•\📜🍃\• • #ادعیه • •[ دعـاے روز #هفتدهم مـاه مـبارک رمضـان ]• 🔷بسم الله الرحمن الرحیم 🔶اللهمّ اهْدِنی فیهِ لِصالِحِ الأعْمالِ 🔷واقْـضِ لی فیهِ الحَوائِجَ 🔶والآمالِ یا من لا یَحْتاجُ الى التّفْسیر 🔷والسؤالِ یا عالِماً بما فی صُدورِ العالَمین 🔶صَلّ على محمّدٍ وآلهِ الطّاهِرین. •[ به نام خداوند بخشنده بخشایشگر خدایا راهنمائیم كن در آن به كارهاے شایسته و اعمال نیك و برآور برایم حاجت‌ها و آرزوهایم اے كه نیازے به سویت تفسیر و سؤال ندارد اى دانا به آنچه در سینه‌هاے جهانیان است درود فرست بر محمد و آل او پاكیزگان ]• •| #الـتمـاس‌دعـا |• •| #میـهـمـانےخـدا |• •| #مـارافرامـوش‌نکنیـد |• دِلـــ[💙]ـــآنـِــهــــ ↓ “ @MONTAZERZOHOR313313 ” •\📜🍃\•

˝✨˝ ~• #قرآن •~ 💚 #ویـژه‌مـاه‌رمضـان 🎤 #تـرتــیل‌خـوانے‌قـرآن‌کـریم 🎼 #جـزءهفدهـم... مخـاطـب خــاص ↓ ••🔈•• @Montazerzohor313313 ˝✨˝

[🌸🍃] •• #تلنگر •• دقـت کـردے... خـدا بـا ایـنکـــه ایـن همـه گـناه ڪـردیم بـازم مثـلہ همـیشه انقـدر آبـرومون رو حفـظ ڪـرد ڪـه همـه بهـمون میـگن ؛ التــمـاس دعــا •| #آبرومـونونبـردے •| #دیدےبه‌رومـون‌نیاوردے بیـو،نــاب ↓ @MONTAZERZOHOR313313 [✨] [🌸🍃]

•📖🍃• ~{ #رساله }~ 🔻ســوال ؛ کسے که بعد چندیـن سال توبه کرده تکلیف روزه‌هایے که نگرفته، چے میشه؟ آخه الآن براے انجام کفارهٔ افطار عمدے نه توان جسمے داره که شصت روز روزه بگیـره نه توان مالے که پول سیر کردن شصـت فقـیر رو بده. ✅ پاسـخ ؛ باید قضاے اصل روزه‌ها رو بگیره و براے کفاره هم به هر تعداد فقیر که میـتونه،کفاره بده و استغفار کنه؛ اگر به هیچ مقدارے توان پرداخت کفاره رو نداره، فقط کافیه استغفار کنه و از صمیم قلب بگه: «اَستَغـفِرُ الله؛ خدایـا من رو ببـخش». ⭕️نکتـه ؛ اگه تـوان قضاے اصل روزه‌ها رو هم نداره باید وصیت کنه تا براش انجام بدن. •| #حتماباید‌براش‌بگیرن |• •| #حق‌گردنشه |• @MONTAZERZOHOR313313 •📖🍃•

┄┅┄ 💍🍃 ┄┅┄ •|⟦ #رمانه ⟧|• •| #قسـمـت‌هفتم •| #عاشقانه‌مذهبے •| #بانـام‌_ضـربـان_قـلـبـم . به پادگان برگشتیم و شب رو خوابیدیم مثل شبهای پیش قبل از خواب بگو و بخندمون به راه بود😁 صبح فردا وقتی بلند شدم حال دیگه ای داشتم . -حسن: چی شده داش سهیل؟تو خودتی چرا؟ -سهیل: ها؟!هیچی؟! چرا یعنی یه چی شده 😕دیشب یه خوابی دیدم -وحید: خیر باشه.حالا چی دیدی کلک؟😂 -سهیل : نمیدونم چجوری بگم😕اصن ولش -حسن: بگو دیگه بابا نصف جونمون کردی😑 -هیچی ...خواب دیدم همینجا خوابیم یه نفر منو صدا میکنه میگه سهیل بیاد پیش در پادگان کار دارن باهات.منم پاشدم رفتم پیش در... وحید: مگه زندانه که ملاقاتی داشتی؟! 😂 -اگه گوش نمیدین نگم؟؟😐 حسن: وحید دو دیقه خفه شو ببینیم سهیل چی میگه... -وحید: خا بابا...تعریف کن😑 -من رفتم پیش در دیدم دو سه تا از این بچه بسیجیا هستن...لباس خاکی پوشیدن منتظر منن -حسن:چی میگفتن؟؟ -عصبانی بودن...گفتن ای پسر ما تک تک کسایی که اینجا میان رو دعوت میکنیم...کی تورو راه داده بیای اینجا؟!؟...حق نداری پات رو تو شلمچه بزاری 😕 -حسن:فک کنم دیشب زیادی خوردی داش سهیل😄 -وحید:نکنه گشنت شد از این خاک پاکای اینا خوردی اونا هم شاکی شدن ازت؟!😂 -سهیل:شما هم که همه چیو شوخی میگیرین😧 حسن:خب شوخی هست دیگه عزیز من...منم خواب میبینم هر شب بایه اژدها دارم میجنگم دلیل نمیشه که برم بجنگم با اژدها 😂 . در حال صحبت بودیم که مسئول کاروان صدا زد بچه ها پاشید میخوایم بریم شلمچه...بدویید . تا اسم شلمچه اومد قلبم انگار وایساد😨 عرق سردی رو پیشونیم نشست😳 با ترس و لرز آماده شدم و سوار اتوبوس شدیم. تو راه همش داشتم به خواب دیشب فکر میکردم و حسن و وحید هم داشتن چرت میزدن😪 رفتیم و رفتیم تا رسیدیم به شلمچه یه صحرا پر از خاک تا خواستیم وارد شلمچه بشیم پام به یه سنگی گیر کرد و با صورت به زمین خوردم😞 همه برگشتن نگام کردن و حسن و وحید هم شروع به خندیدن کردن وحید: داش سهیل چی شد؟! کله پا شدی که 😀 حسن:فک کنم اثرات خاک دیروزه ها.پیرمرده میگفت این خاک آدم رو میگیره گوش ندادی.گرفتت و مست و ملنگ شدی😂 . پا شدم لباسم رو تکوندم و اروم راه افتادم... دلم خیلی شکسته بود😔 . رو کردم به بچه ها و گفتم: امروز میخوام به حرف ها راوی گوش بدم اگه دوست دارین بیاین اگرم نه خودتون مختارید. اولا ما مختار نیستیم حسن و وحیدیم ولی باهات میایم باز کله پا نشی😆 . راوی داشت صحبت میکرد اینجا شلمچه هست اینجا همون جاییه که جوونای ما تکه تکه شدن. این خاکی که روش نشستید توش پر از چشم های قشنگ و قلب های مهربون بچه های ماست . #ادامه_دارد •[ و آنچـه‌ در ادمـه خـواهیـد خـوانـد ؛ -خیلی خب حالا...ولی من نمیدونم عاشق چیش شدی؟! اینکه همش چادر سیاهه... •[ •| #ادامـه‌دارد •| #هـرشب‌ساعـت21 •| #کپےبدون‌ذکـرمنبع‌ممنوع •• @MONTAZERZOHOR313313 •• ┄┅┄ 💍🍃 ┄┅┄