زینب به قتلگاه، صدا می زند تو را😭
از فردا وقتی کاروان ابی عبدالله وارد کربلا میشه...🕌
دیگه گریه های خانم زینب کبری هم شروع ميشه😭😔
زینب به قتلگاه، صدا می زند تو را😢
زخم عزیز فاطمه گوید به صد زبان😭
«عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان»
صدات رو آزاد کن... 🗣
هر کجای این مجلس نشستی... ☝️
زن و مرد...👩👱
پیر و جوان...👵👴👨👧
ما هم امام زمانمون رو صدا بزنیم...
😭✋
(یا صاحب الزمان....)🏴🖤
مثل فردایی...
وقتی کاروان به سرزمین کربلا رسیدن😭
ابی عبدالله فرمود...
نام این سرزمین چیه⁉️
عرضه داشتند آقا...
به این سرزمین قاضریه میگن...
آقا فرمود آیا این سرزمین...
نام دیگه ای هم داره یا نه❓..
بله آقا جان...
به این سرزمین نینوا هم میگن...
یکی یکی اسم ها رو گفتند...
اما ابی عبدالله هنوز به اسمی که میخواد نرسیده...
حضرت فرمودند آیا نام دیگه ای هم داره یانه؟...
اینجا همون سرزمینیه که...
جدم رسول خدا بهم خبر داده بود...🍃
انْزِلُوا هَاهُنَا مَحَطُّ رِحَالِنَا وَ مَسْفَکُ دِمَائِنَا
از مرکبهاتون پیاده بشید همینجا منزلگه ماست...
اینجا همون جاییکه خون ما رو میریزند...
وَ هُنَا مَحَلُّ قُبُورِنَا
(لهوف ص 116)
اینجا محل دفن ماست
تا نام کربلا رو شنید... صدا زد...
اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْكَرْبِ وَ الْبَلَاءِ
(خدایا به تو پناه مىبرم از اندوه و بلا)
نميدونم وقتی خانم زینب کبری فهمید به کربلا رسیدند...😭
چه حالی پیدا کرد...
اومد کنار برادر صدا زد حسین جان...
نمی دونم چرا وقتی به این سرزمین رسیدیم...😔
مردم... اینجا همونجاییکه...
دستهای عباسم رو قطع میکنند... 😭
اینجا همونجاییکه علی اکبرم قطعه قطعه میکنند...😭
اینجا همونجاییکه علی اصغرمو با تیر سه شعبه پرپر میکنند...😭💔
دنیایی از غم به دلم نشسته... 💔😭
برادر جان حسین...
اینجا چه سرزمینیه؟...