📚 داستان شماره 73: #داستان_های_مهدوی ▫️اذن دخول حرم را خواند. آمد داخل ایوان نجف. یک‌دفعه شروع کرد شعر خواندن: چه خوش است صوت قرآن ز تو دلربا شنیدن به رخت نظاره کردن، سخن خدا شنیدن همه تعجب کردند! معنی این کار سید بحرالعلوم چه بود؟!... 📚 بحارالانوار ج53 ص301 #داستان_تشرف #رسانه باشید 👇👇👇👇👇👇 @montazeranezohoor1213 ما را به دوستان خود معرفی کنید

📚 داستان شماره ۸۹ : #داستان_های_مهدوی گفتن از دیدارها، گفتن از بازگوییِ نصرت امامی است که همواره ناصرِ دین و ولایت است. به_امید_دیدار... 🔘 نمایش_صوتی مَحرمِ راز. #داستان_تشرف #جمعه های انتظار 👇👇👇👇👇👇 @montazeranezohoor1213 ما را به دوستان خود معرفی کنید

📚 داستان شماره ۹۴: #داستان_های_مهدوی 🔸 شب جمعه، با عجله راهی بغداد بود. بین راه سیّدی ناشناس اما نورانی دید. شنید: «شب جمعه است. می‌خواهی با من بیایی زیارت؟!» دلش ریخت. ناخودآگاه قبول کرد. چند دقیقه بعد خودش را در حرم دید! ... 📚 نجم‌الثاقب باب 7 حکایت31. #داستان_تشرف #وعده_صادق 👇👇👇👇👇👇 @montazeranezohoor1213 ما را به دوستان خود معرفی کنید

📚 داستان شماره ۱۰۲: #داستان_های_مهدوی ▫️جنس نام تو چیست که هر گره ای را باز میکند؟ یا اباصالح! #به_امید_دیدار...✨ 🔘 #نمایش_صوتی "مسافرِ کربلا". #داستان_تشرف 👇👇👇👇👇👇 @montazeranezohoor1213 ما را به دوستان خود معرفی کنید

📚 داستان شماره ۱۱۰ : #داستان_های_مهدوی ▫️هر وقت کارد به استخوانت رسید، راه چاره این است که... داستان_توسل ابوالوفاء شیرازی. 📚 بحارالانوار، ج۹۱، ص۳۵. #حامی_شیعیان #وعده_صادق 👇👇👇👇👇👇 @montazeranezohoor1213 ما را به دوستان خود معرفی کنید