یا ابا صالح المهدی ، ادرکنا ...
لحظه تحویل دفتر کار ریاست جمهوری به رئیسی
به به چه استخاره ای اومد:)
🔴ما برای دیدن این صحنه پرافتخار
خون دلها خورده ایم
#تنفیذ_سیزدهم
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🔰 هماکنون؛ #تیتر_یک سایت KHAMENEI.IR
🔻 تاکید رهبر انقلاب بر حرکت شتابان مدیریت کشور به سمت جایگاه شایستهاش در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری سیزدهم
👈🏻 #دولت_مردمی را محقق کنید
🏷 #تنفیذ_سیزدهم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴سرلشکر باقری: از دلبستن دولت قبل به مذاکره با غرب باید عبرت گرفت
♦️رئیس ستاد کل نیروهای مسلح در حاشیه مراسم تنفیذ: بیش از اندازه دوستان ما در دولت فکر می کردند که با اتکا به مذاکره و دلبستن به توافقات با غربیها می توان مشکلات کشور را حل ر کرد. باید عبرت بگیریم از این کار چرا که اینها حقیقت قصد دوستی با ما را ندارند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﴾﷽﴿
فردا ۲۴ ذیحجه روز مباهله گرامی باد.💐
➊ روز عید بزرگ مباهله
➋ سالروز بخشش انگشتر در رکوع و نزول آیه ولایت انما ولیکم... (آیه ۵۵، سوره مائده)
➌ سالروز نزول آیه تطهیر و صدور حدیث شریف کساء در جریان مباهله
➍ سالروز نزول سوره مبارکه انسان (هل اتی) در شان پنج تن آل عبا علیهم السلام میباشد.
اعمال روز مباهله :
➊ غسل
➋ صدقه دادن
➌ هفتاد بار استغفار
➍ زیارت امیرالمومنین
➎ خواندن دعای مباهله
➏ دورکعت نماز مثل نماز عید غدیر
➐ زیارت جامعه کبیره که از همه مناسبتر است.
مباهلهراازیادنبریم
یا ابا صالح المهدی ، ادرکنا ...
✍مباهله ؛ اثبات حقانيت اهل بيت پيامبر (صلی الله علیه و آله)
🗓روز بيست و چهارم ذی الحجه روزي است كه رسول خدا (ص) با مسيحيان نجران كه حرفهاي او را باور نداشتند مباهله كرد؛ و حقانيت اهل بيت(ع) را نيز به اثبات رساند.
👈 معناي لغوي و اصطلاحي مباهله
👈مباهله در اصل از «بَهل» به معني رها كردن و برداشتن قيد و بند از چيزي است. اما مباهله به معناي لعنت كردن يكديگر و نفرين كردن است. كيفيت مباهله به اين گونه است كه افرادي كه درباره مسئله مذهبي مهمي گفتگو دارند در يك جا جمع شوند و به درگاه خدا تضرّع كنند و از او بخواهند كه دروغ گو را رسوا سازد و مجازات كند.
✍شرح مختصر واقعه مباهله
نامه پیامبر(صلی الله علیه و آله) به نصاراى نجران
در سال دهم هـ .ق. پیامبر (صلی الله علیه و اله) نامه اى به نصاراى نجران فرستادند، به این مضمون كه خداوند یكتا را عبادت كنند و مسلمان شوند، یا به مسلمانان جزیه بدهند و به مذهب خود باشند وگرنه آماده جنگ شوند.
بنى نجران در كلیساى بزرگ خود به مشورت پرداختند و پس از بحث و گفت وگو، تصمیم گرفتند هفتاد نفر از بزرگان نصارا را براى تحقیق به مدینه بفرستند. آنان به مدینه آمدند و خدمت پیامبر(صلی الله علیه و اله) شرفیاب شدند. هر چه آن حضرت دلیل و برهان آورد آنان قبول نكردند و امر به مباهله واگذار شد. جبرئیل (علیه السلام) نازل شد و این آیه را آورد: «فَمَنْ حَآجَّكَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَأَبْنَاءكُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءكُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةُ اللّهِ عَلَى الْكَاذِبِینَ؛ اگر كسى با تو مجادله كند، بعد از علمى كه نزد تو آمده؛ بگو بیایید تا فراخوانیم پسران خود و زنهاى خود و كسى که به منزله جان ماست؛ آن گاه نفرین كنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم».
لذا قرار بر مباهله شد و بزرگان و رجال نجران به بیرون مدینه رفتند. آنان با یكدیگر مشورت كردند و بعضى از علماى آنها گفتند: «اگر فردا محمد با اصحاب و جمعى كثیر براى مباهله حاضر شود این روش پادشاهان است و ترسى به خود راه ندهید. ولى اگر خواص اهل بیت خود را آورد این كار انبیا است».
ـ مراسم مباهله
روز دیگر هنگام بالا آمدن آفتاب، پیامبر(صلی الله علیه و اله) دست على بن ابى طالب(علیه السلام) را گرفت و از حجره بیرون آمد. امام حسن و امام حسین(علیهما السلام) را پیش رو روانه فرمود و حضرت صدیقه كبرى فاطمه زهرا (سلام الله علیها) از پشت سر آمدند تا بین دو درختى كه قبلاً تعیین شده بود، رسیدند. قبلا به دستور حضرت زیر آن دو درخت را جارو زدند و به عنوان سایه بان عباى سیاهى بالاى درخت قرار دادند. مسلمانان مدینه و بنى نجران نیز با فرزندان خود آمدند. پیامبر(صلی الله علیه و اله) كسى را نزد قبیله نجران فرستاد كه ما آماده ایم.
اسقف با همراهان آمد و گفت: «با چه كسانى با ما مباهله مى كنید؟» پیامبر(صلی الله علیه و اله) فرمود: «با بهترین اهل زمین و نیكوترین جهانیان نزد خداوند متعال؛ زیرا از طرف خداوند متعال امر شده ام كه آنها را بیاورم». و به آل عبا(علیهم السلام) اشاره فرمودند.
آنها همین كه چشمشان به پیامبر(صلی الله علیه و اله) و آل عبا (علیهم السلام) افتاد، وحشت كردند به حدى كه چهره هایشان زرد شد. ابوحارث كه میل به اسلام داشت فرصت را مغتنم شمرده، پا پیش گذاشت و دست آنها را گرفته پس كشید و آنان را نصیحت و از عواقب این مباهله آگاه كرد و گفت: «صفات او و اهل بیت او را در كتابها خوانده اید. این محمد همان پیامبر است؛ مگر نمى بینید ابرهاى سیاه را و دگرگونى آفتاب را، و شاخه هاى درختان را كه خم شده، و صداى مرغان، و دود سیاه اطراف و آثار زلزله ها را كه در كوه ها نمودار شده است. آن بزرگواران منتظرند كه دست به دعا بردارند. به خدا قسم! اگر سخنى گویند از ما نشانى نمى ماند. برویم و با او صلح كنیم».
ـ پرهیز نجرانیان از مباهله
ابوحارث آمد و مسلمان شد و عرض كرد: «مردم نجران پشیمان شده اند». حضرت فرمود: «اسلام بیاورند». گفت: «قبول نمى كنند». فرمود: «آماده جنگ شوند». گفت: «قدرت این كار را ندارند؛ ولى حاضرند جزیه را قبول كنند».
پیامبر(صلی الله علیه و آله) به امیرمؤمنان(علیه السلام) فرمودند: «شرایط ذمه و مقدار آن را به آنها بگویید». بعد از این کار امیرمؤمنان(علیه السلام) آنها را نزد پیامبر خدا(صلی الله علیه و اله) آوردند و آن حضرت فرمودند: «اگر با من و این جماعت اهل بیت من مباهله مى نمودید، به صورت میمون و خوك مى شدید و این وادى بر شما آتش مى شد و یك سال نمى گذشت كه تمامى نصرانی ها نابود مى شدند»