eitaa logo
کانال منتظران واقعی ظهور امام عصر روحی فدا
497 دنبال‌کننده
28.4هزار عکس
7.7هزار ویدیو
117 فایل
مهدویت، فرهنگی، مباحث سیاسی ممنوع، جز سخنان مهم رهبری هرگونه کپی برداری از کانال اکیدا ممنوع ❌❌ @Shabnegar مدیر تبادل نداریم
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رواق منظر چشم من آشیانه توست کرم نما و فرود آ که خانه خانه توست به لطف خال و خط از عارفان ربودی دل لطیفه‌های عجب زیر دام و دانه توست دلت به وصل گل ای بلبل صبا خوش باد که در چمن همه گلبانگ عاشقانه توست علاج ضعف دل ما به لب حوالت کن که این مفرح یاقوت در خزانه توست به تن مقصرم از دولت ملازمتت ولی خلاصه جان خاک آستانه توست من آن نیم که دهم نقد دل به هر شوخی در خزانه به مهر تو و نشانه توست تو خود چه لعبتی ای شهسوار شیرین کار که توسنی چو فلک رام تازیانه توست چه جای من که بلغزد سپهر شعبده باز از این حیل که در انبانه بهانه توست سرود مجلست اکنون فلک به رقص آرد که شعر حافظ شیرین سخن ترانه توست حافظ شیرازی 🌸 20 مهر ماه روز بزرگداشت حافظ شیرازی گرامی باد🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌸🍃🌸🍃🌸 📝 امام‌ علی‌علیه‌السلام: 🔹قطع دست سارق و اتصال مجدد   ✍يكى از اصحاب خاصّ امام علىّ صلوات اللّه و سلامه عليه به نام اصبغ بن نباته حكايت نمايد :  روزى در محضر امام عليه السلام نشسته بودم كه ناگهان غلام سياهى را آوردند؛ كه به سرقت متّهم بود. هنگامى كه نزد حضرت قرار گرفت ، از او سؤال شد: آيا اتّهام خود را قبول دارى ؟؛ و آيا سرقت كرده اى ؟  🔸غلام اظهار داشت : بلى اى سرورم ! قبول دارم ، حضرت فرمود: مواظب صحبت كردن خود باش و دقّت كن كه چه مى گوئى، آيا واقعا سرقت كرده اى ؟  غلام عرضه داشت : آرى ، من دزد هستم و سرقت كرده ام. 🔹امام عليه السلام غلام را مخاطب قرار داد و فرمود : واى به حال تو، اگر يك بار ديگر اعتراف و اقرار كنى ؛ دستت قطع خواهد شد، باز دقّت كن و مواظب گفتارت باش ، آيا اتّهام را قبول دارى ؟ و آيا سرقت كرده اى ؟  در اين مرحله نيز بدون آن كه تهديد و زورى باشد، گفت : آرى من سرقت كرده ام ؛ و عذاب دنيا را بر عذاب آخرت مقدّم مى دارم. 🔸در اين لحظه حضرت دستور داد كه حكم خداوند سبحان را جارى كنند؛ و دست او را قطع نمايند.  اصبغ گويد : چون طبق دستور حضرت، دست راست غلام را قطع كردند، دست قطع شده خود را در دست چپ گرفت و در حالى كه از دستش خون مى ريخت ، بلند شد و رفت. در بين راه شخصى به نام ابن الكوّاء به او برخورد و گفت : چه كسى دستت را قطع كرده است ؟  🔹غلام در پاسخ چنين اظهار داشت : سيّد الوصيّين، امير المؤ منين ، حجّت خداوند، شوهر فاطمه زهراء سلام اللّه عليها، پسر عمو و خليفه رسول اللّه صلوات اللّه عليه (1) دست مرا قطع نمود.  ابن الكوّاء گفت : اى غلام ! دست تو را قطع كرده است و اين همه از او تعريف و تمجيد مى كنى و ثناگوى او گشته اى ؟! 🔸غلام در حالتى كه خون از دستش مى ريخت گفت : چگونه از بيان فضايل مولايم لب ببندم و ثناگوى او نباشم ؛ و حال آن كه گوشت و پوست و استخوان من با ولايت و محبّت او آميخته است ؛ و دست مرا به حكم خدا و قرآن قطع كرده است. وقتى اين جريان را براى اميرالمؤمنين علىّ عليه السلام مطرح كردند، به فرزند خود حضرت مجتبى سلام اللّه عليه فرمود: بلند شو و برو آن غلام را پيدا كن و همراه خود بياور.  🔹پس امام مجتبى عليه السلام طبق دستور پدر حركت نمود و غلام را پيدا كرده و نزد آن حضرت آورد؛ و حضرت به او فرمود: دست تو را قطع كرده ام و از من تعريف و تمجيد مى كنى ؟!  غلام عرضه داشت : بلى ، چون گوشت، پوست و استخوانم به عشق ولايت و محبّت شما آميخته است؛ مى دانم كه دست مرا طبق فرمان خداوند متعال قطع كرده اى تا از عذاب و عقاب الهى در آخرت در امان باشم. 🔸اصبغ افزود : حضرت با شنيدن سخنان غلام ، به او فرمود : دستت را بياور؛ و چون دست قطع شده او را گرفت ، آن را با پارچه اى پوشاند و دو ركعت نماز خواند؛ و سپس اظهار نمود: آمّين ، بعد از آن ، دست قطع شده را برگرفت و در محلّ اصلى آن قرار داد و فرمود: اى رگ ها! همانند قبل به يكديگر متّصل شويد و به هم بپيونديد.  پس از آن ، دست غلام خوب شد؛ و ديگر اثرى از قطع و جراحت در آن نبود. غلام شكر و سپاس خداوند متعال را بجاى آورد و دست و پاى امام عليه السلام را مى بوسيد و مى گفت : پدر و مادرم فداى شما باد كه وارث علوم پيامبران الهى هستيد.((2) 📚پی نوشت: 1-فضايل و مناقب بسيارى را براى حضرت برشمرده است كه جهت اختصار به همين مقدار اكتفا شد.  2- فضائل ابن شاذان : ص 370، ح 213، خرائج راوندى : ج 2، ص 561، ح 19، بحار: ج 40، ص 281 ح 44، اثبات اهداة : ج 2، ص 518، ح 454. 📚منبع:چهل داستان و چهل حدیث از امام علی علیه السلام، حجه الاسلام و المسلمین عبدالله صالحی  
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺 دعای مادر 🍃 آیت الله میلانی نقل می کنند: روزی جوانی را دیدم که در کمال ادب سمت حرم اباعبدالله آمد و سلام داد و من نیز جواب سلام امام حسین به آن جوان را شنیدم. 🍃 از جوان پرسیدم چه کرده ای که به این مقام رسیدی درحالیکه من پانزده سال است امام جماعت کربلا هستم و جواب سلامم را نمی شنوم؟ 🍃 پاسخ داد پدر و مادر پیر و از کارافتاده ای داشتم که دیگر توانایی پیاده زیارت آمدن را نداشتند؛ قرار بر این شد هر شب جمعه یکی از والدینم را روی پشتم سوار کنم و به زیارت ببرم. 🍃 یک شب جمعه که بسیار خسته بودم و نوبت پدرم بود، خستگی و گرسنگی و تشنگی ام را به رویشان نیاوردم و پدرم را سوار بر پشتم به زیارت امام حسین علیه السلام آوردم و برگرداندم. 🍃 وقتی خسته به خانه رسیدم دیدم مادرم بسیار گریه می کند؛ پرسیدم مادرم چرا گریه می کنی؟ پاسخ داد پسرم می دانم که امشب نوبت من نبود و تو هم بسیار خسته ای. اما می ترسم که تا هفته ی بعد زنده نباشم تا به زیارت اباعبدالله بروم. آیا می شود امشب مراهم به زیارت ببری؟ 🍃 هرطور بود مادرم رو بر پشتم سوار کردم و به زیارت رفتیم. تمام مدت مادرم گریه می کرد و دعایم می نمود. ✨ وقتی به حرم رسیدیم دعا کرد ان شاء الله هربار به امام حسین علیه السلام سلام بدهی، خود حضرت، سلامت را پاسخ بدهند.✨ 🍃 و این شد که من هربار به زیارت اباعبدالله علیه السلام مشرف می شوم و سلام می دهم، از داخل مضجع شریف صدای جواب سلام حضرت را می‌شنوم. همه‌ی این‌ها از یک دعای مادر است...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👌👌👌حکایتی خواندنی از امام صادق (ع) 🔸توجيه بديها امام صادق عليه السلام شنيد كه مردي شهرت به تقوي پيدا كرده است . روزي آن مرد را مشاهده كرد كه جمع زيادي از عوام اطراف او را گرفته بودند . پس آن مرد از مردم كناره گرفت و تنها به راهي حركت كرد؛ امام عليه السلام ناظر كارهاي او بود . پس از زماني كوتاه امام ديدند او جلو يك دكان نانوائي ايستاد ، و دو نان مخفيانه برداشت و به راه افتاد . پس از چند قدمي از دكان ميوه فروشي دو عدد انار برداشت و به راهش ادامه داد . پس از پيمودن مسافتي نزد مرد مريضي رفت و نانها و انارها را به وي داد و به مقصد خود خواست برود ، امام عليه السلام خود را به آن مرد رساند و فرمود : امروز از تو عمل شگفت انگيزي ديدم ، و آنچه را ديده بود برايش نقل كرد ! آن مرد گفت : گمان مي كنم تو امام صادق عليه السلام هستي ؟ فرمود : آري ، گفت : با آنكه فرزند پيامبري ، افسوس كه چيزي نمي داني ؟ فرمود : چه جهلي از من ديده اي ؟ گفت : مگر نمي داني خداوند در قرآن فرموده (هر كار نيكي انجام دهد ده حسنه دارد و هر كه گناهي كند جز يك گناه برايش ننويسند) از اين جهت به حساب من دو نان و دو انار دزديده ام ، مجموعا چهار گناه محسوب مي شود ، و آنها را در راه خدا داده ام مي شود چهل حسنه . چهار گناه را از چهل حسنه كم كنند سي و شش حسنه برايم باقي مي ماند ، و تو از اين حسابها نمي داني ! امام فرمود : خدا مرگ دهد مگر اين آيه از قرآن را نشنيدي كه مي فرمايد (خدا از پرهيزگاران قبول اعمال كند) ؟ ! تو چهار گناه كردي و مال مردم را دزديدي و چهار گناه ديگر كردي كه بدون اجازه به ديگران دادي ، پس هشت گناه نمودي و هيچ حسنه اي هم نداري . بعد حضرت به اصحابش فرمود : اينگونه تفسيرها و توجيه هاست كه اينان هم خودشان و هم ديگران را گمراه مي سازند .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا