اینکه گاهی به خلفاء انتقادهایی شده و یا واقعیت هایی ذکر می شود ، به این معنا نیست که بخواهیم به مسلمانان اعلام جنگ کنیم . 🔻مثال : آیا در دنیا هرکشوری حق دارد برای خود نیروی دفاعی تهیه کند یا نه ؟ بله وآیا این آمادگی به معنای حمله است ؟ نه بلکه این آمادگی برای دفاع از خود است . مطالبی هم که در این خطبه اشاره می شود همین حالت را دارد . ✨شیعه باید بتواند به وقت لزوم از خودش و عقایدش دفاع کند. وجه علاقمندی اش به اهل البیت و وجه کینه اش به دشمنان اهل البیت را باید بداند. محبت یعنی تولی و تبری ( حُبّ و بغض ) پا به پای هم است . اگر کسی گفت من شما را این مقدار دوست دارم ، اگر او دشمن شما را همانقدر دشمن نداند ، او دوست شما نیست .( این مسئله بسیار ساده و عُرفی است) انسان که نمی تواند بی تفاوت باشد. جاذبه و دافعه متعادل است ؛ البته انسانهای با ایمان ، از بابت ایمانشان جاذبه ی پر رنگ تری دارند ؛ که این هم اثرات ایمان آنان است . 📜و اما ادامه خطبه : گفتیم که خلیفه دوم با دشمنان دین نه تنها خشونتی نداشت ، بلکه با یهود دوستی هم می کرد . نمونه اش " کعب الأحبار " بود. [کَعْبُ الاَحْبار (درگذشت ۳۲یا۳۴ق) از عالمان یهودی که در زمان خلفاء مسلمان شد. کعب الاحبار از افراد مورد اطمینان خلیفه دوم بود و بسیاری از افکار یهودیت را در میان مسلمانان رواج داد. ] آنقدر بین خلیفه دوم و کعب الأحبار يهودي رفاقت بود که او در مسجد پیامبر می نشست و داستانهای تورات را برای مردم تعریف می کرد. واما موارد خشونت 😡 خلیفه دوم که امیرالمؤمنین علیه السلام به آن اشاره فرمودند ( تمام از منابع اهل سنت) : 1⃣ اولین خشونتی که از او در اسلام می بینیم ، زمانی است که خواهرش مسلمان می شود. خواهر خلیفه دوم زودتر از خود او مسلمان می شود و موقعی که این خبر به گوش او می رسد ، که خواهر و شوهر خواهر او مسلمان شده و در حال یادگیری قرآن هستند ، با چهره برافروخته و رگهای برآمده وارد خانه می شود . آنها متوجه می شوند و معلم قرآن ( خباب بن ارت) را پنهان کرده و صحیفه قرآن را نیز لباس مخفی می کنند . خلیفه دوم در مواجهه با آنان شوهر خواهر را به باد کتک می گیرد و چنان مُشتی بر سر خواهر می کوبد که سرش می شکند وخون جاری می شود . [ سیره ابن اسحاق / ص۱۶۰] 🔸🔸🔸🔸🔸🔸 2⃣ یک زمانی خلیفه دوم خانمی باردار را احضار کرد تا از او سوالاتی بپرسد ، اما او از ترس خلیفه فرزندش را سقط کرد. وقتی خلیفه از موضوع مطلع شد ، از اطرافیانش سوال کرد که چکار کند ؛ آیا باید دیه ای بپردازد ؟ که آنها گفتند : لا شیء علیک نخیر شما وظیفه ای ندارید . امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند : این چه حرفی است ؟! اگر اینها رعایت تو را کردند ، به تو خیانت کرده اند که وظیفه ات را گوشزد نمی کنند اما اگر تمام تلاش خود را کردند و گفتند پس معلوم می شود اینها افراد خطاکاری هستند . وظیفه تو این است که : "علیک غُرَّه" : باید بنده آزاد کنی با این که عمدی در کار نبوده . [ به نقل از ابن ابی الحدید] 🔸🔸🔸🔸🔸 3⃣ گفتند یکی از فرزندان خلیفه شراب خورده بود ، به قدری او را زد که مُرد😳 ( فرزند خودش را کشت) در حالیکه دین احکام خودش را دارد ‌. 🔸🔸🔸🔸🔸 4⃣ گفته اند خلیفه دوم اولین کسی بود که شلّاق ( دِرَّه) در دست گرفت . او با شلاق در کوچه و خیابان راه می رفت . اولین کسی هم که از او شلاق خورد " امّ فَروِه" خواهر ابی بکر بود. ( وقتی ابی بکر از دنیا رفت خانواده اش گریه و زاری می کردند وقتی عمر آمد اول تذکر داد و در آخر به سر و روی امّ فروه خواهر ابی بکر با شلاق ضربه زد که چرا گریه می کنی. 🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇 نهج البلاغه # ادامه شرح خطبه سوم (شقشقیه) # جلسه ۲۹ : 5⃣ مورد دیگری که نقل کرده اند یکی از کسانی که والی ابو موسی اشعری در بحرین بود وقتی به مدینه آمد خواست به نزد خلیفه دوم برود ، از دربان خلیفه به نام " یَرفَأ " سوال می کند که خلیفه از چجور آدمهایی خوشش می آید ، او هم اشاره می کند که از آدمهای خشن . وقتی رفت نزد خلیفه چهره خشنی به خود گرفت . بعد می گوید دیدم در بین آن همه جمعیت گویی خلیفه بیشتر به من توجه می کند . تا یک روز مرا صدا زد و گفت : محل خدمتت کجاست ؟ گفتم از طرف ابو موسی اشعری در بحرین هستم . او گفت : از این به بعد از طرف خود ما آنجا باش. به قدری این خشونت زیاد بوده که نوشته اند خودش به تنگ آمده بوده و می گفته : اللهم إني غليظ فليِّني / خدایا من خشن هستم مرا نرم کن. کسی جرأت نداشت با او طرف شود و از او چیزی بپرسد. در اینجا یک نکته 👌 حائز اهمیت است که هر اخم در هم کشیدن یا فریاد سر دادن خشونت نیست بلکه خشونت باید ملاک داشته باشد . هر عمل تند و سختی که رضایت خدا در آن باشد ، خشونت نیست ( در اجرای احکام اسلامی دیگر بحث خشونت مطرح نمی شود ولو قصاص باشد) اما اگر ذره ای بیش از حکم اسلامی ز

یاده روی شود ، این خشونت است ( مثلا فردی که قرار است فردا حکمش جاری شود شب قبل بترسانند ) 🔸🔸🔸🔸🔸🔸 در ادامه خطبه : اینکه حضرت فرمودند : ● فَصَيَّرَهَا فِي حَوْزَةٍ خَشْنَاءَ يَغْلُظُ كَلْمُهَا ● ابی بکر خلافت را در حوزه خشنی قرار داد . ( کَلْم : جراحت) این سنگلاخی که شتر خلافت را به سمتش سوق داد به قدری سخت و تیز بود جراحت های عمیقی ایجاد می کرد. ●وَ يَخْشُنُ مَسُّهَا● (مَس : مواجه شدن ، تماس اولیه) اگر کسی می خواست مواجه شود با او همراه با خشونت بود. نقل شده کسی جرأت نمی کرد مستقیم از او سوالی بپرسد . 6⃣نقل شده وقتی ابی بکر وصیت کرد به خلافت عمر ، طلحه اعتراض کرد به ابی بکر ، و گفت : ما أنت قائل لربّك غداً وقد وليّت علينا فظّاً غليظاً تو فردا به پروردگارت چه خواهى گفت، به سبب آنكه فردى خشن و تندخو را بر ما ولايت دادى؟ 🔸🔸🔸🔸🔸 ●يَكْثُرُ الْعِثَارُ فِيهَا وَ الاِعْتِذَارُ مِنْهَا ● او خیلی خطا کاری می کرد و عذر می آورد برای خطاکاری هایش. از دیگر ویژگی های خلیفه دوم اشتباهات فراوان بود . خطاکاری های زیاد در کارش داشت که برخی مربوط به حقوق الهی و حقوق انسان ها می شد. گاهی اوقات برای حفظ آبرو عذرخواهی هم می کرد و از امیرالمؤمنین نیز تمجید می کرد . ◇از جمله بانویی باردار را نزدش آوردند و گفتند که او کار خلاف انجام داده ، عمر گفت اورا سنگسار کنید . در بین راه امیرالمؤمنین علیه السلام رسیدند و فرمودند چه خبر شده و آنها ماجرا را گفتند . حضرت بلافاصله آمدند نزد عمر وفرمودند اگر این زن خودش خطا کرده باشد فرزند درونش چه گناهی کرده ؟ عمر دستور داد برگردانیدش . و گفت : " لولا علی لهلک عمر "/ اگر علی نبود عمر هلاک می شد. ( این عبارت را عمر بسیار به کار می برد) 🔸🔶توصیه جناب استاد به مطالعه کتاب "تاریخ خلفاء" / رسول جعفریان گاهی در مورد خلیفه دوم سوال می شود که در زمان او قلمرو اسلام گسترش یافت و یا اینکه او عادل بود ، که این موارد نیاز به توضیح دارد. 🔹اولاً، در مورد عدالت که قضیه تبعیض بوده . او نظام مالی تحت عنوان "دیوان" ایجاد کرد ، اما نه دیوان عدالت آمیز بلکه تبعیض آمیز . ◇نقل شده یک خانمی که اسیر یا کنیز بود ، روسری اش را به سبک زنان آزاد به سر کرده بود ، خلیفه او را با شلاق زد . 🔹در مورد کشور گشایی ها هم باید گفته شود که فرمایش نبی اکرم بود که نویدش را داده بودند که مسلمانان کاخ های کسری و قیصر را فتح خواهند کرد . 🔹پشتوانه اصلی آن جنگ ها و فتوحات فرمایش پیامبر اکرم بود ، لذا گاهی هم که شکست می خوردند نا امید نمی شدند ، تجدید قوا نموده و به جنگ ادامه می دادند . 🔹بحث دیگر این است که عده ای با همان روحیه عرب جاهلی برای بدست آوردن غنائم می جنگیدند . در بین عرب جاهلی مرسوم بود. 🔹 سلحشوری خود مسلمانان را هم باید در نظر داشت که دیگر این تاکتیک های نظامی از خلیفه نبود ، که اگر بود در تاریخ نقل می شد. 🔹یک مطلبی که به نقل یکی از نویسندگان آمده ، خلیفه به صلاحش بود که مسلمانان در مدینه نمانند و به جنگ بروند که خطاهایش پنهان بماند و به او خرده نگیرند . 🔹نکته آخر اینکه فتوحات زیاد دلیل بر تأیید او نیست چراکه اسکندر هم با خشونت سرزمینهای بسیاری را فتح نمود. 🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇

چون سختی ها به نهايت رسد، گشايش پديد آيد و آن هنگام كه حلقه های بلا تنگ گردد آسايش فرا رسد. نهج_البلاغه ، حکمت ۳۵۱ https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c

*🔴 دیــوانـــه کیستــــ؟* 📖این زندگی دنیا کالایی بی ارزش و زودگذر است، و آخرت سرای همیشگی است. (غافر/۳۹) ✍روايت است كه پيامبر صلّى الله عليه و آله از كنار ديوانه‌‌ای گذشتند و پرسيدند: او را چه شده است؟ گفتند او ديوانه است. فرمودند: نه! بلکه مغز او بيمار است. ديوانه كسى است كه دنيای(فانی) را بر آخرت(ابدی) ترجيح دهد. *"وَ رُوِيَ أَنَّ رَسُولَ اَللَّه مَرَّ بِمَجْنُونٍ فَقَالَ مَا لَهُ فَقِيلَ إنَّهُ مَجْنُونٌ فَقَالَ بَلْ هُوَ مُصَابٌ إنَّمَا اَلْمَجْنُونُ مَنْ آثَرَ اَلدُّنْيَا عَلَى اَلْآخِرَةِ."* *📗بحار الأنوار، ج۱، ص۱۳۱* ⭕👈این دنیا در مقایسه با عالم آخرت ذره‌ای در برابر بینهایت است؛ همهٔ عمر زمینی در مقایسه با عمر آسمانی لحظه‌ای در برابر ابدیت است! دیوانه واقعی کسی است که زندگی دو روزه در آخرالزمان که شتاب در عمر و گذر سریع زمان در آن برای همه کاملا مشهود است را بر بهشت دنیای ظهور که در آن مردم عمرهای چندهزارساله دارندترجیح دهد. دنیایی که به گفته ولی معصوم مردم به نعمت‌هایی میرسند که هرگز مسبوق به سابقه نبوده! خوشا به حال آنکه تعقل و تفکر دارد... *📲جهت عضویت درگروه👇* https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c

#کلیپ استاد #رائفی_پور 🔻آقای #گرگیج میدونی معیار حلال زاده بودن چیه؟😏 🔻 ✨دلت گر به راه خطا مایلست/ترا دشمن اندر جهان خود دلست ✨نباشد جز از بی پدر دشمنش/که یزدان به آتش بسوزد تنش ✨هر آنکس که در جانش بغض علیست/ازو زارتر در جهان زار کیست    [شاهنامه فردوسی - صفحه۸] ✅👉 *حب به علی آزمایش DNA است*

اللّهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم واحشرنا معهم والعن اعدائهم اجمعین 💠 حضرت آیت‌الله بهجت رحمه الله علیه می فرمودند : «هر روز سعی کنید یک حدیث از کتاب #جهاد_با_نفس را مطالعه کنید و سعی نمایید به آن عمل کنید؛ بعد از یک سال خواهید دید که حتماً عوض شده‌اید؛ مانند دارویی که انسان مصرف کند و بعد از مدتی احساس بهبودی می‌کند». 🔷کتاب جهاد_با_نفس توسط حجة الاسلام مصطفی امینی خواه تدریس میشود.

🔈 #جهاد_با_نفس 📚 #وسائل_الشیعه 📣 جلسه سیزدهم * حق همسر * روانشناسی خانواده * تصور اشتباه مردان از حقوق خود * رابطه عفو و اطاعت در زندگی مشترک * حق مملوک ⏰ مدت زمان: ۸:۳۹ #خانواده #حجت الاسلام مصطفی امینی خواه https://chat.whatsapp.com/CROUy3ron9zCXk3WTxTq2i

⚪️ بردباری امیرالمؤمنین(ع) در برابر مخالفان 🔸

🌸✨وقتى كه نمرود حضرت ابراهيم را در آتش انداخت، ملائكه آسمان ها به گريه در آمدند، جبرئيل عرض كرد خدايا! در روى زمين يك نفر تو را پرستش مى كرد و حالا دشمن بر او مسلط شده، خطاب شد من هر وقت بخواهم او را اعانت و يارى مى كنم،✨🌸 ملائكه عرض كردند، پروردگارا پس اذن بده ما به يارى او بشتابيم،✨ از طرف حضرت حق خطاب شد برويد، اگر اذن داد او را يارى كنيد❗️ ملكى كه موكل آب بود آمد، ملائكه اى كه موكل باد و خاك و آتش بودند آمدند عرض كردند: اى ابراهيم اجازه بده تو را نجات دهيم و دشمنان تو را هلاك كنيم،✨ حضرت ابراهيم اجازه نداد.❗️ جبرئيل آمد عرض كرد: اى ابراهيم آيا حاجتى دارى.⁉️ حضرت ابراهيم فرمود: حاجتى دارم ولى به تو ندارم. ✨❗️ جبرئيل گفت: به آن كس كه دارى بگو.حضرت ابراهيم فرمود: حسبى من سؤالى علمه بحالى 🌸 فرمود او خودش از حال من مطلع است✨🌸 غافل نيست ✨🌸 افوض امرى الى الله ان الله بصير بالعباد✨🌸 خطاب شد اى آتش بر ابراهيم سرد و سلامت شو✨🌸 https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c

#از کرونا تابهشت #قسمت۲۳🎬： یکهفته ای طول کشید تا علی را راهی خانه ی عنکبوت کردیم,وقت رفتن علی,احساسات منتاقضی وجودم رافراگرفته بود,از طرفی شوق پیداکردن ورهاشدن عباسم چنگ به دلم میزد وازطرفی دلشوره ی سلامت ماندن علی به جانم افتاده بود. اصلا این رفتن با بقیه ی رفتنهای علی فرق داشت,جوری خداحافظی میکرد که فکرمیکردم خودش میداند خداحافظی اخرش هست ویا حداقل مدت زمان زیادی قراراست همدیگر را نبینیم,بارها وبارها سفارش بچه ها راگرفت وبچه ها با صورتی غمگین نظاره گر رفتارش بودند. این احساسات را درچشمان حسن وحسین هم میدیدم,پسرانم برای نگهداشتن پدرشان ,حتی برای یک دقیقه بیشترباپدرماندن,وقت میخریدند,زینب از علی دلکن نمیشد وبغل علی را با هیچ چیز,حتی خوراکیهایی که دوست داشت ,عوض نمیکرد,زهرا ,از من هم مستاصل تربود,با نگاهش به من میفهماند که اگر راهی داشت,کاش بابا علی ,نمیرفت. اینجا بود که یاد جهاد مدافعین حرم وخداحافظیشان با خانواده هایشان علی الخصوص کودکان کوچکشان افتادم,اشک چشمانم سرازیر شد وبا خودمیگفتم چرا؟؟به چه گناهی؟؟؟.... به هر زحمت وترفندی بود,بچه ها را ازعلی جدا کردم,علی,این مردزندگی ام ,این تکیه گاه أمن حیاتم را از زیر قران رد نمودم وبه خداسپردمش..... قرار بود علی اول به عراق برود واز انجا راهی اسراییل شود. چادر به سرکردم وداخل کوچه ایستادم وتاجایی که ماشین از دیدم پنهان شد ,خیره به رد ماشین بودم.....باخودزمزمه میکردم： در رفتن جان ازبدن گویند هرنوعی سخن من خودبه چشم خویشتن,دیدم که جانم میرود #ادامه دارد.... 🖊به قلم……ط_حسینی 💦🌧💦🌧💦🌧

#از کرونا تابهشت #قسمت ۲۴🎬： تا یکهفته بعداز رفتن علی ,هرروز مدام با علی تماس داشتم ,اما بعداز اینکه علی با همکارانش به اسراییل رفتند,این تماسها به هفته ای یک بار وبعضی وقتها دوهفته ای,یک بار کاهش یافت,دلیلش هم این بود که علی به خاطر امنیت خود وگروهشان باید برای ارتباط گرفتن خیلی احتیاط میکرد, انطوری که متوجه شدم ,مأموریت علی وگروهش دراسراییل ,مختص به نجات عباس نبود,یک نوع مأموریت امنیتی بود که پیداکردن عباس در حاشیه ی ان قرارداشت. تماسهای علی خیلی کوتاه ودرحد یک احوال پرسی شده بود وتا میخواستم از وضع علی وپیداکردن عباس,سوال کنم,تماس خودبه خود قطع میشد. تازه بعداز رفتن علی بود که کمی به خودم امدم وبه متوجه محیط اطرافم شدم . گویا یک نوع بیماری به شدت مسری وگاهی کشنده دربین مردم چین شایع شده بود وگاهی به گوشمان میخوردکه بیماری,به دیگر کشورها هم کشیده شده... چندسال زندگی درکشور جنایتکار وغاصب اسراییل,من رامطمین میکرد که این ویروس که معروف به کووید۱۹بود ,به احتمال صددرصد ساخته ی دست این رژیم شیطان پرست هست ,حالا هرچه که میخواهند بگویند منبعش ودلیلش چه بوده,مطمینا منشأ ان انور وامثال اوهستند,اصلا شاید همان ویروسی باشد که انور داخل ازمایشگاهش به من نشان داد ومیخواست روی من امتحانش کند..... باید کاری میکردم که اگر چنین ویروسی وارد ایران شد,جان خودم وبچه هایم که امانت علی بودند درامان بماند.... درست است بهترین راه همین بود.... #ادامه دارد... 🖊به قلم……ط_حسینی 💦🌧💦🌧💦🌧