، ﴿و ای آدم! تو در بهشت این را داری که نه گرسنه شوی و نه برهنه گردی و در آن نه تشنه بمانی و نه آفتابزده شوی﴾[۱۵].
آدم در بهشت ساکن شد و از هر آنچه نفس آدمی اشتها نماید و چشم از دیدن آن لذت ببرد، بهرهمند میگشت و شاید در میان درختان آن پرسه میزد و در سـایههای آنها مینشست، از گلهای آن میچید و از خوردن میوههای آن لذت میبرد و از آب گوارایش سیراب میشد و در این بهره بردن از لذتها، همسرش نیز شریک او بود و آن دو مدت زمانی را این گونه در بهشت بهسر بردند و از چشمههای آن آب خوشبختی سرمیکشیدند. خوشبختی آدم دل ابلیس را سوزاند و بر او بسیار گران آمد که آدم و همسرش (از آنچه او قبلاً بهرهمند بود)، بهرهها ببرند در حالی که او از رحمت خداوند رانده شده و از بهشت دور گشته بود؛ از اینرو او تصمیم قطعی گرفت که بنای خوشبختی آدم را فرو ریزد و نعمت بهشت را از او سلب نماید؛ مگر این آدم نبود که او را از آن بلندی پایین کشید و از نعمت و رضایت الهی دور گرداند و مگر نه اینکه به سبب او بود که انکار و تکبر ابلیس نسبت به خداوند برملا گردید و وی ملعون ابدی شد؟ پس باید که انتقام خود را از او بگیرد و به تدربج از ارزش کسی که فرشتگان مامور به سجده نمودن برای او و اعتراف به فـضل او شدند، بکاهد؛ آنگاه، آهسته و با گامهای کوتاه به سوی بهشت به راه افتاد و پنهانی با آدم صحبت نمود و برای آدم چنین وانمود کرد که دوستی صادق و اندرز دهندهای مخلص است و کوشش بسیار نمود که دل او را به دست آورد، از هر راهی وارد میشد و هر دری را میزد و مهربانی و عطوفت خود را به آدم و همسرش اظهار مینمود و نسبت به زوال نعمت از آن دو دلسوزی نشان میداد، و به آنان گفت: ﴿به این علت پروردگارتان شما را از این درخت منع نموده است تا شما تبدیل به دو فرشته نشوید ویا این که در بهشت جاودانه نمانید﴾[۱۶].
داستان ازدواج دختر و پسر آدم(ع) با یکدیگر
مرحوم «محمدی اشتهاردی» از نویسندگان بهنام حوزه بود که بیش از یکصد و پنجاه جلد کتاب درباره تاریخ اسلام و زندگی اهل بیت(ع) به رشته تحریر در آورده است. وی شرح داستان زندگی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم را به همراه داستان زندگی بیست و هفت تن از پیامبران دیگر که نامشان در قرآن تصریح شده را در کنار داستانهای دیگری که در قرآن آمده؛ با قلمی روان در کتاب «قصه های قرآن» جمع آوری و تدوین کرده است.
این کتاب بر اساس آیات قرآن تنظیم شده، و برای توضیح از روایات و گفتار مفسران استفاده شده است. در این کتاب سعی شده تا داستان های قرآن از پیامبران و غیر پیامبران در دو بخش با بیانی ساده و خواندنی نگارش یابد تا همه بتوانند از فراز و نشیب های این داستان های جالب و تکان دهنده، درس عبرت بیاموزند تا در آینه این داستان ها، سرنوشت شوم متکبران و حسودان را با چشم خود ببینند و عظمت و شکوه پارسایان و پاک سرشتان را مشاهده کنند. حاکمیت اراده خدا را در همه چیز بنگرند، منظره های زشت و زیبا را تماشا نمایند و با مقایسه عمیق بین آنها، از زشتی ها دور شده و به زیبایی ها بپیوندند.
کتاب «قصههای قرآن» از دو بخش تشکیل شدهاست. بخش اول با عنوان داستانهای پیامبران در قرآن، که از داستان حضرت آدم شروع و با داستان حضرت عیسی(ع) به اتمام میرسد و بخش دوم کتاب، داستانهای پیامبر اکرم(ص) در قرآن را شامل میشود که مربوط به آغاز بعثت، جنگهای پیامبر، بیعت، ماموریت علی(ع) ماجرای مباهله، غدیرخم و تعیین جانشین است، وهمچنین داستان های غیر پیامبران، از قبیل: حضرت لقمان، داستان اصحاب کهف، داستان اصحاب رقیم، داستان ذوالقرنین، داستان اصحاب رس، داستان برصیصای عابد، ماجرای اصحاب فیل و... هم در این بخش گنجانده شده.
در بخش هایی از این کتاب می خوانیم:
دو پسر آدم و ازدواج آنها
حضرت آدم و حوا، وقتی در زمین قرار گرفتند، خداوند اراده کرد که نسل آنها را پدید آورده و در سراسر زمین منتشر گرداند. پس از مدتی حضرت حوا باردار شد و در اولین وضع حمل، از او دو فرزند دوقلو، یکی دختر و دیگری پسر به دنیا آمدند. نام پسر را «قابیل» و نام دختر را «اقلیما» گذاشتند.مدتی بعد که حضرت حوا بار دیگر وضع حمل نمود،باز دوقلو به دنیا آورد که مانند گذشته یکی از آنها دختر بود و دیگری پسر. نام پسر را هابیل و نام دختر را«لیوذا» گذاشتند.
فرزندان بزرگ شدند تا به حد رشد و بلوغ رسیدند. برای تامین معاش، قابیل شغل کشاورزی را انتخاب کرد، و هابیل به دامداری مشغول شد. وقتی که آنها به سن ازدواج رسیدند ( به کفته بعضی:) خداوند به آدم وحی کرد که قابیل با لیوذا، هم قلوی هابیل ازدواج کند و هابیل با اقلیما هم قلوی قابیل ازدواج نماید. حضرت آدم فرمان را به فرزندانش ابلاغ کرد، ولی هوا پرستی باعث شد تا قابیل از انجام این فرمان سرپیچی کند. زیرا «اقلیما» هم قلویش، زیبا تر از «لیوذا» بود، حرص و حسد آنچنان قابیل را گرفتار کرده بود که به پدرش تهمت زد و با تندی گفت: «خداوند چنین فرمانی نداده است، بلکه این تو هستی که چنین انتخاب کرده ای؟»
دو قربانی حضرت آدم (ع)
حضرت آدم برای اینکه به فرزندانش ثابت کند که فرمان ازدواج از طرف خدا است، به هابیل و قابیل فرمود: «هرکدام چیزی را در راه خدا قربانی کنید، اگر قربانی هریک از شما قبول شد، او به آنچه میل دارد سزاوارتر و راستگو تر است.» {نشانه قبول شدن قربانی در آن عصر این بود که صاعقه ای از آسمان بیاید و آن را بسوزاند.}
فرزندان این پیشنهاد را پذیرفتند. هابیل که گوسفند چران و دامدار بود، از بهترین گوسفندانش یکی را که چاق و شیرده بود، برگزید، ولی قابیل که کشاورز بود، از بدترین قسمت زراعت خود خوشه ای ناچیز برداشت. سپس هردو بالای کوه رفتند و قربانی خود را بالای کوه نهادند، طولی نکشید صاعقه ای از آسمان آمد و گوسفند را سوزانید، ولی خوشه زراعت باقی ماند. به این ترتیب قربانی هابیل پذیرفته شد و روشن شد که هابیل مطیع فرمان خداست. ولی قابیل از فرمان خدا سرپیچی می کند.
به گفته بعضی مفسران، قبولی عمل هابیل و رد شدن عمل قابیل، از طریق وحی به آدم ابلاغ شد، و علت آن هم چیزی جز این نبود که هابیل مردی با صفا و فداکار در راه خدا بود، ولی قابیل مردی تاریک دل و حسود بود، چنانکه گفتار آنها که در قرآن (سوره مائده آیه 27) آمده، بیانگر این مطلب است. آنجا که می فرماید: «هنگامی که هرکدام از فرزندان آدم، کاری برای تقرب به خدا انجام دادند، از یکی پذیرفته شد و از دیگری پذیرفته نشد. آن برادری که قربانیش پذیرفته نشد، به برادر دیگر گفت: به خدا سوگند تو را خواهم کشت. برادر دیگر گفت: من چه گناهی دارم، زیرا خداوند تنها از پرهیزگاران می پذیرد.»
کشته شدن هابیل و دفن جنازه او
حسادت قابیل از یک سو و پذیرفته نشدن قربانیش از سوی دیگر، کینه او را به جوش آورد
نفس سرکش بر او چیره شد، بطوری که آشکارا به قابیل گفت: «تو را خواهم کشت.» آری وقتی حرص، طمع، خودخواهی و حسادت بر انسان چیره گردد، حتی رشته رحم و مهر برادری را می برد، و خشم و غضب را جایگزین آن می گرداند.
هابیل که از صفای باطن برخوردار بود و به خدای بزرگ ایمان داشت، برادر را نصیحت کرد و او را از این کار بر حذر داشت و به او گفت: خداوند عمل پرهیزگاران را می پذیرد، تو نیز پرهیزگار باش تا خدا عمل تو راهم بپذیرد، ولی این را بدان که اگر تو برای کشتن من دست دراز کنی، من دست به کشتن تو نمی زنم، زیرا از پروردگار جهان می ترسم، اگر چنین کنی، بار گناه من و خودت بر دوش تو خواهد آمد و از دوزخیان خواهی شد که جزای ستمگران همین است.
شیطان قابیل را وسوسه می کرد و به او می گفت: قزبانی هابیل پذیرفته شد ولی قربانی تو پذیرفته نشد. اگر هابیل را زنده بگذاری دارای فرزندانی می شود، آنگاه بر فرزندان تو افتخار می کنند که قربانی پدر ما پذیرفته شد، ولی قربانی پدر شما پذیرفته نشد.
این وسوسه ادامه داشت تا اینکه فرصتی بدست آمد. حضرت آدم (ع) برای زیارت کعبه به مکه رفته بود، قابیل در غیاب پدر نزد هابیل آمد و به او پرخاش کرد و با تندی گفت: قربانی تو قبول شد ولی قربانی من مردود گردید، آیا می خواهی خواهر زیبای مرا همسر خود سازی و خواهر نازیبای تورا به همسری بپذیرم؟
هابیل پاسخ او را داد و او را انذار نمود که: دست از سرکشی و طغیان بردار. کشمکش این دو برادر شدید شد. قابیل نمی دانست چگونه هابیل را بکشد. شیطان به او چنین القا کرد: سرش را در میان دو سنگ بگذار و سپس با آن دو سنگ سرش را بشکن. قابیل همین روش را از ابلیس برای کشتن برادرش آموخت و با همین ترتیب، برادرش هابیل را مظلومانه به شهادت رساند.
از امام صادق (ع) نقل شده که فرمود: قابیل جسد هابیل را در بیابان افکند. او سرگردان بود و نمی دانست جسد را چه کند (زیرا قبلا ندیده بود که انسان ها را پس از مرگ به خاک می سپارند). چیزی نگذشت که دید درنگان بیابان به سوی جسد هابیل روی آوردند. هابیل ( که گویا تحت فشار شدید وجدان قرار گرفته بود) برای نجات جسد برادر خود مدتی آن را به دوش کشید، ولی باز پرندگان اطراف آن را گرفته بودند و منتظر بودند که او چه وقت جسد را به زمین می افکند تا به آن حمله ور شوند.
خداوند زاغی به آنجا فرستاد، آن زاغ زمین را کند و طعمه خود را در میان خاک پنهان کرد، تا بدین طریق به قابیل نشان دهد که به چه طریق جسد برادرش را به خاک بسپارد...»
حضرت آدم و حوا چند فرزند داشتند و فرزندان آنها چگونه ازدواج کردند؟
در قرآن آمده است: وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالًا کَثِیراً وَ نِساءً[3] این جمله میگوید:" خداوند از آدم و همسرش، مردان و زنان فراوانى بوجود آورد" و از این تعبیر استفاده میشود که تکثیر نسل فرزندان آدم تنها از طریق آدم و همسرش صورت گرفته است و موجود ثالثى در آن دخالت نداشته است.
در منابع آمده است که آن حضرت فرزندان زیادی داشت.[1] طبری، مورخ مشهور آورده است که حضرت حوا صد و بیست شکم برای حضرت آدم فرزند به دنیا آورد که برخی از زایمانهای وی دو قلو بوده است.[2]
چگونگی ازدواج فرزندان آدم
در قرآن آمده است: وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالًا کَثِیراً وَ نِساءً[3] این جمله میگوید:" خداوند از آدم و همسرش، مردان و زنان فراوانى بوجود آورد" و از این تعبیر استفاده میشود که تکثیر نسل فرزندان آدم تنها از طریق آدم و همسرش صورت گرفته است و موجود ثالثى در آن دخالت نداشته است.
لازمه این سخن آن است که فرزندان آدم (برادر و خواهر) با هم ازدواج کرده باشند زیرا اگر آنها با نژاد و همسران دیگرى ازدواج کرده باشند کلمه" منهما" (به معنای: از آن دو) که در این آیه شریفه آمده است، صادق نخواهد بود.
این موضوع در احادیث متعددى نیز وارد شده است و زیاد هم جاى تعجب نیست چه اینکه طبق استدلالى که در بعضى از احادیث از ائمه اهل بیت نقل شده این ازدواجها مباح بوده زیرا هنوز حکم تحریم ازدواج خواهر و برادر نازل نشده بود، بدیهى است ممنوعیت یک کار، بسته به این است که از طرف خداوند تحریم شده باشد. چه مانعى دارد که ضرورتها و مصالحى ایجاب کند که در پارهاى از زمانها مطلبى جائز باشد و بعدا تحریم گردد.
در اینجا احتمال دیگرى نیز داده شده که: فرزندان آدم با بازماندگان انسانهاى پیشین ازدواج کردهاند زیرا طبق روایاتى آدم اولین انسان روى زمین نبوده، مطالعات علمى امروز نیز نشان میدهد که نوع انسان احتمالا از چند ملیون سال قبل در کره زمین زندگى میکرده، در حالى که از تاریخ پیدایش آدم تا کنون زمان زیادى نمیگذرد، بنا بر این باید قبول کنیم که قبل از آدم انسانهاى دیگرى در زمین میزیستهاند که به هنگام پیدایش آدم در حال انقراض بودهاند، چه مانعى دارد که فرزندان آدم با باقیمانده یکى از نسلهاى پیشین ازدواج کرده باشد ولى همانطور که گفتیم این احتمال با ظاهر آیه فوق چندان سازگار نیست.[4]
پی نوشت:
[1] . ر.ک: ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج1، ص98.
[2] . جهت مطالعه و کسب اطلاعات بیشتر ر.ک: طبری، ترجمه تاریخ الطبری،(ترجمه ابو القاسم پاینده، تهران، اساطیر، چ پنجم، 1375ش)ج1، ص92.
[3] . سوره مبارکه نساء، آیه1.
[4] . تفسیر نمونه، ج3، ص246- 247.
علل خروج آدم و حوا و شیطان از بهشت
آنچه از آیات قرآن در سوره های بقره، اعراف و طه در بیان داستان خلقت حضرت آدم (ع) و ... برمی آید این است که: آدم (ع) در اصل و در آغاز برای این خلق شده بود که در زمین زندگی کند و نیز در زمین بمیرد، منتهی راه زمینی شدن آدم (ع) همین بوده که نخست در بهشت منزل گیرد، و برتریش بر ملائکه، و لیاقتش برای خلافت اثبات شود، و سپس ملائکه مأمور به سجده برای او شوند، و آنگاه در بهشت منزلش دهند و از نزدیکی به آن درخت نهیش کنند و او (بتحریک ابلیس) از آن بخورد و در نتیجه عورتش ظاهر گردد و در آخر به زمین هبوط کنند.
از مجموع آیات و سیاق آنها برمی آید که: آخرین عامل و علتی که باعث زمینی شدن آن دو شد همان مسئله ظاهر شدن عیب آندو بود، و عیب نامبرده هم به قرینه این آیه (... بر آن شدند که از برگهای بهشت بر خود بپوشانند) همان عورت آن دو بوده، و معلوم است که این دو عضو مظهر همه تمایلات حیوانی است چون مستلزم غذا خوردن و نمو نیز هستند. ابلیس نیز جز این هدفی نداشته که به هر وسیله شده، عیب آن دو را ظاهر سازد.
پس معلوم می شود که علت بیرون شدن از بهشت و زمینی شدن حضرت آدم و حوا “علیهما السلام“ آن خطیئه نبود. بلکه آدم و حوا (ع) از آغاز برای زندگی زمینی آفریده شده بودند و ارتکاب آن خطیئه فقط سبب ظاهر گشتن عیب آنان گردید که بوسیله وسوسه شیطان لعین صورت گرفته است. [1]
[1] ترجمه المیزان، ج 1، ص 117 – 195.
بعد از حضرت آدم چه کسی به پیامبری رسید؟
بعد از حضرت آدم فرزندش «شیث» جانشین پدر شد. نام او نزد خداوند «هبة الله» است که در ادامه توصیح آن خواهد آمد. او میان ما مشهور به «شیث بن آدم» است.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ شیث سومین فرزند حضرت آدم علیهالسلام بود و بعد از فوت پدر جانشین وی شد. در منابع آمده است که حضرت آدم فرزندان زیادی داشت.[1] طبری، مورخ مشهور آورده است که حضرت حوا صد و بیست شکم برای حضرت آدم فرزند به دنیا آورد که برخی از زایمانهای وی دو قلو بوده است.[2] در روایتی از امام محمد باقر (ع) آمده است: آدم (ع) بعد از کشته شدن هابیل، بسیار گریست و به درگاه خداوند شکوه کرد. خداوند به او وعده پسری داد تا جای هابیل را بگیرد. آن گاه به او فرزندی عطا کرد که آدم او را «شیث» نام گذاشت. خداوند به آدم وحی کرد: «این پسر بخششی است از جانب پروردگارت، پس نام او را «هبة الله» بگذار» و آدم (ع) نیز چنین کرد.[3] تولد او در 130 سالگی حضرت آدم و پنج سال پس از قتل هابیل اتفاق افتاد.[4] آدم به هنگام وفات، مأمور شد شیث را جانشین و وصی خود معرفی نماید. او نیز تمامی فرزندان خود را جمع نمود و شیث را به جانشینی خود منصوب نمود.[5]
حضرت آدم (ع) پس از حدود هزار سال از جهان برفت و شیث را وصى خود گردانید. قابیل که از این موضوع مطلع شد، نزد شیث آمده. او را تهدید کرد و گفت: سبب این که من برادرت هابیل را کشتم، همین بود که او مقام وصایت پدر را داشت و براى آن که فرزندان او به بچه هاى من در آینده فخرفروشى نکنند، من او را کشتم. اکنون تو نیز اگر جایى اظهار کنى که مقام وصایت پدر به تو رسیده، تو را نیز خواهم کشت و همان گونه که ابن اثیر و طبرى نقل کرده اند و در احادیث نیز آمده، خود آدم نیز به شیث سفارش کرد که علم خود و مقام وصایت را که پدر بدو داده بود از قابیل پنهان دارد مبادا همان گونه که او به هابیل حسد برد، به وى نیز حسد برده و در صدد قتل او بر آید.[6]
به همین دلیل شیث پیوسته در حال ترس و تقیه به سر مى برد. خداوند تعالی شیث را به پیامبری برگزید و پنجاه صحیفه بر وی نازل کرد تا به وسیله آنها مردم زمان خود را که همگی از نوه ها و نوادگان آدم ابوالبشر (ع) بودند به توحید و یگانگی خدا دعوت نماید.[7]
مسعودى گفته است که بیست و نه صحیفه بر شیث نازل شد که در آن ها تهلیل و تسبیح بود. برخی گفته اند: اولین کسى که بعد از رحلت آدم (ع) به مقام شامخ پیامبرى نائل آمد، شیث (هبة الله) بود. او وصى و جانشین آدم شد و امانت هاى الهى و صحیفه هایى که جانب خداوند نازل شده و جمعا بیست و یک صحیفه بود، دریافت و جمع آورى و منظم نمود و سپس به نشر آن تعالیم و هدایت و راهنمایى فرزندان آدم که رفته رفته جمعت قابل ملاحظه اى را تشکیل می دادند کمر بست. از میان آثار به جاى مانده از آن صحیفه ها، این صحیفه است که خداوند به آدم وحى فرستاد که؛ من تمام نیکى ها و سعادت ها را در چهار کلمه براى تو بیان می کنم. آدم پرسید: آن چهار کلمه کدامند؟ خطاب آمد: کلمه اول از آن من، کلمه دوم از آن تو، کلمه سوم میان من و تو و کلمه چهارم میان تو و مردم. آنکه از آن من است اینست که مرا بپرستى و شریکى براى من قرار ندهى. آنکه از آن تو است آنکه در برابر کارهایى که مى کنى، آنچه را که بیش از هر چیز به آن نیازمندى، به تو پاداش دهم. آنکه میان من و تو است: از تو دعا کردن و خواستن و از من اجابت و پذیرفتن و بالاخره آنکه میان تو و بندگان من است این است که: براى مردم دوست بدارى آنچه براى خودت دوست دارى. آدم پس از گذرانیدن عمرى طولانى، احساس کسالت و ناتوانى کرد. به فرزندش شیث گفت: پسرم، زمان مرگ من نزدیک شده و اینک من مریض و ناتوانم و خداوند به من دستور داده که تو را وصى خود قرار دهم و ودیعه هاى او را به امانت نزد تو بگذارم، اینک وصیت نامه من که شامل آثار علمى و نام بزرگ خداوند می باشد، زیر سر من است. وقتى من از دنیا رفتم آن را بردار و کسى را نیز از آن مطلع مکن. در وصیت نامه من تمام مسائلى که به آن نیازمند شوى، چه در امور دینى و چه در مسائل دنیوى ثبت و ضبط شده است. پسرم، در این لحظات که بیمارى و رنج بر من غلبه کرده، میل دارم از میوه هاى بهشتى، تناول کنم. از دامنه کوه بالا برو و هر یک از فرشتگان را دیدى سلام مرا به او برسان و بگو: پدرم مریض است و از شما میخواهد کمى از میوه هاى بهشتى براى او هدیه بفرستید. شیث به ارتفاع کوهستانى که در آن منطقه بود، بالا رفت تا براى پدر، میوه اى به دست آورد. در بین راه جبرئیل را با گروهى از فرشتگان دید، جبرئیل بر او سلام کرد و پرسید: کجا میروى؟ گفت: پدرم مریض شده و از من خواسته است مقدارى از میوه هاى بهشتى، از فرشتگان به رسم هدیه بگیرم و اینک براى این منظور به کوه آمده ام. جبرئیل گفت: خداوند به تو صبر و اجر عنایت کند پدرت چشم از جهان پوشید و به عالم ابدى پیوست. آنگاه همگى کنار ج
منتظران گناه نمیکنند
بعد از حضرت آدم چه کسی به پیامبری رسید؟ بعد از حضرت آدم فرزندش «شیث» جانشین پدر شد. نام او نزد خد
سد آدم آمدند. فرشتگان به فرمان پروردگار بدن او را غسل داده و براى نماز آماده ساخته بودند.[8]
شیث جلو ایستاد و نمازى با پنج تکبیر، به همان شیوه اى که خداوند در امت اسلامى مقرر فرموده و تا روز رستاخیز این شیوه ادامه خواهد یافت، بر جنازه آدم خواند.[9]
سپس جنازه او را طبق راهنمایى جبرئیل، با احترام و تجلیل فراوان به خاک سپردند و شیث در غم از دست دادن پدر بیتابى می کرد. جبرئیل او را دلدارى داد و به ادامه زندگى و انجام وظیفه پیامبرى تشویق نمود. می گویند حضرت شیث (ع) 912 سال زندگی کرد. محل تبلیغ وی مکه معظمه بود و مطالب صحیفه ها را که دلایل خداشناسی، فرایض و احکام و سنن و حدود الهی بود برای فرزندان آدم می خواند. وی سرانجام در مکه درگذشت و در کوه ابوقبیس به خاک سپرده شد. برخی نیز گفته اند: مزار حضرت شیث (ع) از فرزندان حضرت آدم (ع) در شهر بلخ می باشد.
پی نوشت: ---------------
[1] . ر.ک: ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج1، ص98.
[2] . جهت مطالعه و کسب اطلاعات بیشتر ر.ک: طبری، ترجمه تاریخ الطبری،(ترجمه ابو القاسم پاینده، تهران، اساطیر، چ پنجم، 1375ش)ج1، ص92.
[3] . عیاشی، تفسیر عیاشی، (تهران، مطبعة العلمیه، 1380ق) ج1، ص306.
[4] . طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج1، ص152.
[5] . ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج1، ص98.
[6] . ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج1، ص49.
[7] . طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج1، ص152.
[8] . ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج1، ص98.
[9] . ر.ک: طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج1، ص161.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ایشون سرکار خانم الهام اصغرین که با حجاب اسلامی، رکورد شنا با دست بسته گینس رو که قبلآ دست یک مرد ایتالیایی بوده شکستن👌💐
جالب تر اینکه ایشون هدایای مالیشون رو هم هدیه دادن به شناگری که نتونسته رکودش رو ثبت کنه👌👏👏👏👏🌸🍃
#حجاب مانع پیشرفت زن نیست✅
#پویش_حجاب_فاطمے
امشب راس ساعت ۹شب همزمان با کل کشور از حرم امام رضا سوره ی یاسین خوانده میشود .هر کجا هستید همه با هم همنوا شوید ..عزیزان شبکه سراسری اعلام کرد وگفت در هر جایی که هستید اهل بیت رو واسطه قرار دهید وبرای سلامتی کل مردم ایران ..سوره ی یاسین خوانده شود ..هدف از خواندن رفع مشکلات ومصیبتها وگرفتاریهای کل مردم ایران می باشد تا دوباره ارامش به کشور باز گردد ...خواهشمند یم که راس ساعت ۹ با کل کشور سوره ی یاسین فراموش نشود...لطفا پیام و تا جایی که میتونین نشر دهید.
"التماس دعا"
#به_رسم_هر_شب 👈 ساعت ۲۲
🔹 خواندنِ دعایِ اِلهی عَظُم البلاء
🔹 ۴۰ مرتبه اللّهم عجّل لولیک الفرج
کسانی که براشون مقدور است ❤️
۲ رکعت نماز به نیت تعجیل در فرج بخونن
دلنوشته
ای کاش...
☘کاش به جای خوشی های زودگذر دنیا..
چشم انتظار به دست آوردن سعـادتی ابدی باشیم!!
☘ای کاش..
آن گونه که دیدار عزیزانمان را لحظه میشماریم،
گوش به زنگ رسیدن آن عزیـز سفر کرده باشیم
❣آن مهـربانی که در تمام لحظه هایش دلتنگ دوری ماست
❣کسی که از اندوهـمان اندوهگین و از دردمان غصه دار می شود
❣کسی که همواره دست به دعا برمی دارد و گرفتاری هایمان را به درگاه خدا دعا می کند
🌸مولاى من..
اى پاک ترین خوبى ها
و اى زلال ترین نکویى ها
بیا که دل آسمانیان سخت، تنگ آمدن شماست
❤️با دلِ پُر امیـد، چشم انتظاریم هنوز
❣اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج❣
🌷اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌷
✨اللهم عجل لولیک الفرج✨
@montzeran
#حدیث_روز
💠امیرالمومنین علیه السلام فرمودند:
♦️چقدر فرق است
👈 میان عملی که لذتش برود و رنج و زیانش باقی بماند
👈 و عملی که رنجش بگذرد و پاداشش باقی بماند.
📚 نهج البلاغه حکمت ۱۲۱
❣الّلهُـمَّـ؏جـِّللِوَلیِّـڪَ الفــَرَج❣
@montzeran
🔹۴۱۸۵۳۹روز از دوران غیبت گذشت! 🔹
زیارت امامان مظلوم بقیع؛ حضرت امام سجاد ، حضرت امام باقر و حضرت امام صادق علیهم السلام ؛
در روز سه شنبه ؛ بنام نامی آن بزرگواران ،
سیزدهم ماه ربیع الثانی سال ۱۴۴۱ قمری؛
◾️سالروز شهادت جانسوز و مظلومانه حضرت صدیقه کبری فاطمه زهرا سلام الله علیها ولعنة الله علی ظالمیها ، به روایت ۴۵ روز ◾️
در۴۱۸۵۳۹ روز و ۱۱۸۲ سال از دوران تیره و ظلمانی غیبت قطب عالم امکان، حضرت بقية الله الاعظم، امام عصر ارواحنا فداه...
🌳امام عصر ارواحنا فداه:
👌برای فرارسیدن زمان ظهور بسیار زیاد دعا کنید ؛
👈زیرا که آن دوران ، سبب نجات شما (و تنها راه برطرف شدن همه مشکلات) میباشد . (بحار الأنوار :۵۲ / ۹۲)
🌳زیارت امامان مظلوم بقیع علیهم السلام در روز سه شنبه:
ﺍلسلاﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻜُﻢْ ﻳَﺎ ﺧُﺰﱠﺍﻥَ ﻋِﻠْﻢِ ﺍﻟﻠﱠﻪِ ﺍﻟﺴﱠﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻜُﻢْ ﻳَﺎ ﺗَﺮَﺍﺟِﻤَﺔَ ﻭَﺣْﻲِ ﺍﻟﻠﱠﻪِ ﺍﻟﺴﱠﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻜُﻢْ ﻳَﺎ ﺃَﺋِﻤﱠﺔَ ﺍﻟْﻬُﺪَﻱ ﺍﻟﺴﱠﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻜُﻢْ ﻳَﺎ ﺃَﻋْﻠﺎﻡَ ﺍﻟﺘﱡﻘَﻲ ﺍﻟﺴﱠﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻜُﻢْ ﻳَﺎ ﺃَﻭْﻟﺎﺩَ ﺭَﺳُﻮﻝِ ﺍﻟﻠﱠﻪِ ﺃَﻧَﺎ ﻋَﺎﺭِﻑٌ ﺑِﺤَﻘﱢﻜُﻢْ ، ﻣُﺴْﺘَﺒْﺼِﺮٌ ﺑِﺸَﺄْﻧِﻜُﻢْ ﻣُﻌَﺎﺩٍ ﻟِﺄَﻋْﺪَﺍﺋِﻜُﻢْ ﻣُﻮَﺍﻝٍ ﻟِﺄَﻭْﻟِﻴَﺎﺋِﻜُﻢْ ﺑِﺄَﺑِﻲ ﺃَﻧْﺘُﻢْ ﻭَ ﺃُﻣﱢﻲ ﺻَﻠَﻮَﺍﺕُ ﺍﻟﻠﱠﻪِ ﻋَﻠَﻴْﻜُﻢْ ﺍﻟﻠﱠﻬُﻢﱠ ﺇِﻧﱢﻲ ﺃَﺗَﻮَﺍﻟَﻲ ﺁﺧِﺮَﻫُﻢْ ﻛَﻤَﺎ ﺗَﻮَﺍﻟَﻴْﺖُ ﺃَﻭﱠﻟَﻬُﻢْ ﻭَ ﺃَﺑْﺮَﺃُ ﻣِﻦْ ﻛُﻞﱢ ﻭَﻟِﻴﺠَﺔٍ ﺩُﻭﻧَﻬُﻢْ ﻭَ ﺃَﻛْﻔُﺮُ ﺑِﺎﻟْﺠِﺒْﺖِ ﻭَ ﺍﻟﻄﱠﺎﻏُﻮﺕِ ﻭَ ﺍﻟﻠﺎﺕِ ﻭَ ﺍﻟْﻌُﺰﱠﻱ .
ﺻَﻠَﻮَﺍﺕُ ﺍﻟﻠﱠﻪِ ﻋَﻠَﻴْﻜُﻢْ ﻳَﺎ ﻣَﻮَﺍﻟِﻲﱠ ﻭَ ﺭَﺣْﻤَﺔُ ﺍﻟﻠﱠﻪِ ﻭَ ﺑَﺮَﻛَﺎﺗُﻪُ ﺍﻟﺴﱠﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﻳَﺎ ﺳَﻴﱢﺪَ ﺍﻟْﻌَﺎﺑِﺪِﻳﻦَ ﻭَ ﺳُﻠﺎﻟَﺔَ ﺍﻟْﻮَﺻِﻴﱢﻴﻦَ ﺍﻟﺴﱠﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﻳَﺎ ﺑَﺎﻗِﺮَ ﻋِﻠْﻢِ ﺍﻟﻨﱠﺒِﻴﱢﻴﻦَ ﺍﻟﺴﱠﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﻳَﺎ ﺻَﺎﺩِﻗﺎ ﻣُﺼَﺪﱠﻗﺎ ﻓِﻲ ﺍﻟْﻘَﻮْﻝِ ﻭَ ﺍﻟْﻔِﻌْﻞِ ﻳَﺎ ﻣَﻮَﺍﻟِﻲﱠﻫَﺬَﺍ ﻳَﻮْﻣُﻜُﻢْ ﻭَ ﻫُﻮَ ﻳَﻮْﻡُ ﺍﻟﺜﱡﻠﺎﺛَﺎﺀِ ﻭَ ﺃَﻧَﺎ ﻓِﻴﻪِ ﺿَﻴْﻒٌ ﻟَﻜُﻢْ ﻭَ ﻣُﺴْﺘَﺠِﻴﺮٌ ﺑِﻜُﻢْ ﻓَﺄَﺿِﻴﻔُﻮﻧِﻲ ﻭَ ﺃَﺟِﻴﺮُﻭﻧِﻲ ﺑِﻤَﻨْﺰِﻟَﺔِ ﺍﻟﻠﱠﻪِ ﻋِﻨْﺪَﻛُﻢْ ﻭَ ﺁﻝِ ﺑَﻴْﺘِﻜُﻢْ ﺍﻟﻄﱠﻴﱢﺒِﻴﻦَ ﺍﻟﻄﱠﺎﻫِﺮِﻳﻦ .
@montzeran
4_5870679600199108443.mp3
3.13M
🔊 #کلیپ_صوت_مهدوی
💽 شبیه امام زمان عجل الله فرجه شویم...
👌 بسیار_زیبا
استاد_ماندگاری
🎧 گوش کنید و نشر دهید
@montzeran
سحرهای رمضانمان با «اللهم انی اسئلک من بهائک بابهاه» خواندنش شروع میشد و شبهای رمضانمان با «اللهم رب شهر رمضان» خواندنش.
خدا رحمت کند استاد #سید_قاسم_موسوی_قهار را که خاطرات معنوی چندین نسل را با حنجره گرمش رقم زد.
بزرگمردی که هیچگاه به این انقلاب مستضعفین پشت نکرد؛ لحظهای خودش را به پول و شهرت نفروخت؛ هیچگاه از مسیر نورانی اسلام و اهل بیت پا بیرون نگذاشت و همواره صدای رسای معنویت شیعه بود.
دلم گرفت وقتی در خبرها خواندم این هنرمند و #مناجات_خوان ارزشمند تا آخرین روزهای عمر با برکتش در هفتاد و یکسالگی هم «بیمه» نشده بود. شاید اگر استاد #موسوی_قهار هم مثل بعضی دیگر، خودش را میگرفت، نرخ تعیین میکرد، برای انقلاب خط و نشان میکشید خیلی بیشتر اسمش را میشنیدیم.
البته مردم یادشان نرفته کدام صداها و حنجرهها تنهایشان گذاشتند و کدام صداها سر سجاده مردم، همنفس قنوت مردم، سر سفره سحری مردم و در شبهای قدر مردم با آنان ماندند.
چه زیباست که امروز قدردان این صدا باشیم و او را در مظلومیت و گمنامیاش فراموش نکنیم.
فاتحه ای نثار روحش کنیم...
@montzeran
منتظران گناه نمیکنند
سحرهای رمضانمان با «اللهم انی اسئلک من بهائک بابهاه» خواندنش شروع میشد و شبهای رمضانمان با «اللهم
دیروز فوت کردند
تو اخبار گفتند