eitaa logo
هیئت رزمندگان اسلام مشکین دشت
1.3هزار دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
2.1هزار ویدیو
104 فایل
‌﷽ [کانال رسمی بنیاد فرهنگی مذهبی منتظران مهدی(عج) رزمندگان مشکین دشت] (اینستاگرام) https://instagram.com/Montazerane_karaj?utm_medium=copy_link (تلگرام) http://t.me/Montazerane_karaj #اللهم_عجل_لولیک_الفرج ارتباط با خادم: @mohammad_khambari
مشاهده در ایتا
دانلود
10.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴حتما ببینید/چرا شجریان لیاقت خواندن برای ملت ایران را نداشت ؟ ♦️کسی که برعلیه اسلام،مذهب،انقلاب وریشه های فرهنگی و آیینی خودش عقده گشایی کرده وباضدانقلاب لندن نشین همنوایی می کند! @montazeran1184
7.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 ماجرای دعوت پادشاه عربستان از رهبر برای حج و شرط رهبر برای او 🔹ظهور کی اتفاق می افتد 🔹شرط رهبر برای ادای حج چه بود @montazeran1184
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 مسابقه مسابقه 🌷به مناسبت هفته حجاب و عفاف🌷 📌ویژه کودکان: افراد زیر ۱۴ سال می توانید با موضوع عفاف و حجاب نقاشی کنید و عکس آن را برای آی دی زیر ارسال فرمائید. @Montazerany به قید قرعه به نفرات برگزیده جایزه اهدا می شود. هیئت منتظران مهدی(عج)واحد خواهران پایگاه شهیدان هدایتکار 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 @montazeran1184
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 مسابقه مسابقه 🌷به مناسبت هفته حجاب و عفاف🌷 📌ویژه دختران وبانوان بالای ۱۵ سال : می توانید جدول عفاف و حجاب را حل کرده و به آی دی زیر ارسال فرمائید. آی دی: @Montazerany به قید قرعه به نفرات برگزیده جایزه اهدا می شود. هیئت منتظران مهدی(عج)واحد خواهران پایگاه شهیدان هدایتکار 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 @montazeran1184
masaleye-hejab-motahari.pdf
حجم: 1.26M
💥منبع مسابقه عفاف و حجاب ویژه دختران و بانوان بالای ۱۵ سال 📌کتاب مسئله حجاب:نوشته استاد مرتضی مطهری هیئت منتظران مهدی(عج)واحد خواهران پایگاه شهیدان هدایتکار @montazeran1184
سالروز تولد شهید محسن حججی مبارک ۲۱ تیر ماه قسمتی از وصیت نامه شهید: از ولایت فقیه غافل نشوید و بدانید من به یقین رسیدم که امام خامنه ای نائب بر حق امام زمان است.
در این اشفته بازارِ 👈بۍحجابۍ چادرت عَلَم این جبهه‌ےجنگ نرم است 🌷بانو🌷 تعهد بده در گردان فاطمےها مدافع حیا✊ و عفت باشی☺️ و برای امام زمانت سربازی جهادگر 👌 شبتون مهدوی @montazeran1184
✍️ 💠 مصطفی در حرم (علیهاالسلام) بود و صدای تیراندازی از تمام شهر شنیده می‌شد. ابوالفضل مرتب تماس می‌گرفت هر چه سریعتر از خارج شویم، اما خیابان‌های داریا همه میدان جنگ شده و مردم به حضرت سکینه (علیهاالسلام) پناه می‌بردند. 💠 مسیر خانه تا حرم طولانی بود و مصطفی می‌ترسید تا برسد دیر شده باشد که سیدحسن را دنبال ما فرستاد. صورت خندان و مهربان این جوان ، از وحشت هجوم به شهر، دیگر نمی‌خندید و التماس‌مان می‌کرد زودتر آماده حرکت شویم. خیابان‌های داریا را به سرعت می‌پیمود و هر لحظه باید به مصطفی حساب پس می‌داد چقدر تا حرم مانده و تماس آخر را نیمه رها کرد که در پیچ خیابان، سه نفر مسلّح راه‌مان را بستند. 💠 تمام تنم از ترس سِر شده بود، مادر مصطفی دستم را محکم گرفته و به خدا التماس می‌کرد این را حفظ کند. سیدحسن به سرعت دنده عقب گرفت و آن‌ها نمی‌خواستند این طعمه به همین راحتی از دست‌شان برود که هر چهار چرخ را به بستند. ماشین به ضرب کف آسفالت خیابان خورد و قلب من از جا کنده شد که دیگر پای فرارمان بسته شده بود. 💠 چشمم به مردان مسلّحی که به سمت‌مان می‌آمدند، مانده و فقط ناله مادر مصطفی را می‌شنیدم که خدا را صدا می‌زد و سیدحسن وحشتزده سفارش می‌کرد :«خواهرم! فقط صحبت نکنید، از لهجه‌تون می‌فهمن نیستید!» و دیگر فرصت نشد وصیتش را تمام کند که یکی با اسلحه به شیشه سمت سیدحسن کوبید و دیگری وحشیانه در را باز کرد. نگاه مهربانش از آینه التماسم می‌کرد حرفی نزنم و آن‌ها طوری پیراهنش را کشیدند که تا روی شانه پاره شده و با صورت زمین خورد. 💠 دیگر او را نمی‌دیدم و فقط لگد وحشیانه را می‌دیدم که به پیکرش می‌کوبیدند و او حتی به اندازه یک نفس، ناله نمی‌زد. من در آغوش مادر مصطفی نفسم بند آمده و رحمی به دل این حیوانات نبود که با عربده درِ عقب را باز کردند، بازویش را با تمام قدرت کشیدند و نمی‌دیدند زانوانش حریف سرعت آن‌ها نمی‌شود که روی زمین بدن سنگینش را می‌کشیدند و او از درد و ضجه می‌زد. 💠 کار دلم از وحشت گذشته بود که را به چشم می‌دیدم و حس می‌کردم قلبم از شدت تپش در حال متلاشی شدن است. وحشتزده خودم را به سمت دیگر ماشین می‌کشیدم و باورم نمی‌شد اسیر این شده باشم که تمام تنم به رعشه افتاده و فقط را صدا می‌زدم بلکه شود که هیولای تکفیری در قاب در پیدا شد و چشمانش به صورتم چسبید. 💠 اسلحه را به سمتم گرفته و نعره می‌زد تا پیاده شوم و من مثل جنازه‌ای به صندلی چسبیده بودم که دستش را به سمتم بلند کرد. با پنجه‌های درشتش سرشانه مانتو و شالم را با هم گرفت و با قدرت بدنم را از ماشین بیرون کشید که ‌دیدم سیدحسن زیر لگد این وحشی‌ها روی زمین نفس‌نفس می‌زند و با همان نفس بریده چشمش دنبال من بود. 💠 خودش هم بود و می‌دانست سوری بودنش شیعه بودنش را پنهان می‌کند و نگاهش برای من می‌لرزید مبادا زبانم سرم را به باد دهد. مادر مصطفی گوشه خیابان افتاده و فقط ناله جانسوزش بلند بود و به هر زبانی التماس‌شان می‌کرد دست سر از ما بردارند. 💠 یکی‌شان به صورتم خیره مانده بود و نمی‌دانستم در این رنگ پریده و چشمان وحشتزده چه می‌بیند که دیگری را صدا زد. عکسی را روی موبایل نشانش داد و انگار شک کرده بود که سرم فریاد کشید :«اهل کجایی؟» لب و دندانم از ترس به هم می‌خورد و سیدحسن فهمیده بود چه خبر شده که از همان روی خاک صدای ضعیفش را بلند کرد :«خاله و دختر خاله‌ام هستن. لاله، نمی‌تونه حرف بزنه!» 💠 چشمانم تا صورتش دوید و او همچنان می‌گفت :«داشتم می‌بردم‌شون دکتر، خاله‌ام مریضه.» و نمی‌دانم چه عکسی در موبایلش می‌دید که دوباره مثل سگ بو کشید :« هستی؟» یکی با اسلحه بالای سر سیدحسن مراقبش بود و دو نفر، تن و بدن لرزانم را به صلّابه کشیده بودند و من حقیقتاً از ترس لال شده بودم که با ضربان نفس‌هایم به گریه افتادم. 💠 مادر مصطفی خودش را روی زمین به سمت پای‌شان کشید و مادرانه التماس کرد :«دخترم لاله! اگه بترسه، تشنج می‌کنه! بهش رحم کنید!» و رحم از پلیدشان فرار کرده بود که به سرعت برگشت و با همان ضرب به سرش لگدی کوبید که از پشت به زمین خورد. به‌نظرم استخوان سینه سیدحسن شکسته بود که به سختی نفس می‌کشید و با همان نفس شکسته برایم سنگ تمام گذاشت :«بذارید خاله و دخترخاله‌ام برن خونه، من می‌مونم!» که را روی پیشانی‌اش فشار داد و وحشیانه نعره زد :«این دختر ایرانیه؟»... ✍️نویسنده:
8.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰درد و دل یک مداح با بابت گرونیها و سختی مردم 🔰حرف دل قشر ضعیف جامعه رو با یه شعر و سبک زیبا زده فقط اونجاش که میگه: 😂ماها که کلید نخواستیم قفل نزن به زندگیمون...😂 شعر و اجرا: عبدالحسین شفیع پور ‌ @montazeran1184
5.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 سهم ما در شیوع کرونا 🔹مراقب باشیم جزئی از زنجیره ی انتقال نباشیم @montazeran1184
هدایت شده از Kgh
✨ نماز توبه در یکشنبه های ماه ذی‌القعده ✅ 4 رکعت نماز (۲نماز دورکعتی)، در هر رکعت بعدازحمد، 3بار سوره ، و 1بار سوره و 1بار سوره ؛ بعد از نمازها، 70 بار ذکر «استغفرالله و اتوب الیه»، سپس یکبار ذکر «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ» سپس دعای «يَا عَزِيزُ! يَا غَفَّارُ! اغْفِرْ لِي ذُنُوبِي وَ ذُنُوبَ جَمِيعِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ، فَإِنَّهُ لَا يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا أَنْتَ». ❗️پاداش این نماز طبق روایت: از آسمان به او ندا می آید: «ای بنده خدا! عملت را از نو آغاز کن، زیرا توبه تو پذیرفته، و گناه تو آمرزیده شد». و فرشته ای از زیر عرش ندا می کند: «ای بنده! بر تو، خاندان و فرزندانت مبارک باشد». و فرشته ای دیگر ندا می کند: «ای بنده، دشمنان تو در روز قیامت از تو راضی خواهند شد». و فرشته دیگری ندا می کند: «ای بنده! تو مؤمن از دنیا می‌روی، و دینت از تو سلب نمی‌شود، و (بعد از مردن) قبرت گشاده و نورانی خواهد شد». پس منادی دیگری می‌گوید: «ای بنده! پدر و مادرت از تو راضی خواهند شد، هرچند از تو راضی نباشند، و به خاطر تو، پدر و مادرت و فرزندانت آمرزیده شدند، و روزیِ تو در دنیا و آخرت گسترده خواهد شد». و جناب جبرئیل ندا می کند: «من (هنگام مرگ) با ملک الموت نزد تو می‌آیم تا با تو مدارا کند، و مردن بر تو خدشه‌ای وارد نسازد، و روح تو از بدنت به آرامی خارج شود». 📚 مفاتیح الجنان، در اعمال ماه ذی القعده به نقل از اقبال الاعمال، ص۶۱۴ 👈 هیات منتظران مهدی(عج)_رزمندگان مشکین دشت 🆔 @ba_montazeran