eitaa logo
🌹 منتظران ظهور 🌹
2.8هزار دنبال‌کننده
16هزار عکس
9.5هزار ویدیو
298 فایل
🌷بسم ربِّ بقیة الله الاعظم (عج)🌷 سلام بر تو ای امید ما برای زنده کردن حکومت الهی مرا هزار امید است و هر هزار تویی #اللّهم_عجِّل_لولیِّک_الفرج مدیر: @Montazer_zohorr @Namira_114 تبادل و تبلیغ: https://eitaa.com/joinchat/1139737620C24568efe71
مشاهده در ایتا
دانلود
هفتاد وهشتم: بسیار لعنت کردن بر بنی امیه در آشکار وپنهان در مجالس ومنابر در صورتی که ترس وتقیه در کار نباشد ودلیل بر این که این کار از اموری است که مایه تقرب به مولایمان (علیه السلام) می باشد -اضافه بر این که این از بهترین ومحبوب ترین ومهم ترین اعمال است - روایتی است که شیخ صدوق (رحمه الله) در کتاب خصال از امیر المؤمنین (علیه السلام) در ذکر مناقب هفتادگانه اش فرموده: واما پنجاه وچهارم: پس به درستی که من شنیدم رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) می فرمود: ای علی! بین امیه تو را لعنت خواهند کرد، وفرشته ای به شمار هر لعنت آنان، هزار لعنت برایشان بر می گرداند، پس هرگاه قائم (علیه السلام) بپاخیزد چهل سال آنها را لعنت خواهد کرد...(۸۶۳) می گویم: پوشیده نماند که منظور از چهل سال لعنت کردن، امر فرمودن آن حضرت (علیه السلام) شیعیان وپیروانش را به لعنت کردن بنی امیه در همه بلاد وآبادی ها، در منابر ومجامع می باشد، وشیوع یافتن آن در میان مردم در آن مدت است، همانگونه که بنی امیه -لعنهم الله تعالی- در زمان تسلط یافتنشان از روی عناد با امیر المؤمنین (علیه السلام) این کار را کردند، پس کار حضرت قائم (علیه السلام) کیفر اعمال آنها در این دنیا است، واگر منظور این بود که خود آن حضرت به تنهایی بنی امیه را لعنت می کند، محدود به مدت معین نبود، وبه زمان ظهور آن حضرت (علیه السلام) اختصاص نمی یافت، زیرا که آن بزرگوار در همه عمرش آنان را لعنت می کند. حاصل این که این حدیث شریف بر فضیلت بسیار در اهتمام ورزیدن وزیاد لعنت کردن بنی امیه دلالت دارد، واین که این کار از جمله اموری است که به وسیله آن ها به حضرت صاحب الامر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) تقرب می یابند، پس شایسته است که مؤمن بر این کار اهتمام ومواظبت داشته باشد، به خصوص در اول هر صبح وشام ودر تعقیب نمازها وسایر اوقات واحوال بر آن مداومت کند. و شاهد بر آنچه یاد کردیم روایتی است که شیخ طوسی به سند خود از حضرت امام باقر (علیه السلام) آورده که فرمود: هرگاه نماز واجبی را به پایان بردی، جز با لعنت کردن بنی امیه از جای خود حرکت مکن.(۸۶۴) و از جمله اموری که دلالت دارد بر این که لعنت کردن بنی امیه وسایر دشمنان ائمه (علیهم السلام) از اقسام یاری نمودن امام به وسیله زبان است، در تفسیر امام عسکری (علیه السلام) آمده که: شخصی به امام صادق (علیه السلام) عرضه داشت: ای زاده رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم)، من عاجزم که با بدنم شما را یاری نمایم، وبه غیر از بیزاری جستن از دشمنانتان ولعنت کردن بر آنان کاری از دستم بر نمی آید، وضع من چگونه است؟ امام صادق (علیه السلام) به او فرمود: پدرم برایم حدیث گفت از پدرش از جدش از رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) که فرمودند: هر کس از یاری کردن ما اهل البیت ناتوان باشد، ودر خلوت هایشان دشمنان ما را لعنت نماید، خداوند صدایش را به همه فرشتگان از زمین تا عرش خواهد رسانید، پس هر چه این شخص دشمنان ما را لعنت نماید او را همراهی نموده وبه هرکس لعنت فرستد آن ها نیز لعنت فرستند، سپس باز هم بیفزاید، پس عرضه می دارند: با خدایا! بر این بنده ات درود فرست که آنچه در توان داشت نثار نمود، وچنانچه می توانست بیش از این می کرد. پس از سوی خدای تعالی ندا می رسد: به درستی که من دعای تان را اجابت نمودم وندای تان را شنیدم، وبه روح او در میان ارواح درود فرستادم، واو را نزد خود از برگزیدگان نیکوکار قرار دادم. همه این ها اضافه بر آن است که موالات وپیروی از امامان (علیهم السلام) جز با بیزاری جستن ولعنت کردن دشمنانشان حاصل نمی گردد، وبدون تردید بنی امیه از دشمنان ایشان هستند، ونسبت به امامان (علیهم السلام) ودوستانشان چه ظلم ها وکشتارها کردند، وچه آزارها در حق ایشان روا داشتند، پس تا زمین وآسمان برپاست لعنت خداوند بر آنان باد. توجه، مقتضای آنچه دانستی -از مطالبی که آوردیم ومطالبی که یاد ننمودیم- مانند فرموده امام (علیه السلام): ولعن الله بن امیة قاطبة؛ خداوند همه بنی امیه را لعنت کند. آن است که لعنت بر همه بنی امیه عمومیت دارد، با اینکه علمای ما در میان دوستان وخواص امامان (علیهم السلام) عده ای را یاد کرده اند که نسبشان به بنی امیه منتهی می شود، وبدون تردید لعنت کردن مؤمنان دوستدار ائمه طاهرین (علیهم السلام) حرام است، وخدای (عزَّ وجلَّ) فرموده: ولا تزر وازرة وزر اخری(۸۶۵)؛ وهیچ نفسی بار دیگری را بر دوش نگیرد. وخدای تبارک وتعالی فرموده است: کل امری بما کسب رهین(۸۶۶)؛ هر کس در گرو عملی است که بر خود اندوخته است. در توجیه این اشکال وجمع بین دو دلیل وجوهی ذکر کرده اند که خالی از مناقشه نیست، وبه نظر من اظهر آن است که گفته شود:
"منظور از بنی امیه هر آن کسی است که شیوه آنان در پیش گرفته ودر دشمنی با امیر المؤمنین وائمه طاهرین ودوستان ایشان از آنها پیروی کرده باشد، خواه از این تیره باشد ویا از تیره ها وطوایف دیگر. چون هر کس شیوه آن ها را پیش گیرد از آن ها به شمار می آید، وگلش از گل آن ها سرشته شده است، هر چند که در: نسب ظاهری از آن ها محسوب نگردد. وهر آن که ولای امیر المؤمنین وائمه طاهرین (علیهم السلام) را دارا باشد از ایشان است، از هر تیره وطایفه ای که باشد. ودلیل بر آنچه یاد کردیم فرموده خدای (عزَّ وجلَّ) است که: ونادی نوح ربه فقال رب ان ابنی من اهلی وان وعدک الحق وانت احکم الحاکمین قال یا نوح انه لیس من اهلک(۸۶۷)؛ ونوح به درگاه پروردگار خویش عرضه داشت پروردگارا فرزند من از اهل بیت من است ووعده عذاب تو هم حتمی است که قادرترین حکم فرمایانی، (خداوند به نوح خطاب) فرمود: ای نوح او هرگز با تو اهلیت ندارد. وحدیث نبوی است که پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمودند: سلمان از ما اهل البیت است. وفرموده امامان (علیهم السلام): شیعیان ما از ما هستند وبه ما بر می گردند. و در تفسیر برهان وغیر ان از عمر بن یزید ثقفی آمده که گفت: حضرت امام صادق (علیه السلام) به من فرمود: ای پسر یزید تو به خدا سوگند از ما اهل البیت هستی، عرضه داشتم: فدایت شوم از آل محمد (صلی الله علیه وآله وسلم)؟ فرمود: آری، به خدا از خودشان، آیا در کتاب خدای (عزَّ وجلَّ) نخوانده ای: ان اولی الناس بابراهیم للذین اتبعوه وهذا النبی والذین آمنوا والله ولی المؤمنین(۸۶۸)؛ همانا نزدیک ترین کردم به ابراهیم کسانی هستند که از او پیروی کنند واین پیغمبر وامتش که اهل ایمانند، وخداوند دوستدار مؤمنین است. وآیا فرموده خداوند -عز اسمه- را نخوانده ای: فمن تبعنی فانه منی ومن عصانی فانک غفور رحیم(۸۶۹)؛ پس هر کس (در راه توحید وخداپرستی) پیرو من باشد او از من است وهر که مخالفت من کند (وراه شرک وعصیان پوید اختیارش با تو است که) تو خدای بخشنده ومهربانی. ودر این معنی روایات بسیاری هست، وآنچه یاد کردیم برای اهل بصیرت کافی است. هفتاد ونهم: اهتمام در ادای حقوق برادران دینی هفتاد ونهمین برنامه ای که مایه تقرب وخشنودی آن جناب است، از اموری که منسوب به اوست؛ اهتمام ورزیدن در ادای حقوق برادران دینی است، که این یاری کردن آن جناب وچنگ زدن به ریسمان ولایت او وشادمان نمودن او واحسان کردن به حضرتش می باشد وتعدادی از اخبار بر این دلالت دارند. از جمله؛ آنچه گذشت که ترک این کار سبک شمردن امام (علیه السلام است.
"و از جمله؛ روایاتی است که دلالت دارند بر این که امام (علیه السلام) به منزله پدر برای مؤمنین است وآنها به منزله فرزندان اویند وبدون تردید احسان ودوستی به فرزندان، احسان ودوستی به پدر ایشان است. به ویژه اگر برای فرزند امتیازی از لحاظ علم ومعرفت وزهد وعبادت ونسب بوده باشد. و از جمله؛ در اصول کافی در حدیث مرفوعی از معلی بن خنیس آمده که گفت: از حضرت امام صادق (علیه السلام) درباره حق مؤمن پرسیدم، آن حضرت (علیه السلام) فرمود: هفتاد حق است که جز هفت حق از آنها را به تو خبر نمی دهم، چونکه بر تو مهربانم ومی ترسم آن ها را متحمل نشوی، عرضه داشتم: چرا ان شاء الله، حضرت فرمود: این که سیر نشوی در حالی که او گرسنه بماند، وپوشیده نباشی واو برهنه، واین که راهنمایش باشی و(زینت او همچون) پیراهنی که می پوشد، وزبان او که به آن سخن می گوید، وبرای او بخواهی آنچه را برای خودت می خواهی، وچنانچه کنیزی داری او را بفرستی تا فرش وبسترش را مرتب سازد، ودر حوائج ونیازهای او شب وروز کوشا باشد، اگر چنین کردی ولایت خود را به ولایت ما، وولایت ما را به ولایت خدای (عزَّ وجلَّ) پیوسته ای.(۸۷۰) و در همان کتاب به سند خود از مفضل بن عمر از حضرت امام صادق (علیه السلام) آورده که فرمود: چنین نپندارد کسی از شما که چون مؤمنی را شادمان ساخت فقط او را مسرور نموده، بلکه به خدای سوگند ما را خوشحال کرده، بلکه به خدا سوگند رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) را شادمان نموده است.(۸۷۱) و در همان کتاب به سند خود از حضرت ابوالحسن (علیه السلام) آورده که فرمود: هر کس که برادر مؤمنش برای حاجتی نزد وی آید، رحمتی است که خدای تبارک وتعالی برایش پیش آورده، پس چنانچه آن را بپذیرد به ولایت ما پیوستش داده، وآن به ولایت خداوند متصل است، واگر او را از بر آوردن حاجتش محروم کند در صورتی که بتواند حاجتش را روا سازد، خداوند در قبرش ماری(۸۷۲) از آتش بر او مسلط خواهد کرد که تا روز قیامت او را بگزد، آمرزیده شده باشد یا معذب (گناه دیگری هم داشته باشد یا نه) وچنانچه خواهنده حاجت عذرش را نپذیرفته وضعش بدتر است.(۸۷۳) و در بحار از امام کاظم (علیه السلام) ضمن حدیثی آمده که فرمود: وهر کس حاجتی از دوستان ما برآورد گویی که آن را برای همه ما برآورده است. و در کتاب کامل الزیارات از امام رضا (علیه السلام) آمده که فرمود: هر کس نتواند ما را زیارت کند، دوستان صالح ما را زیارت نماید، ثواب زیارت ما برایش نوشته می شود.(۸۷۴) و از امام کاظم (علیه السلام) مانند همین حدیث روایت آمده با اضافه این که: وهر کس نمی تواند ما را صله کند، پس دوستان وموالیان صالح ما را صله نماید ثواب صله ما برایش نوشته می شود.(۸۷۵) می گویم؛ احادیثی که در این باب وارد شده بسیار زیاد است، ومقصود ما اشاره بود، ولی خوش دارم در اینجا روایت شریفی را ذکر کنم که زید نرسی(۸۷۶) در اصل خود آن را روایت کرده، چون مشتمل بر فواید بسیار وامور مهمی است. وی گوید: به حضرت امام صادق (علیه السلام) عرضه داشتم: می ترسم ما مؤمن نباشیم. آن حضرت (علیه السلام) فرمود: چرا چنین باشد؟ عرض کردم: زیرا که ما در میان خود کسانی را نمی بینیم که برادر دینیش نزد او از درهم ودینارش ارزشمندتر باشد، ومی بینیم دینار ودرهم نزد ما از برادری که ولایت امیر المؤمنین (علیه السلام) بین ما واو را جمع کرده عزیزتر است! آن حضرت (علیه السلام) فرمود: نه؛ شما مؤمنید، ولی ایمانتان را به کمال نخواهد رساند تا آنگاه که قائم ما (علیه السلام) بپاخیزد، در آن هنگان است که خداوند عقل های تان را جمع خواهد ساخت پس مؤمنان کاملی خواهید بود، وچنانچه مؤمنان کاملی در زمین نباشد در آن صورت خداوند ما را به سوی خود بالا خواهد برد، ودیگر زمین را نخواهید شناخت (زمین شما را نخواهد شناخت خ ل) وآسمان را نخواهید شناخت (آسمان شما را نخواهد شناخت خ ل)، بلکه به آن که جانم در دست اوست سوگند که همانا در اطراف زمین مؤمنانی هستند که دنیا در نظر آن ها به قدر بال پشه ای ارزش ندارد، واگر دنیا وآنچه در دل نهفته وآنچه بر روی آن هست تمامی به صورت طلای سرخی بر گردن یکی از این افراد قرار گیرد، سپس از گردن او بیفتد احساس نکند که چه چیزی بر گردنش بوده، وچه چیزی از او افتاده، به خاطر بی ارزشی آن نزد ایشان، آنانند که زندگانی شان مخفی است، وطنشان از سرزمینی به سرزمین دیگر منتقل می گردد، شکم های شان از روزه گرفتن کوچک، لب هایشان از (کثرت) تسبیح گفتن خشک، دیدگانشان از گریستن کم سو، وچهره هایشان از کم خوابی وبیداری زرد است، پس آن است نشانه آن ها که خداوند برای آنان مثل زده در انجیل ودر تورات وقرآن وزبور، وصحف اولی، آنان را وصف کرده وفرموده: وسیماهم فی وجوههم من اثر السجود ذلک مثلهم فی التوراة ومثلهم فی الانجیل(۸۷۷)؛ بر رخسارشان از اثر سجده نشان ها پدیدار است این وصف حال آنها در کتاب تورات وانجیل است.
منظورازاین بیان زردی چهره هایشان ازبیداری شب است. آنان نیکوکاران نسبت به برادران خویش در حال آسانی وسختی وتنگدستی بر خودشان ایثار می کنند (ودیگران را مقدم می دارند) این چنین خداوند آنان را توصیف کرده وفرموده: ویؤثرون علی انفسهم ولو کان بهم خصاصة ومن یوق شح نفسه فاولئک هم المفلحون(۸۷۸)؛ وهر چند به چیزی نیازمند باشند باز دیگران را بر خود مقدم می دارند وهر کس خود را از خوی بخل وحرص دنیا نگه دارد آنان به حقیقت رستگاران عالمند. به خدا سوگند اینان پیروز ورستگار شده اند، هرگاه مؤمنی ببیند او را گرامی بدارند، وچنانچه منافقی ببیند از او دوری گزینند، وچون شب بر آنان رسد زمین خدای را بستر وخاک را بالش بر گیرند ورخسارها به خاک نهند، به درگاه پروردگارشان زاری کنند
"که گردن هایشان را از دوزخ رها سازد. وچون صبح بر آنان فرارسد با مردم معاشرت نمایند (ولی) در بین مردم انگشت نما ومعروف نباشند، از راه ها (ی عمومی) کناره گرفته اند، وآب را خوش وپاکیزه دانسته اند، جان های شان خسته وبدن های شان در سختی افتاده ولی مردم از آنها در آسایش وراحتند، پس ایشان در نظر مردم بدترین مخلوق ونزد خداوند بهترین خلایق به شمار آیند، هرگاه سخن بگویند تصدیق نشوند وچنانچه خواستگاری کنند آن ها را ترویج ننمایند، وچون در مجلسی حضور یابند شناخته نشوند، واگر غایب مانند کسانی از آنان جستجو نکند. دل های شان از (عذاب وعظمت) خداوند بیمناک ولرزان است، زبانهای شان پر (از ذکر خداوند) است، (یا: بسته وزندان شده)(۸۷۹) است، وسینه های آنان گنجینه سر خداوند است، چنانچه فرد لایقی را یافتند اندکی بر او القا کنند، واگر اهل ولایقی نیابند بر زبان های شان قفل ها زنند وکلیدهایش را پنهان دارند، وبر دهان های شان بندهای سخت ومحکمی بسته اند که از کوه ها محکمتر است، از آنان چیزی گرفته نمی شود، گنجوران علم ومعدن حلم وحکمت وپیروان پیغمبران وصدیقین وشهدا وصالحین، زیرکانی که افراد منافق ایشان را گنگ، کور، وکودن می پندارند، وحال آن که هیچ گنگی وکوری وکودنی در آن ها نیست، به راستی که آنان خردمندان فصیح، بردبار، حکیم، تقوی پیشه، نیکو کار، وبرگزیده خدایند، خشیت خداوند آنان را ساکت داشته واز خوف خداوند وبه خاطر کتمان سر الهی زبانهایشان بسته شده است. وه که چقدر شوق همنشینی وهم صحبتی آنها را دارم وچقدر از فقدانشان غصه دارم، واز مجالست با آنها غصه هایم زدوده می شود، آنان را جستجو کنید که هرگاه ایشان را یافتید واز نورشان برگرفتید هدایت خواهید شد، وبه وسیله آنان در دنیا وآخرت پیروز خواهید گشت، آنان در بین مردم از گوگرد سرخ کمیاب ترند، زیورشان سکوت طولانی با پنهان داشتن سر ونماز وزکات وحج وروزه ومواسات ودستگیری برادران دینی در حال آسانی وسختی است، پس این زیور ولذت آن ها است، ای خوشا به حالشان وچه بازگشت خوبی دارند، آنان وارثان بهشت فردوس هستند در آن جاودان خواهند بود. وآنان در بین اهل بهشت همچون فردوس برین در میان بوستانهای بهشتند، ایشانند که در دوزخ جستجوشان کنند در حالی که اینان در بهشت متنعم وشادمان باشند، واین است گفته اهل آتش که: ما لنا لا نری رجالاً کنا نعدهم من الاشرار(۸۸۰)؛ چه شده که ما مردانی را که از اشرار می شمردیم (امروز در دوزخ) نمی بینیم. که ایشان به نظر آنها از اشرارند، پس خداوند منازل ایشان را بالا می برد تا آنکه آنان را ببینند، واین برای دوزخیان در آتش حسرتی خواهد بود، پس گویند: ای کاش باز گردیم ومانند ایشان شویم که به راستی آنان نیکان بودند وما بدها واشرار، واین حسرتی برای اهل دوزخ است. و در بحار به نقل از امالی شیخ صدوق به سند خود از جابر جعفی آورده که گفت: ما جمعی بودیم که بر حضرت محمد بن علی امام باقر (علیه السلام) وارد شدیم پس از آنکه مراسم حج وعبادت خود را انجام داده بودیم، پس آن جناب را وداع گفتیم وعرضه داشتیم: ای زاده رسول خدا ما را سفارشی فرمای؟ آن حضرت (علیه السلام) فرمود: باید که قدرتمندان از شما ضعیفان را یاری دهند، وثروتمندانتان بر فقیران عطوفت نمایند، وهر کس برای برادر دینی اش خیرخواه باشد همچنانکه برای خودش خیرخواه است، واسرار ما را کتمان سازید ومردم را بر ما مشورانید، ودر امر ما دقت کنید وآنچه از ما برایتان نقل شده را بنگرید، چنانچه دیدید با آنچه در قرآن آمده موافق است آن را بپذیرید، واگر آن را موافق نیافتید آن را رد کنید،
"وچنانچه امر بر شما مشتبه شد درباره اش توقف نمایید، وآنرا به ما رد کنید، تا آنچه را برای ما شرح گردیده برایتان شرح دهیم، پس اگر چنان بودید که شما را سفارش نمودیم واز آن بیرون نروید وکسی از شما پیش از خروج قائم ما (علیه السلام) بمیرد شهید خواهد بود، وهر کس قائم ما را دریابد پس در رکاب آن حضرت (علیه السلام) کشته شود پاداش دو شهید را خواهد داشت، وهر کس در پیش روی حضرتش دشمن ما را بکشد پاداش بیست شهید را خواهد داشت.(۸۸۱) هشتادم: مهیا کردن سلاح واسب در انتظار ظهور آن جناب (علیه السلام)🌷💫🌷💫🌷💫🌷🌷 🌷قسمت 4⃣9⃣ 🔰جلددوم المکارم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 بهترین و بالاترین خیر در دنیا چیست ؟! 🎤حجت الاسلام سیدحسین مومنی ----------------------------------------------- تعجیل‌درفرج‌منجی‌عالم‌صلوات ‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‌ https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💐📚💐ثانیه های مهدوی🌺🌺🍃🍃 🖋🎙مطالب ناب درمسیربصیرت افزایی https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
امام زمان 060.mp3
7.03M
▪️بعضی تاکربلا آمدند؛ و در فرصتِ تاریکی فانوس ها تاریکیِ ابدی را برگزیدند و رفتند! و بعضی درآخرین لحظات، به میدان عاشقی پیوستند. ✔️و امروز فرصت انتخاب توست https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تندرو یا انقلابی؟ میانه رو یا تسلیم دشمن؟ ☑️ مقام معظم رهبری: ⚠️ ما از ادبیّات سیاسی دشمن استفاده نکنیم؛ ... دشمنان انقلاب از روز اوّل آمدند تعبیر ادبیّات تندرو و میانه‌رو را مطرح کردند؛ ... آن روز، از همه تندروتر هم از نظر آنها امام بزرگوار بود؛ امروز هم از همه تندروتر، به نظر آنها این بنده‌ی حقیر هستم. ❇️ اسلام، طرف‌دار میانه و طرف‌دار «وسط» است: امّا «وسط» در اسلام چیست؟ در مقابل تندرو است؟ نه، «وسط» در مقابل منحرف است. ❇️ آن کسی میانه‌رو نیست که منحرف از راه و منحرف از جادّه است؛ امّا در جادّه، بعضی‌ها تندتر میروند و بعضی‌ها کندتر میروند. تند رفتن در صراط مستقیم چیز بدی نیست؛ 🇺🇸 در ادبیّات سیاسی آمریکا و انگلیس و امثال اینها، معنای تندرو و میانه‌رو این است: تندرو کسی است که پایبند انقلاب است، میانه‌رو کسی است که در مقابل خواسته‌های آنها تسلیم است. ... به داعش هم میگویند تندرو؛ داعش تندرو است؟ داعش منحرف است؛ 🗓 ۱۳۹۴/۱۲/۰۵ 🏷 https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خانواده آسمانی 55.mp3
12.73M
۵۵ ❗️چرا هنوز محبت خدا به خودمان را به اندازه‎‌ی محبت والدین‌مان، باور نکرده‌ایم؟ ❗️چرا ما تصور میکنیم، ما باید طاهر و نورانی باشیم تا مورد توجه اهل بیت علیهم‌السلام باشیم؟ ❗️چرا ما هنوز توانایی رساندن خودمان را به یک ارتباط خصوصی با خداوند و یا معصومین نداریم؟ ❗️چه عاملی قلب ما را از دریافت چنین حقایقی، و لذت بردن از این روابط، محروم کرده است؟ https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 منتظران ظهور 🌹
#سامری_درفیسبوک۲ #قسمت_دوم🎬: گوشی اتاق ، اتاقی که متعلق به «مکتب امام احمدالحسن و یمانی موعود» که ت
🎬: احمد همبوشی با قدم هایی لرزان بدون هدف عرض اتاق را می پیمود و گاهی جلو قفسه کتاب می‌ایستاد و کتابی به دست می گرفت و زیر و رو می کرد، گویی ثانیه ها به کندی می گذشت. تلفن دوباره شروع به زنگ زدن کرد، احمد همبوشی با سرعت خودش را به آن رساند و گوشی را برداشت و صدای الو‌گفتن حیدرمشتت از پشت خط بلند شد، همبوشی با صدای بلند گفت: چرا اینقدر طول کشید تا زنگ بزنی؟! این چی بود داشتی میگفتی؟! حیدر مشتت خنده ریزی کرد و گفت: انگاری خیلی توجهت را جلب کرده هاا همبوشی با بی حوصلگی گفت: زودتر برو سر اصل مطلب، حیدرمشتت گفت: راستش چند تا از مساجد بزرگ و شلوغ العماره را انتخاب کردم تا برای تبلیغ شروع به کار کنم، اولین مسجدی که رفتم و از شما و دعوتتان گفتم، در ابتدا مردم عادی شما را با کس دیگه ای اشتباه گرفتند و بعد چند تا از مریدهای پرو پا قرص سید محمود سرخی که انگار اونم دقیقا ادعاهایی شبیه به ادعاهای شما کرده با این تفاوت که فرزند امام غایب نیست، جلو اومدن و شروع به مجادله با من کردن، هر چه من می گفتم اونا نقض می کردن و دلایلی محکم تر بر حقانیت صرخی می آوردند، خلاصه بگم، من در اینجا یکی کلّاش تر از خودمون را دیدم، البته خود محمود صرخی را قراره فردا توی یه مکان معین ببینم تا با هم گفتگویی کنیم، حالا به نظرت تکلیف من چیه؟ همبوشی نفسش رامحکم بیرون داد و گفت: تا میتونی باهاشون مناظره کن و حتی از کتابهایی که به اسم من چاپ شده براشون ادله و برهان بیار، گیجشون کن و بزار مریدهاشون هم گیج بشن و وقتی که درمانده شدن، تو از نسب احمدالحسن که میرسه به امام زمان رونمایی کن تا افراد ساده دل که امام زمانشون را دوست دارن بیان سمت ما، بالاخره از بین نائب و فرزند امام، یکی را باید انتخاب کنند که مطمئنا فرزند امام، ارجحیت بیشتری داره و منم از اینجا سعی می کنم با موکلی که دارم زمینه شکست صرخی را بوجود بیارم. حیدرمشتت خنده بلندی کرد و‌گفت: بابا تو دیگه کی هستی؟! الحق که شیطان را درس میدی، میگم اینجور که ملت را میپیچونی یه وقت حیدر مشتت یا یمانی ظهور را نپیچونی؟!!. احمد همبوشی اوفی کرد و گفت: ببین رفیق! من هر چی باشم نامرد نیستم، با هم شروعش کردیم و باهم پیشش میبریم و از مزایای این مکتب هر چی نصیبمون شد با هم میخوریم و بعد اندکی سکوت کرد و ادامه داد: گفتی فردا با خود صرخی دیدار داری، به نظرم قبل از مناظره و جنگ و جدل، یه جورایی در خلوت باهاش کنار بیا و ببین چه طوری میشه بی سرو صدا یه دهانبند بهش بزنیم و اگر این مورد جواب نداد، برو سراغ مناظره و برنامه ای که گفتم، در ضمن یه تعداد کتاب جدید هم قراره به دستم برسه، اینا هم کارشناسی شده هستند و به نام من نوشته شدند، سعی می کنم از اینا هم به دستت برسونم. حیدر مشتت بار دیگر خنده صدا داری کرد و گفت: باشه! راستی خدا شانس بده، من هر کار کنم به تو نمی رسم یابن المهدی، نه قلم میزنی و نه زحمتی میکشی و کلی کتاب به نامت ثبت میشه.. و با زدن این حرف هر دو خنده ای کردند و تماس قطع شد. احمد همبوشی روی صندلی کنار میز نشست، انگار ذهنش سخت درگیر بود، او باید راه درستی برای مقابله با مدعیانی همچون صرخی که هرازگاهی سر راهش سبز می شدند پیدا می کرد. احمد همبوشی متوجه گذشت زمان نمی شد،وقتی به خود آمد که اتاق نیمه تاریک شده بود، همبوشی کلید برق را زد و بعد گوشی تلفن را برداشت و شماره دفتر مایکل را گرفت‌. ادامه دارد... 📝به قلم:ط_حسینی 🎞🎞🎞🎞🎞🎞 @montazeraan_zohorr
🎬: گوشی زنگ خورد و از ان طرف خط صدای مایکل بلند شد. احمد همبوشی با لحنی سراسیمه گفت: سلام جناب! منم احمد... مایکل به میان حرف او پرید و گفت: متوجه شدم! احمدالحسن قرار شد که تماس ها محدود بشه نه اینکه دم به دقیقه زنگ بزنید، اخرش با این کارهای شما، میترسم کل قضیه لو بره و.. همبوشی اب دهنش را قورت داد و گفت: نه...نه...اصلا نترسید، قرار نیست کسی از ارتباط ما بویی ببره، درسته من از طریقی که قرارمون بود ارتباط برقرار نکردم چون اون طریق خیلی زمان بر هست و الان هم مسئله بسیار مهمی پیش امد که می بایست به سمعتون برسونم و نظرتون را جویا بشم و اگر امکانش بود کمکم کنید. مایکل با تحکمی در صدایش گفت: کمک...کمک..من که بیشتر از بودجه به شما کمک کردم، تقصیر شماست که تنبلید و آنطور که باید فعالیت بکنید، نمی کنید. همبوشی صدایش را ارام تر کرد و گفت: نه این بار فرق میکنه، بحث مسائل مالی نیست، طبق گفته کار گروه شما و نقشه قبلی، من چند نفر را به اطراف فرستادم برای تبلیغ مکتب احمد الحسن که متاسفانه با مشکلی مواجه شدیم، انگار توی برخی از شهرهای عراق برای ما رقیب بوجود آمده، یعنی شخصی دقیقا ادعاهای مثل ما کرده و داره چوب لای چرخمون میزاره، من گفتم به طریقی با طرف به تفاهم برسن اما الان زنگ زدم خدمتتون بگم اگر رقیب ما زیادی سر سختی نشان داد و مانع کار ما شد، شما این رقیب را با همون نیروهای خفیه تان از سر راه ما بردارین و حتی اگر امکانش هست سردسته شان را بکشید. مایکل که تعجب از کلامش مشهود بود گفت: بکشیمش؟! چرا باید بکشیمش؟! احمد همبوشی با حالتی حق به جانب گفت: خوب باید به نوعی خفه اش کنید چون منافع ما را داره به خطر می اندازه.. مایکل با لحنی عصبانی گفت: اونطور که میگی، رقیب شما دقیقا مثل شما عمل میکنه یعنی احتمالا خودش را نائب امام یا از نزدیکان امام دوازدهم شیعیان جا زده و داره مردم را فریب میده، این درست کاری هست که خواسته ماست، پس با اون رقیب، رفیق بشین بهتره،چون شما دو تا گروه در یک راستا دارین حرکت می کنین ، هر دوتاتون طبق معیارهای ما پیش میرین و این خیلی خوبه، هدف ما انحراف مذهب شیعه و اعتقادات شیعیان هست، حالا یکی از آسمون رسیده و داره دقیقا چیزی که مدنظر ماست را انجام میده پس نباید از سر راه برش داشت، بلکه باید حمایتش کرد. همبوشی که انگار یک لحظه تمام بادش خوابیده بود گفت: اینجوری تکلیف ما چی میشه؟! مگر امکان داره یک خِطّه و‌دو فرمانروا؟! مایکل با تحکمی در صدایش گفت: مکان تبلیغتون را تغییر بدین کاری به کار اون رقیب نداشته باشید، دنیا بزرگه و شیعیان سر از همه جا در اوردن پس شما هم باید تبلیغ جهانی داشته باشید، به جای اینکه تمام تمرکزتون را بزارید روی عراق،به کشورهای دیگه خاورمیانه برید و سعی کنید در بین شیعیان اونجا نفوذ کنید، خصوصا کشور ایران... همبوشی حرفهای مایکل را کلمه به کلمه به خاطر سپرد و در آخر چشمی گفت و تلفن را قطع کرد، او حالا می فهمید که شخص احمد همبوشی که صهیونیست ها کلی خرج تعلیمش کردند برای انها مهم نیست، اهداف انها که همان انحراف در اعتقادات شیعیان است از هر چیزی برای موساد مهم تر است پس باید نقشه ای دیگه که دستاوردی منطقه ای و یا شاید جهانی داشته باشد، می کشید. ادامه دارد... 📝به قلم:ط_حسینی 🌺🍂🌼🍂🌺🍂🌼🍂🌺 @montazeraan_zohorr
🎬: درب مکتب احمدالحسن به شدت باز شد و حیدرمشتت خودش را به داخل ساختمان انداخت و همانطور که لبخند می زد به سمت میزی که احمد همبوشی پشت آن نشسته بود امد و گفت: سلام علیکم یا نائب الامام، یابن المهدی! حال شما چطوره؟! احمد همبوشی ابروهایش را بالا داد و گفت: و علیکم السلام یا یمانی ظهور، ببینم چی شده کبکت خروس می خونه؟! دیروز که کلی شاکی بودی از دست ما، الان چی شده زیر و رو شدی؟! حیدرمشتت خنده صداداری کرد و گفت: دیروز برای این شاکی بودم که منو از العماره کشوندی اینجا و تمام زحمات تبلیغ این مدتم را برباد دادی و ترسیدی که با اون مرتیکه صرخی مقابله کنی، خوب خودتم جای من بودی ناراحت میشدی. احمد همبوش خیره به حیدرمشتت گفت: منم از اینکه مجبور بودم میدان را خالی کنم، خیلی ناراحت بودم اما چه میشه کرد؟! دستور از بالا بود که صرخی را به حال خودش بذاریم و تبلیغ مکتب خودمون را جاهای دیگه انجام بدیم. حیدر مشتت دستش را محکم روی پایش زد و‌گفت: گندش بزنه اون بالا را...حالا چی میشد یک درسی به صرخی میدادیم که دیگه جلو نوه امام زمان، قد علم نکنه و با زدن این حرف قهقه ای سر داد. احمد همبوشی نگاهش را به کتاب پیش رویش دوخت و گفت: حالا مزه نریز، بگو ببینم چه خبری داشتی که اینجور با عجله داخل شدی؟! و بعد بدون اینکه اجازه بدهد حیدرمشتت جوابی به او بدهد، یک بند از کتاب را نشان او داد و گفت: اینجا را بخون ببینم چی ازش میفهمی؟! من هر چه می خونم اصلا نمیدونم منظور این قسمت و این روایت که احتمال زیاد جعلی هست چیست و چرا باید اینجا آورده بشه؟! حیدر مشتت کتابی را که تازه از موساد به دست احمد همبوشی رسیده بود جلو کشید و بعد کتاب را بست و اشاره به جلد کتاب کرد و گفت: اینجا اسم تو را به عنوان نویسنده نوشتن، کتابی را که خود نویسنده اش را گیج کنه باید قاب طلا گرفت و بر سر در تاریخ چسپاند و با زدن این حرف قهقه اش بلندتر شد و کتاب را به کناری گذاشت و دستش را روی دست احمد همبوشی گذاشت و گفت: پاشو...پاشو بیا ببین برات چکار کردم. همبوشی عبایش را روی شانه هایش مرتب کرد و به دنبال حیدر مشتت راه افتاد، جلوی در مکتب ماشین حیدرمشتت بود که انگار چیزهایی بهش اضافه شده بود و بلندگویی روی سقفش دیده میشد. همبوشی در مکتب را قفل کرد و با اشاره حیدر سوار ماشین شد. حیدر ماشین را روشن کرد و همانطور که نگاهی از سر افتخار به خودش می کرد، گلویی صاف کرد و میکروفن روی داشبرد را برداشت و همزمان با حرکت در خیابان های شهر، صدای او از بلندگوی بالای ماشین پخش میشد: امت مسلمان عراق! مومنانِ چشم انتظار منجی آخرالزمان! بگوش باشید که حجت ابن الحسن، نائب خاص خودش را به همراه یار دیرینش یمانی ظهور، به سوی شما فرستاده، بشتابید به سمت بهترین عمل که همان یاری رساندن به نائب امام است، بشتابید که امام خود را از خود راضی نمایید، بشتابید تا امر امامتان روی زمین نماند، به سوی ما بیایید و عطر نفس های مهدی صاحب الزمان را از کلام نائبش، احمدالحسن استشمام کنید.. حیدرمشتت پشت سر هم عباراتی با این مفهوم را تکرار می کرد و لحظه به لحظه لبخند روی لب احمد همبوشی پررنگ تر میشد و مردم شهر و کوچه و بازار با تعجب و شگفتی به این ماشین چشم دوخته بودند و عده ای که خیال می کردند واقعا خبری از جانب امام دوازدهم شده است، با سرعت به دنبال ماشین می دویدند صحنه ای را حیدر مشتت و احمد همبوشی به تصویر کشیده بودند که بسان خنجری زهراگین بود که بر قلب غریب عالم، مهدی زهرا فرود می آمد. ادامه دارد... 📝به قلم:ط_حسینی 🎞🎞🎞🎞🎞🎞 @montazeraan_zohorr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ظهورِ پیش از ظهور.mp3
8.79M
ظهور اَسماء امام مهدی علیه‌السلام در جهان شروع شده است! @montazeraan_zohorr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مادامی‌ که مطیع و پشت ولایت قفیه باشیم ، پیروز خواهیم بود چرا که نقطه قوت ما ولایت است. -شهیدحمیدسیاهکالی‌مرادی @montazeraan_zohorr