❣#سلام_امام_زمانم❣
سلام_مولاجانم ❤️
سر شد به شوق وصل تو فصل جوانیَم
هرگز نمی شود که از این در برانیَم
یابن الحسن برای تو بیدار می شوم
روز بخیر ای همۂ زندگانیَم☘
دستم چرا به گوشه ی دامان نمی رسد؟!
پایم چـرا به خیمــه ی جانان نمی رسد؟!
درطــول عمــــر ، درد زیــادی چشیده ام
دردی به تلخــی غــم هجـــران نمی رسد.. 🍀
🌱سبز سبز،جان ما و جای تو!
گرم گرم،قلب ما و دستان تو ...
چه شادمانه جان و دلم را برای آمدنت مهیا کردهام! بهارِ جانها!🍀
🌱طراوت هدیهای است که به یمن قدوم تو نصیب زمین خواهد شد!
تو شکوفهی کدامین باغی که با تو چهار فصل دنیا بهار میشود؟!🍀
☘| ألـلَّـهُـمَ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گرانبها ترین گنجینه زندگی قلبی
عاشق است که به همه به.دوست،دشمن،انسان،،🌸
گل،پرنده،و همه هستی🍃
عشق می ورزد،،🌸
قلبتون مملو از عشق👌
هدایت شده از احرار کربلا ( گروه حبیب بن مظاهر)
سلام علیکم فردا۳۰/۱۱/۱۴۰۳روزمخصوص حجامت هست ،به اطلاع همکاران گرامی و دوستان و آشنایان عزیزی که درخواست حجامت دارند، می رساند با دکتر غلامرضا عابدینی (همکار ما)به آدرس رشت،میدان امام حسین(ع), اول شهرک صبا , جنب آژانس هاتف و به شماره تماس 09217969752 یا09123387135 هماهنگی نمایند.ساعت فعالیت مطب دکتر عابدینی همه روزه از ساعت ۱۶:۳۰ تا ۲۰:۰۰ بجز روزهای تعطیل میباشد روزهای مناسب برای حجامت باخودآقای دکترهماهنگ کنید بااحترام عربی آسیابری
هدایت شده از ایمان و عمل صالح(معنویت)
🤍✨ داستان کامل حضرت یوسف (ع) – از تولد تا وفات🤍✨
🔹 ولادت حضرت یوسف (ع)
حضرت یوسف (ع) فرزند حضرت یعقوب (ع) و از نسل حضرت ابراهیم (ع) بود. او در کنعان (فلسطین امروزی) به دنیا آمد و از همان کودکی نشانههای خاصی از پاکی، زیبایی و هوش در او دیده میشد.
🔹 خواب عجیب یوسف (ع)
یک شب، یوسف (ع) در خواب دید که خورشید، ماه و یازده ستاره در برابر او سجده میکنند.
وقتی این خواب را برای پدرش، حضرت یعقوب (ع) تعریف کرد، پدرش گفت: "این خواب نشانه بزرگی تو در آینده است، اما آن را برای برادرانت نگو!" اما برادران یوسف که از محبت زیاد پدر نسبت به او حسادت داشتند، نقشهای برای از بین بردنش کشیدند.
🔹 انداختن در چاه
برادران، یوسف (ع) را با حیلهای به صحرا بردند و او را در یک چاه عمیق انداختند. سپس، پیراهن او را با خون دروغین آلوده کردند و به پدرشان گفتند: "یوسف را گرگ خورد!" حضرت یعقوب (ع) بسیار ناراحت شد، اما قلبش گواهی میداد که یوسف زنده است.
🔹 بردگی در مصر
کاروانی که از کنار چاه میگذشت، یوسف (ع) را یافت و او را به مصر بردند و به عنوان برده فروختند. در نهایت، او در خانه عزیز مصر (وزیر مصر) قرار گرفت. اما همسر عزیز مصر، زلیخا، عاشق او شد و میخواست که یوسف (ع) گناه کند، اما او از خدا ترسید و فرار کرد.
🔹 زندانی شدن یوسف (ع)
با وجود بیگناهی، زلیخا او را متهم کرد و یوسف (ع) به زندان افتاد. در زندان، دو مرد همراه او خوابهایی دیدند. یوسف (ع) خوابهای آنان را تعبیر کرد و گفت یکی آزاد میشود و دیگری اعدام خواهد شد.
🔹 تعبیر خواب پادشاه و آزادی یوسف (ع)
چند سال بعد، پادشاه مصر خواب دید که هفت گاو چاق را هفت گاو لاغر میخورند، و هفت خوشه سبز و هفت خوشه خشکیده دیده میشوند.
یوسف (ع) این خواب را تعبیر کرد و گفت: "هفت سال فراوانی و سپس هفت سال قحطی خواهد آمد، پس باید غذا ذخیره کرد!"
پادشاه از حکمت او شگفتزده شد و او را از زندان آزاد کرد و او را وزیر مصر ساخت.
🔹 دیدار برادران و بخشش بزرگ یوسف (ع)
با شروع قحطی، برادران یوسف (ع) برای گرفتن غلات به مصر آمدند، اما او را نشناختند. یوسف (ع) برادر کوچکترش، بنیامین را نزد خود نگه داشت.
وقتی حقیقت آشکار شد، برادران از کار خود شرمنده شدند و از یوسف (ع) طلب بخشش کردند.
یوسف (ع) همه را بخشید و گفت: "امروز بر شما سرزنشی نیست، خدا شما را میبخشد!"
🔹 تحقق خواب کودکی
حضرت یعقوب (ع) که در غم یوسف نابینا شده بود، وقتی پیراهن یوسف را بر چشمانش گذاشت، بیناییاش بازگشت.
وقتی یوسف (ع) به تخت پادشاهی نشست، پدر، مادر و یازده برادرش در برابر او تعظیم کردند… و اینگونه خواب کودکیاش به حقیقت پیوست.
🔹 وفات حضرت یوسف (ع)
سالها بعد، حضرت یوسف (ع) در آرامش از دنیا رفت و وصیت کرد که او را در سرزمین مقدس دفن کنند.
✨ و این بود زیباترین داستان صبر، ایمان و پیروزی.