eitaa logo
منتظران نور
1.5هزار دنبال‌کننده
27هزار عکس
23.9هزار ویدیو
107 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
آنانكه خوبند همیشه سبزند و آنانكه بزرگی و محبت در قلبشان جاریست همیشه به یاد می مانند✨
همه مارا از چوب خدا ترساندند ولي یکی به " بوسه خدا "امیدوارمان نكرد. در حالیکه خداوند قرانش را با "بسم الله الرحمن الرحيم " بنام خداي بخشنده و مهربان آغاز میکند. ‎‌‌‌‌‌
🌷🍃 ‏سخت ترین کار اینه خودت رو کنترل کنی تا با کسی که بهت بدی کرده مثل خودش رفتار نکنی خوبیش اینه بعد از یه مدت حالت اینقدر خوب میشه که اون آدم و کارش دیگه ذره ای برات اهمیت ندارن✨
7.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🛑 هنرمند نامدار یمنی «عیسی اللیث». در وصف شهید سلیمانی و ابو مهدی اهنگی را خواند یمنی ها این نوع سرودهای حماسی را «زوامل» می نامند. همه کشورها و ملتهای محور مقاومت را دوست داریم محتوای این کلیپ کوتاه را ببینید همه حرف انصارالله یمن دستتون میاد. # ظهور نزدیک است...!! ✨💫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5819002076952268201.mp3
5.59M
سرود‌ زیبای عربی: «من قال الله....» باصدای سلیم الوداعی و همخوانی کودکانه 🌴اللَّهُــمَّ صَلِّ وَسَـــلِّمْ وَبَارِكْ على نَبِيِّنَـــا محمد و آل محمد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
می‌دونستید گربه‌ها با دم‌شون حرف می‌زنن! با دیدن این تصویر دیگه می‌تونید رفتار گربه ‌ها رو تحلیل کنید. دوستان لایک ❤️ فراموش نشه 🔺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍀❣️🍀 سلام بر تو ای دوست مهربان شکوه صبح زیبات آکنده ازشادیهای بی‌پایان عمرت جاویدان بالاترین دستها نگهبانت امیدوارم امروز زیباترین لبخندها بر لبت وقشنگترین چشمها بدرقه راهت باشه سلام صبحت بخیر 💜💥ا 🔳به کانال مهر و قهر"دفاع از خوبان" بپیوندید. .......
⚠️ وضعیت رفاهی و بهداشتی تهران در سال ۱۳۵۵ 🔻وقتی که فرح برای دندانپزشکی به زوریخ می رفت!!! 📘 یادداشت های علم، ج۲، ص: 391
داستان کوتاه و آموزنده 🍒صدقه ‍ یکی از علمای اهل بصره می گوید: روزگاری به فقر وتنگدستی مبتلا شدم تا جایی که من وهمسر وفرزندم چیزی برای خوردن نداشتیم خیلی بر گرسنگی صبر کردم پس تصمیم گرفتم خانه ام را بفروشم و به جای دیگری بروم. درراه یکی از دوستانم به اسم ابانصررا دیدم و او را از فروش خانه باخبرساختم پس دوتکه نان که داخلش حلوا بود به من داد و گفت : برو و به خانواده ات بده به طرف خانه به راه افتادم در راه به زنی و پسر خردسالش برخورد کردم به تکه نانی که در دستم بود نگاه کرد و گفت : این پسر یتیم و گرسنه است و نمی تواند گرسنگی را تحمل کند چیزی به او بده خدا حفظت کند آن پسر نگاهی به من انداخت که هیچگاه فراموش نمی کنم . گفتم : این نان را بگیر و به پسرت بده تا بخورد . بخدا قسم چیز دیگری ندارم و درخانه ام کسانی هستند که به این غذا محتاج ترند . اشک از چشمانم جاری شد و درحالی که غمگین و ناامید بودم به طرف خانه برمی گشتم . روی دیواری نشستم و به فروختن خانه فکر می کردم . که ناگهان ابانصر را دیدم که ازخوشحالی پرواز می کرد و به من گفت : ای ابا محمد چرا اینجا نشسته ای ! در خانه ات خیر و ثروت است ! گفتم: سبحان الله ! از کجا ای ابانصر؟ گفت : مردی از خراسان از تو و پدرت می پرسد . و همراهش ثروت فراونی است گفتم : او کیست؟ گفت : تاجری از شهر بصره است پدرت سی سال قبل مالی را نزدش به امانت گذاشت اما بی پول و ورشکست شد . سپس بصره را ترک کرد و به خراسان رفت و کارش رونق گرفت و یکی از تاجران شد و حالا به بصره آمده تا آن امانت را پس بدهد همان ثروت سی سال پیش به همراه سودی که بدست آورده خدا را شکر گفتم و به دنبال آن زن و پسر یتیمش گشتم و آنان رابی نیاز ساختم. درثروتم سرمایه گذاری کردم و یکی از تاجران شدم مقداری از آنرا هر روز بین فقرا و مستمندان تقسیم می کردم ثروتم کم که نمی شد زیاد هم می شد کم کم عجب و خودپسندی و غرور وجودم را گرفته بود و خوشحال بودم که دفترهای ملائكه را از حسناتم پر کرده بودم و یکی از صالحان درگاه خدا بودم . شبی از شب ها در خواب دیدم که قیامت برپا شده و خلایق همه جمع شده اند و مردم را دیدم که گناهان شان را بر پشت شان حمل می کنند تا جایی که شخص فاسق ، شهری از بدنامی و رسوایی را برپشتش حمل می کند . به میزان رسیدم که اعمال مرا وزن کنند گناهانم را در کفه ای و حسناتم را درکفه دیگر قرار دادند ، کفه حسناتم بالا رفت و کفه گناهانم پایین آمد سپس یکی یکی از از حسناتی که انجام داده بودم را برداشتند و دور انداختند چون در زیر هرحسنه (شهوت پنهانی) وجود داشت . از شهوت های نفس مثل ریاء ، غرور ، دوست داشتن تعریف و تمجید مردم چیزی برایم باقی نماند و درآستانه هلاکت بودم که صدایی را شنیدم . آیا چیزی برایش باقی نمانده؟ گفتند : این برایش باقی مانده ! و آن همان تکه نانی بود که به آن زن و پسرش بخشیده بودم . سپس آنرا در کفه حسناتم گذاشتند و گریه های آن زن را بخاطر کمکی که بهش کرده بودم ، در کفه حسناتم قرار دادند ،کفه بالا رفت و همینطور بالا رفت تا وقتی صدایی آمد و گفت : نجات یافت ... ❤️سبحان الله اندیشه مثبت❤️ ✍🌹🌹 به کانال دفاع از خوبان بپیوندید. .....
11.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسیار زیباست در وصف لا اله الا الا با شنیدن و تفکّر در کلمات و معانی انسان به اوج و آرامش می رسد آرامش روح ..... بسیار زیبا این سرود زیبا دل آدم را می برد استفاده ببرید در پناه خداوند باشید تقدیم به همه همگروهی ها و ادمین ها و ناظران گروه