eitaa logo
🇵🇸🇮🇷•|منتظران مهدی|•🇮🇷🇵🇸
98 دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
1.6هزار ویدیو
51 فایل
بسم رب شهدا باخدا باش و پادشاهی کن بیخدا باش و هرچه خواهی کن این کانال برای اعضای بالا درست نشده هدف اصلی ما ظهور آقا امام زمان است ان شاءلله پیام سنجاق شده کانال برای دسترسی بهتر مطالب است یاعلی
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃«قبل از افطار، نماز می‌خواندند می‌گفتند: نزدیک افطار، عطش انسان برای آب و غذا زیاد میشود؛ در این لحظه‌ها اجر این‌ نماز بیشتر است» ♥️
هدایت شده از -شَـــمیم ظُـــهور-
خب بریم سراغ پرداخت بعدی 🤩🌺 .............🚔............... در خادمین مهدی زهرا @shamimzohor
ایام البیضِ ماه مبارک رمضان شده:) امرور، روز اوله ... - به همین زودی گذشت .. به همین زودی هم شب‌قدر میاد شب نوزدهم، شب بیست‌ویکم، و شب بیست‌وسوم و بعدشم می‌ره :) و خوش به سعادت اونایی که از شب‌قدر جا نمی‌مونن، با شب‌قدر‌ راهی می‌شن ♥️' توی نماز شبِتون از خدا بخواییم که دستِ همه‌مون رو بگیره و بهمون نشون بده عظمت شب‌قدر رو ..
سلام دوستان وقت بخیر این لینک ناشناس هست http://www.6w9.ir/msg/8140742 واینم کانال ناشناس هست پیام هاتون این جا هست https://eitaa.com/joinchat/3882418352C796c17f92a
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
00:00 ارزوے سلامے امام زمان ﴿؏ج﴾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بـــســمــ الــلـــهـ الـرحــمـــانــ الـرحــیـــمــ ږۇزټۊن ڔآ بأ ڹٳم ۈ يإڈ خډٲ،آمإم زمٳن ۈ ۺھډإ ۺۯۏع كڹێڍ ٳميڈۆٳۯم ڒٷز ۉ ۿڣٹه څۊبې ڊأڜتھ بٳشێډ واقعا عذر می خواهم من دیروز پارت از کتاب بازگشت ندادم به جاش امروز چهار پارت میدم که از من راضی باشید
کرده.طوری که پوست و گوشت از بین رفته.دو برادر او هم مفقودالاثر شده اند.او زن و بچه هم دارد.اگر می‌شود کاری برایش انجام دهید.تیم جراحی خیلی سریع آماده شد و محمد حسن را راهی اتاق عمل شد.دکتر همین که می‌خواست مشغول کار شود مرا صدا کرد و گفت:باورم نمی نمیشه!این مجروح چطور زنده مانده؟!به قدری کمر او آسیب دیده که از پشت می‌توان حتی محفظه‌ای که ریه ها در آن می‌گیرد.مشاهده کرد!دکتر به من گفت:این غیر ممکنه.معمولا در چنین شرایطی بیمار یکی دوساعت بیشتر دوام نمی‌آورد. بعد گفت:من کار خودم را انجام می‌دهم.اما هیچ امیدی ندارم.مراقبت های بعد عمل بسیار مهم است.مراقب این دوستت باش.عمل تمام شد.یادم هست چهل عدد گاز استریل را با بتادین آغشته کردم و روی محل زخم گذاشتم و پانسمان کردم.دایره‌ای به قطر حدود ۲۵ سانت روی کمر او متلاشی شده بود. روز بعد دوباره به محمد حسن سر زدم.حالش کمی بهتر بود.خلاصه روز‌به‌روز حالش بهتر شد.یادمه روز آخر اسفند حسابی براش وقت گذاشتم.گفتم:فردا روز عید هست و بستگان شما و مردم به بيمارستان و ملاقات مجروحین می‌آیند.بگذار حسابی تر و تمیز بشی.همین‌طور که مشغول بودم.او هم به روی شکم خوابيده بود.به من گفت:می‌خوام به خاطر تشکر از زحماتی که برای من کشیدی یک ماجرای عجیب و غریب رو برات تعریف کنم.گفتم:بگو می‌شنوم. فکر کردم می خواد از حال و هوای جبهه و رزمندگان تعریف کنه.اما ماجرایی گفت که بعد از سال‌ها،هنوز هم وقتي به آن فکر می‌کنم،حال و هوایم عوض می‌شود. محمد حسن بی‌مقدمه گفت:اثر انفجار رو روی کمر من دیدی؟من با این انفجار شهید شدم.روح به طور کامل از بدنم خارج شد!من بیرون از بدنم ایستادم و به خودم نگاه کردم.... ...