وقتی ما از گناهان دوری میکنیم و واجبات رو انجام میدیم هیچ باکی نسبت به مرگ نداریم
شما تصور کنید
بچه ای رو که میخواد بره مدرسه و گریه میکنه
خب همه که اینطور نیستن
همه ی بچه ها که اول مدرسه گریه نمیکنن که
فقط بعضیا گریه میکنن
حالا چرا؟
چون فکر میکنه اگر بره مدرسه اونقدری که تو خونه و با مامانش بهش خوش گذشته، تو مدرسه خوش نمیگذره
اما اگر بره ببینه نه اینطوریا هم نیست
تو مدرسه هم میشه خوش گذروند، دیگه مدرسه رفتن براش تلخ و سخت نیست
از طرفی هم اگر تمام واجبات مون رو انجام بدیم و از تمام محرمات دوری کنیم، از مرگ ترس نداریم
مثلا اگر به نیازمندی کمک کنیم و اونها رو تا حدی تأمین کنیم، خیالمون راحته که حداقل یه کار خوب انجام دادیم که وقتی پرسیدن با خودت چی آوردی؟ حداقل بگیم یه روزی به فلان نیازمند کمک کردم