فارغ از هیاهوی دنیا یه سلام بدیم به مولامون 💚
آمدم ای شاه سلامَت کُنم
عرض ارادت به مقامت کنم🕊
#ساعت_عاشقی
#امام_رضا
#کپیباذکرصلواتبرایظهورآقاامامزمان
❥‹°@montazeranezohoorrr313⇢♡
اولماهسپردمگرههارابہحسین
نفسسینہزنڪربوبلارابہحسین
جورعشاقڪشیدنهنرمعشوقاسٺ
درددادنبہماودوارابہحسین..!♥️
#صلیاللهعلیڪیااباعبدالله..✨
#کپیباذکرصلواتبرایظهورآقاامامزمان
❥‹°@montazeranezohoorrr313⇢♡
یک اشاره کافیست؛این مملکت آماده ست!
#حضرتآقا♥️
#کپیباذکرصلواتبرایظهورآقاامامزمان
❥‹°@montazeranezohoorrr313⇢♡
#انتقامدختربیحجابازپسربسیجی !!!
یه روز یه خانم مثل هر روز بعد از کلی آرایش کنار آینه,مانتو تنگه و کفش پاشنه بلنده شو پا کرد و راهی خیابونای شهر شد.
همینطوری که داشت راه میرفت وسط متلک های جوونا یه صدایی توجهش رو جلب کرد :
❌خواهرم حجابت !!
خواهرم بخاطر خدا حجابت رو رعایت کن !!.
نگاه کرد، دید یه جوون ریشوئه از همون ها که متنفر بود ازشون با یه پیرهن روی شلوار و یه شلوار پارچه ای داره به خانم های بد حجاب تذکر میده.
به دوستش گفت من باید حال اینو بگیرم وگرنه شب خوابم نمیبره مرتیکه سرتاپاش یه قرون نمی ارزه، اون وقت اومده میگه چکار بکنید و چکار نکنید.
تصمیم گرفت مسیرش رو به سمت اون آقا کج کنه و یه چیزی بگه که دلش خنک بشه وقتی مقابل پسر رسید چشماشو تا آخر باز کرد و دندوناش رو روی هم فشار داد و گفت تو اگه راست میگی چشمای خودتو درویش کن با این ریشای مسخره ات ، بعدم با دوستش زدن زیر خنده و رفتن..
پسر سرشو رو به آسمون بلند کرد و زیر لب گفت :
خدایا این کم رو از من قبول کن !!
شبش که رفت خونه به خودش افتخار میکرد گوشی رو برداشت و قضیه رو با آب و تاب برای دوستاش تعریف میکرد.
فردای اون روز دوباره آینه وآرایش و بعد که آماده شد به دوستاش زنگ زد و قرار پارک رو گذاشت.
توی پارک دوباره قضیه دیروز رو برای دوستاش تعریف می کرد و بلند بلند میخندیدند شب وقتی که داشت از پارک برمیگشت یه ماشین کنار پاش ترمز زد : خانمی برسونیمت؟
لبخند زد و گفت برو عمه تو برسون بعد با دوستش زدن زیر خنده ، پسره از ماشین پیاده شد و چند قدمی کنار دختر قدم زد و بعد یک باره حمله کرد به سمت دختر و اون رو به زور سمت ماشین کشید.
دختر که شوکه شده بود شروع کرد به داد و فریاد
اما کسی جلو نمیومد ، اینبار با صدای بلند التماس کرد
اما همه تماشاچی بودن ، هیچ کدوم از اونایی که تو خیابون بهش متلک مینداختن و زیباییشو ستایش میکردن، حاضر نبودن جونشون رو به خطر بندازن
دیگه داشت نا امید میشد که دید یه جوون به سمتشون میدوه و فریاد میزنه :
آهای ولش کن بی غیرت !!
مگه خودت ناموس نداری ؟؟
وقتی بهشون رسید، سرشو انداخت پایین و گفت خواهرم شما برو ، و یه تنه مقابل دزدای ناموس ایستاد !!
دختر در حالی که هنوز شوکه بود و دست و پاش میلرزید یک دفعه با صدای هیاهو به خودش اومد و دید یه جوون ریشو از همونا که پیرهن رو روی شلوار میندازن از همونا که به نظرش افراطی بودن
افتاده روی زمین و تمام بدنش غرق به خونه ..
ناخودآگاه یاد دیروز افتاد ، اون شب برای دوستاش اس ام اس فرستاد :
وقتی خواستن به زور سوارش کنند ، همون کسی از جونش گذشت که توی خیابون بهش گفت : خواهرم حجابت !!
همون ریشوی افراطی و تندرو همون پسری که همش بهش میخندید . . !
اما الان به نظرش یه پسر ریشو و تندرو نبود ، بلکه یه مرد شجاع و با ایمان بود💪 دیگه از نظرش اون پسر افراطی نبود ، بلکه باغیرت بود .
حالا متوجه شدیم که این جوون ریشو کسی نیست جز شهید امر به معروف و نهی ازمنکر
#شهیدعلیخلیلی
#کپیباذکرصلواتبرایظهورآقاامامزمان
❥‹°@montazeranezohoorrr313⇢♡
من همدم قلب های شکسته هستم...
#پروفایل
#الله
#کپیباذکرصلواتبرایظهورآقاامامزمان
❥‹°@montazeranezohoorrr313⇢♡
- به قربان ِحسین ابن علی🤍:))
'#کپیباذکرصلواتبرایظهورآقاامامزمان
❥‹°@montazeranezohoorrr313⇢♡
مدتی مجروح بود و تهران ماندهبود. با هم رفتهبودیم زورخانه و گوشهای نشستهبودیم. هر پیشکسوتی که وارد میشد، صدای زنگ مرشد به صدا در میآمد، کار ورزش چندلحظهای قطع میشد، تازهوارد از دور برای ورزشکاران دستی تکان میداد و با لبخندی بر لب، گوشهای مینشست.
ابراهیم که داشت با دقت به حرکات مردم نگاه میکرد، در گوشم زمزمه کرد «ببین چطور از صدای زنگ خوشحال میشوند... بعضیها عاشق زنگ زورخانهاند. اگر همینقدر عاشق خدا میشدند، دیگر روی زمین نبودند؛ در آسمانها راه میرفتند!»
مکث کرد و انگار که چیزی ناگهان به یادش آمده باشد گفت «توی زورخانه، خیلیها میخواهند ببینند چه کسی زورش از بقیه بیشتر است و چه کسی زودتر خسته میشود. اگر روزی میاندار ورزش شدی، تا دیدی کسی خسته شده، برای رضای خدا سریع ورزش را عوض کن. من زمانی میاندار ورزش بودم و این کار را نکردم؛ البته منظوری نداشتم اما بیدلیل بین بچهها مطرح شدم. تو این کار را نکن!»
ابراهیم میگفت «انسان باید هر کاری، حتی مسائل شخصی خودش را برای رضای خدا انجام بدهد.»
۲۲ بهمن، سالروز شهادت عارف بیادعا، پهلوون بیمزار، فرمانده ابراهیم هادی!
#ردپای_عاشقها
#کپیباذکرصلواتبرایظهورآقاامامزمان
❥‹°@montazeranezohoorrr313⇢♡
در ماه تولدش؛
هیچ شهادتی نیست
و درماه شهادتش؛
هیچ تولدی!
حسین(ع) ؛
معیار غم و شادی عالم است..🥲
#ماهشعبان
#کپیباذکرصلواتبرایظهورآقاامامزمان
❥‹°@montazeranezohoorrr313⇢♡