eitaa logo
🌤 🏴منتظران نور 🌤🏴
1.7هزار دنبال‌کننده
10.1هزار عکس
10.8هزار ویدیو
453 فایل
قال رسول الله ..هر کس بمیرد و امام زمان خودش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است.💫کانال منتظران نور ‌‌‌•••⊰⃟👇🌴࿐ྀུ۰࿇༅═‎┅─ @montazeran_nour🌤🏴 🍀کپی مطالب کانال حلال با ذکر صلوات بر مولایمان مهدی(عج)🍀 ارتباط با مدیر👇 @Ssh999
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♨️عطاالله مهاجرانی در گفت و گو با برنامه میدان در بیروت : 🔹به رغم همه بحران‌ها من از صبح در ساحل بیروت پیاده روی کردم، مردم در تمام این بحران‌ها چای و قهوه می‌نوشند و زندگی در جریان است. 🔹به دلیل سخنان شیخ نعیم قاسم و سیطره مدیریتی حزب الله و مقاومت در جنگ جنوب و شکست نیروهای ویژه اسرائیل و گسترش حملات به اسرائیل باعث شده بدنه اجتماعی از فضای ناامیدی دور باشد. 🔹لبنان پدافند هوایی ندارد و حمله هوایی به لبنان هیچ استراتژی خاصی نیست، قتل عام است. 🔹در غزه از محلی که اسرائیل ادعا کرده پاکسازی کرده، موشک به سرزمین های اشغالی شلیک شده. 🔹جنس جامعه اسرائیل اینطور نیست که بخواهند فدای آرمان شوند و اگر ببینند به جای شیر و عسل موشک و بمب است، نخواهند ایستاد. 💫کانال منتظران نور🏴 •••⊰⃟👇🌴࿐ྀུ۰࿇༅═‎┅─ @montazeran_nour🌤
1.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
علت اینکه همه جبهه شیطان با او دشمنند همین است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕋زیارت مجازی حرم امام حسین علیه السلام https://B2n.ir/m31753
IMG_20240820_135514_266_320kbps.mp3
زمان: حجم: 4.36M
🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹 اللهم‌صلی‌وسلم‌علی‌محمدوآل‌محمد بعدد‌مااحاط‌به‌علمک‌وعجل‌فرجهم 🔖منبر کوتاه🔖 🔊 🔅خواب با برکت... 🔺چطوری خوابیدنمون رو تبدیل کنیم به عبادت؟! 🔰 لطفا‌به‌ثواب‌حضرت‌امام‌مهدی‌عجل‌الله‌ تعالی‌فرجه‌نشر دهید 💠کانال منتظران نور •••⊰⃟👇🌴࿐ྀུ۰࿇༅═‎┅─ @montazeran_nour🌤
🕋زیارت مجازی حرم امام حسین علیه السلام https://B2n.ir/m31753
1.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹 اللهم‌صلی‌وسلم‌علی‌محمدوآل‌محمد بعدد‌مااحاط‌به‌علمک‌وعجل‌فرجهم 🌷حاج اســـماعیل دولابی(ره): ☘ برای امـــواتتان استغــــفار کنید شجره ی خود را به یاد بیاورید و برای ایشان طلب مغفرت کنید تا کارتان راه بیفتد. ☘ برای پیامبر و ائمه و همه ی انبیا و مرسلین (علیهم السلام) هم بفرستید تا همه ی آسمان و زمین همراه و کمک کارتان شوند. ᘜ⋆⃟݊🕯ᘜ⋆⃟݊🥀ᘜ⋆⃟݊🕯ᘜ⋆⃟݊🥀ᘜ⋆⃟݊🕯 🥀 زِ هجرانِ تو پَر َپر میزند دل 🕯زِ دلتنگی به هر در میزند دل 🥀چو بلبل در فراق روَیت ای گل 🕯به دیوار قفس سر میزند دل 🥀شب جمعه است ... 🕯به یاد آنهایی 🥀که دیگر میان ما نیستند 🕯و هیچکس نمیتواند 🥀جایشان را در قلب ما پر کند 🕯نثار روح همهٔ شهدا، صلحا، علما پدران و مادران آسمانی 🥀فرزندان همسران خواهران و 🕯برادران درگذشته 🥀و همهٔ در اسیران خاک بخوانیم 🕯فاتحه و 🥀روحشون شاد یادشون گرامی یاد کنیم تا یادمان کنند... خداوند بیامزدشان و بیامرزدمان ✨ 🥀✨ 🍃🥀✨📣🔻با نشر مطالب در ثواب آنها سهیم باشیم. لطفا‌به‌ثواب‌حضرت‌امام‌مهدی‌عجل‌الله‌ تعالی‌فرجه‌نشر دهید 💠کانال منتظران نور •••⊰⃟👇🌴࿐ྀུ۰࿇༅═‎┅─ @montazeran_nour🌤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌤 🏴منتظران نور 🌤🏴
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💖رمان داستانی رابطه 💖 قسمت پانزدهم گفت: شما دارید از گناهی که کرده دفاع می کنید! گفتم: نه ا
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💖رمان داستانی رابطه 💖 قسمت شانزدهم در حالی که با دستهاش به سمت من و مریم اشاره می کرد گفت: خوشا جانی که جانانش تو باشی! چه چیستی و چرایی! چه رایحه اش تو باشی! چه موس زیر دستش یا که... فاطمه(وکیل و حقوق دانمون ) پرید وسط صحبتش و گفت: الان وقت مشاعره نیست بچه ها! صلواتی بفرستین جلسه رو شروع کنیم وقت بگذره حق الناسه! یلدا ساکت نشسته بود و هرزگاهی با حرفهای بچه ها لبخندی روی لبش می آمد... همه منتظر بودن من شروع کنم که نگاهی به مریم کردم و گفتم: مریم جان بسم الله... منتظریم... هنوز حرفم تموم نشده بود که ثریا گفت: یا خود خدااااا آخوند رو می فرستی بالا منبر که دیگه پایین نمیاد! از ما گفتن من پَرم به پَر لباس این جماعت خورده یه چیزی میدونم که میگم! لبخند ریزی روی صورت بچه ها نقش بست اما با شدت اخم من روبه رو شد! مریم با مهربونی گردنش رو کج کرد و صورتش رو به بالا گرفت گفت: ای خدا خودت شاهد باش با این لباس ما همه جا پَر پَریم!!! نگاهش کردم و گفتم: خوب حالا خودت رو لوس نکن! لباس تو غیر از لباس ما هم نیست بعد به چادر مشکی ام اشاره کردم ... مریم بسم الهی گفت:.... همزمان چند تا برگه از داخل کیفش بیرون آورد و گذاشت روی میز... ثریا تا چشمش به برگه ها افتاد بدون اینکه چیزی بگه با دست کوبید به پیشونیش... هممون خندمون گرفت اما کسی چیزی نگفت.... در همین حین یلدا هم همزمان برگه و خودکار از داخل کیفش آورد بیرون.‌‌.. مریم شروع کرد.... ببینید بچه ها حتما میدونید برای چی و چرا اینجا جمع شدیم! قراره از یه تهدیدی که برای تک تکمون وجود داره یه فرصت بسازیم! هر چند ‌که زمین بازی، زمین دشمنه! اما خوب حالا که ما زمینی نداریم دلیل نمیشه و نمی تونیم بذاریم به اسم نداشتن زمین اونها خانه ها و خانواده های ما رو نابود کنن! نزنیم به قلبشون، میزنن به قلبمون! مهدیه (لیسانس ریاضی و حسابی حسابگر)گفت: یه لحظه دست نگه دار! به نظر من یه دو دو تا چهار تا کنیم اصلا نباید توی چنین فضای آلوده ای کار کرد جایی که اینقدر فساد هست کار کردن عقلایی نیست!!! خودمون هم نابود میشیم مثل خیلی ها که به اسم کارفرهنگی شروع کردن و آخرش سر از ناکجا آباد در آوردن!!! مریم نگاهش کرد و در جوابش گفت: اینجوری شما میگی خاااااانم که بچه های انقلابی اصلا کار عقلانی نکردن که با اون وضعیت فساد قبل از انقلاب شروع کردن کار کردن! اتفاقا این حرف منطقی نیست وقتی این فضا بیشتر فسادش رو نشون میده نشان‌دهنده کم کاری ماست!!! مهدیه گفت: اشتباه نکن مریم جون خودتم گفتی زمین زمین ما نیست! و این یعنی ما هر چی هم توی این زمین گل بزنیم بُردی در کار نیست! من گفتم: بچه ها فضای مجازی مثل یه اسلحه است فقط بستگی داره کدوم طرف نشونه گرفته بشه! درسته ما باید زمین خودمون رو داشته باشیم ولی فعلا به هر دلیلی نداریم پس باید از این فرصت استفاده کنیم! مهدیه دوباره گفت: آخه قربونت بشم خااااانم دکتر این اسلحه دست ما نیست که جهت نشونه گیریش رو ما مشخص کنیم !!! گفتم: مهدیه زمان انقلاب هم اسلحه ای دست ما نبود هنر ما اینه که بدون اسلحه خلع سلاح میکنیم البته وقتی هدف درست و شناخته شده باشه! ضمنن یادت باشه به قول پدر موشکی ایران آدم های ضعیف به اندازه ی امکاناتشون کار می کنن حالا که اسلحه دست ما نیست دو تا فَن یاد بگیر طرف رو ضربه فنی کن با سلاحِ توانمندی هات ! گفت: آخه با یه گلوله پودرمون میکنه تا من بخوام ضربه فنیش کنم!!! گفتم: پس یا باید سرعتت رو ببری بالا یا تکنیک کاربردی رو حرفه ای بلد باشی! نگاهم رو به سمت بچه ها چرخوندم و گفتم: ببینید یه نکته ی مهم بچه ها اینه اگر فکر کنیم خودمون خیلی ضعیفیم حتی اگه قوی ترین سلاح ها رو هم داشته باشیم شکست میخوریم چون قبل از هر کاری شکست رو پذیرفتیم اما اگر سلاحی هم نداشته باشیم اما ایمان داشته باشیم که ما می تونیم کاری کنیم پیروزیم این یه اصل مهمه! مهدیه دستاش رو گرفت بالا و گفت: آقااااا تسلیم! ما که بیکاریم و پایه!!! مریم گفت: مهدیه جان نکته ی خیلی مهمی گفتی! دقیقا به اولین و بزرگترین اشتباه اشاره کردی! هنوز حرف مریم تموم نشده بود که مهدیه متعجب خیره شد بهش!! نویسنده: سیده زهرا بهادر