پس زهرا چشمانش را باز کرد
و به علی نگاه کرد...
گریه کرد
و
علی هم به گریه افتاد....😭😭😭😭
وقال مالذی تجدینه فأنا ابن عمک علی بن ابیطالب..
و گفت:
زهرا جانم چراجوابم رو نمیدادی؟!
منم!
پسر عموی تو علی بن ابیطالب...😭😭😭😭🥀🥀
فقالت:
إنی أجد الموت الذی لابد منه و لا محیص منه...
زهرا فرمود:
علی جان مرگ را میبنم
که از آن راه فراری نیست...😭😭
فاطمه شروع کرد به وصیت ...
اباالحسن!
أنا غسلنی باللیل؛
کفنی باللیل،
وفنی باللیل...
علی جانم
من را شبانه غسل و کفن و دفن کن!...😭😭😭
خانوم داره میره ...😭
اما چطور علیشو آروم کنه؟
یادش اومد علی وقتی به عبادت مشغول بشه..
همه چی از یادش میپره...😭😭
_علی جانم
برایم قرآن مبخوانی؟
+چہ سوره ای برایت بخوانم زهرایم؟
_برایم یاسین بخوان...😭😭🥀
علی شروع کرد ...
بسم الله الرحمن الرحیم ،
یس،
والقرآن الحکیم ،
إنك لمن المرسلین،
علی صراط المستقیم...
زهراااااا رفت ....
إنالله وإنا علیه راجعون
وا مصیبتاااآه...
جان از بدن خانوم رفت ....😭😭😭😭😭🕊🕊
الله یساعدحیدرة یبده دفن قلبه...
خدا کمک کند علی را که با دستان خودش قلبش را دفن میکند
.
.
.
.
#آجرڪاللهیابقیةالله🥀
hassanataie-@yaa_hossein.mp3
13.18M
روزگار علی اگه میشه بیا نرو🕊🥀
{∞..|مُنتَظِــــظُہورــــ🥀ـــرٰان|..∞ِ}
روزگار علی اگه میشه بیا نرو🕊🥀
اگہ دلتون میخواد حسابی امشبو گریه کنید ...
دلانہ مادࢪ♥️.•