنبه او را به محضر درس حضرت سید الفقهاء وشیخ العلماء، رئیس الشیعه وتاج الشریعه آقای میرزا محمد حسن شیرازی آوردند ودر خدمت معظم له سوره حمد را از باب تبرک خواند. آن روز همه جا غرق در شادی وسرور شد وشب هاب یکشنبه ودوشنبه، علما وفضلا در صحن مطهر عسکریین (علیه السلام) جشن گرفتند وچراغانی کردند وجریان را به نظم در آوردند ودر بلاد منتشر ساختند.
"در سال آن واقعه من با زائران به شهری که هرکس آن را می بیند مسرور شود، آمدم. دیدم جوانی از چین در آن جا است، که همنام امام هدایت کننده (مهدی (علیه السلام)) است. این جوان هرگاه می خواهد سخن بگوید اشاره می کند، وآنچه در دل دارد به همین وسیله اظهار می نماید. بیماری، زبانش را به بند کشیده بود واز دیدگانش اشک ها روان ساخته بود. جوان به کنار در سرداب کسی آمد که همه مردم از آن در به امیدشان می رسند. با بی زبانی می خواست زیارت کند ولی دلش تاب نمی آورد. شروع کرد شرح حال خودش را روی دیوار نوشتن که: من شفا می خواهم. من التماس دعا وزیارت دارم از هرکس این نوشته مرا می خواند. شاید زبانم به حالت اول برگردد وبا زبانم زیارت ودعا بجای آورم. که ناگاه مردی را در حال آمدن دید که بعضی از افراد با تقوا او را می بینند. بهترین کتاب ها را زیر بغل دارد واز همان جایگاه غیبت برون آمد. جوان اشاره کرد که دعا کن آنچه نوشته ام وآن آقا هم دعا کرد.
"جوان اشاره کرد که دعا کن آنچه نوشته ام وآن آقا هم دعا کرد. سپس به یک سیدی که نشسته بود سفارش کرد که برای این جوان دعا کنید. آن سید از جای برخاست ودست جوان را گرفت واو را به جایگاه غایب شدن امام زمان (عجّل الله فرجه) برد. و به صفه ای (جایگاهی بلندتر از زمین واتاق گونه) که ورشنایی چشم است آمد. و دیگری چراغی روشن کرد وآن را به کنار دهان جوان آورد تا بداند که زبانش به حرکت آمده است. پس آن جا جوان به دعا واستغفار مشغول شد در حالی که چشمانش غرق در اشک بود. آن گاه به قصد خواندن نماز شد در حالی که قلبش از شفا یافتن مطمئن بود. آری خداوند زبانش را باز کرده بود! وآن نماز را با تمام شرایط خواند. مؤلف گوید: امثال این واقعه بسیار است از بیم طولانی شدن مطلب آن ها را نیاوردم، شاید جاهای دیگری بعضی از آن ها را یاد کنم. 🔆قضاوت آن حضرت به حق...‌‌‌.‌‌‌‌.... ⭐️🔹⭐️🔹🕋📚قسمت 8⃣4⃣
22.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌شبهات⭕️ 🌐پاسخ به شبهات مهدویت 👤🎥استادمحترم جناب محمدهادی قندهاری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
My Recording4_5782982651551943124.mp3
زمان: حجم: 18.02M
‍ 💡🗞📒🔎سلسله مباحث فرقه شناسی 🎙جناب استاد علی محمدی هوشیار 🏝جلسه دوم 🗿آشنایی با فرقه های فعال در ایران(۲) 🛕با موضوع: فرقه های صوفیه (۱) 🏢موسسه فرق و‌ ادیان بصائر 💥تعریف_منشاء_تصوف 💥گنابادیه 💥نقشبندیه 💥قادریه_کسنزانی 💥صفیعلشاهی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا