آماده بشیم برای نماز اول وقت...
برای آرامش...
برای خشنود شدن خدا و اهلبیت...
برای خشنودی خودمون...
یه حال خوبی داره نماز اول وقت...
حس و حال خوب نماز اول وقت نوش روحتون...🌸🍃
وقت_نماز...
نماز_اول_وقت_بخونیم...
التماس_دعا...
سوره شورى آیه ۲۸
✨باران رحمت خداست✨
🕋وَهُوَ الَّذِي يُنَزِّلُ الْغَيْثَ مِن بَعْدِ مَا قَنَطُوا وَيَنشُرُ رَحْمَتَهُ وَهُوَ الْوَلِيُّ الْحَمِيدُ
✅ﻭ ﺍﻭﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺭﺍ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻛﻪ [ﻣﺮﺩم ﺍﺯ ﺁﻣﺪﻧﺶ ] ﻧﻮﻣﻴﺪ ﺷﺪﻧﺪ، ﻓﺮﻭﻣﻲ ﻓﺮﺳﺘﺪ، ﻭ ﺭﺣﻤﺖ ﺧﻮﻳﺶ ﺭﺍ ﻣﻰ ﮔﺴﺘﺮﺩ. ﻭ ﺍﻭﺳﺖ ﺳﺮﻭﺭ ﺳﺘﻮﺩﻩ! (٢٨)
سوره روم آیه ۲۴
🕋وَمِنْ آيَاتِهِ يُرِيكُمُ الْبَرْقَ خَوْفًا وَطَمَعًا وَيُنَزِّلُ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَيُحْيِي بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ
✅ﻭ ﺍﺯ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﻫﺎﻱ ﺍﻭ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺮﻕ [ﺁﺳﻤﺎﻥ] ﺭﺍ ﻛﻪ ﻣﺎﻳﻪ ﻱ ﺑﻴﻢ ﻭ ﺍﻣﻴﺪ ﺍﺳﺖ، ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﻲ ﺩﻫﺪ. ﻭ ﺍﺯ ﺁﺳﻤﺎﻥ، ﺁﺑﻲ ﻣﻲ ﻓﺮﺳﺘﺪ ﻛﻪ ﺯﻣﻴﻦ ﺭﺍ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻧﺶ ﺯﻧﺪﻩ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ. ﻫﻤﺎﻧﺎ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺍﻣﺮ، ﺑﺮﺍﻱ ﮔﺮﻭﻫﻲ ﻛﻪ ﻣﻲ ﺍﻧﺪﻳﺸﻨﺪ، ﻧﺸﺎﻧﻪ ﻫﺎﻳﻲ ﺍﺳﺖ. (٢٤)
منتظران گناه نمیکنند
🎓 ڪــ🎒ــــلاس درس مهدویت 💠 #ویژگیهای_یاران_امام_زمان (عج) ⬅️(103ویژگی مؤمن) 9⃣2⃣قسمت بیست و نهم 1⃣9⃣
💠 #ویژگیهای_یاران_امام_زمان (عج)
⬅️(103ویژگی مؤمن)
0⃣3⃣قسمت سی ام
6⃣9⃣- «غَضَّ الطَّرْفِ..» چشمش را از حرام باز می دارد و نگاه حرام نمی کند. نعوذبالله متأسفانه بعضی از ماها مبتلا به این گناه نگاه هستیم.. نگاه.. نگاه..! خدا ان شاءالله این صفت بد را از ما بردارد.
7⃣9⃣- «سَخِی الْکَفِّ..» مؤمن دست بخشنده و سخاوتمندی دارد.
8⃣9⃣- «لا یرُدُّ سَائِلاً..» مؤمن نیازمندی را رد نمی کند. به نیازمند در حد خودش کمک می کند
9⃣9⃣- «وَ لا یبْخَلُ بِنَائِلٍ..» نسبت به عطا و بخشش دیگران هم بُخل نمی ورزد. یک فردی می آید نسبت به دیگری بخشش و عطا می کند، مؤمن حسودی به خرج نمی دهد.
0⃣0⃣1⃣- «مُتَوَاصِلا إِلَی الْإِخْوَانِ..» با برادران دینی خودش مواصلت دارد و قطع رابطه نمی کند.
📚آیت الله جوادی آملی, ادب فنای مقربان، ج1، ص 279 ؛ بحارالانوار، ج64، ص310
🌸🍃﷽🌸🍃
✍ ویروسی خطرناکتر از کرونا
👀 بعضی از #نگاه ها، ویروسِ #گناه منتشر میکنند و #حیا را آلوده میکنند.😱
😱 این ویروس خیلی خطرناکه، باید مراقب باشیم❗️🔔
👇👇👇
✅ خدا هم در قرآن توصیه کرده:
🕋 علَيْكُمْ أَنْفُسَكُمْ (مائده/۱۰۵)
✨بر شما باد(حفظ) خودتان.
📣📣 پس لازمه که خودمون رو حفظ کنیم، ولی چجوری؟؟🤔
❌ اصلا نگران نباشید❌😌
✅ اسلام دستورات لازم رو داده، کافیه بهش عمل کنیم:
👇👇👇
🕋 و لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلیٰ جُیُوبِهِن
✨و #روسریهای خود را بر روی سینه خود بیفکنند.
🕋 و لاٰ یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ
✨و #زینتهای خود را آشکار نکنند،
🕋 ...وَ لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ...(نور/۳۱)
✨بانوان نباید #زیبائیهای خود را به جز شوهر و محارم خویش، به غیر آنان نشان دهند.
✨✨✨
🔔 راستی، برای اینکه سالم بمونید این نکته رو هم لطفا رعایت کنید.❗️👇
👠 بعضی از کفشهای زنان طوری طراحی شده که علاوه بر رنگِ زننده، صدای زیادی هم ایجاد میکنند که جلب توجه میکنند. 👀
☝️لطفا بانوان عفیف و پاکدامن، از پوشیدن این کفشها خودداری کنند؛↶
🕋وَ لا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ(نور/۳۱)
✨زنان #پاهای خود را (محکم) به زمین نزنند.
👇👇👇
📣📣 پس به همه بگید باید #حجاب رو کامل رعایت کنیم👌
🕋ُّ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ(احزاب/۵۹)
✨#چادرهای بلند بر خود بیفکنند.
ألـلَّـهُـمَ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج
4_5956492162009925386.mp3
1.15M
بهشت را فروختم به نیمی از نگاه تو😔
@montzeran
#مرگ وتشیع جنازه
*… و من مُردم.
پس دیدم ایستادهام و بیماریِ جسمی که داشتم، ندارم و تندرستم، و خویشان من در اطراف جنازه برای من گریه میکنند، و من از گریه آنها اندوهگینم و به آنها میگویم: «من نمرده ام، بلکه بیماریام رفع شده است».
هیچکس به حرف من گوش نمیکند. گویا مرا نمیبینند و صدای مرا هم نمیشنوند. دانستم که آنها از من دورند و من با دید آشنایی و دوستی به آن جنازه مینگرم، بخصوص بشره (پوست بدن) چپ آن را که برهنه بود و چشمهای خود را به آنجا دوخته بودم.
بعد از غسل و دیگر کارها جنازه را به طرف قبرستان بردند، من هم جزو مشیّعین (تشییع کنندگان) رفتم. در میان آنها بعضی از جانوران وحشی و درندگان از هر قبیل میدیدم و از آنها وحشت داشتم، ولی دیگران وحشت نداشتند و آنها نیز نسبت به آنان اذیّتی نداشتند، گویا اهلی و با آنها مأنوس بودند.
جنازه را به قبر سرازیر نمودند، من در قبر ایستاده بودم و تماشا میکردم و در آن حال مرا ترس و وحشت گرفته بود، به ویژه هنگامی که دیدم در قبر جانورانی پیدا شدند و به جنازه حملهور گردیدند، ولی مردی که جنازه را در قبر خوابانید متعرّض جانوران نشد، گویا آنها را نمیدید و از گور بیرون شد. من از جهت علاقه مندی به جنازه، برای بیرون کردن جانوران داخل گور شدم، ولی آنها زیاد بودند و بر من غلبه داشتند. دیگر آنکه مرا چنان ترس فرا گرفته بود که تمام اعضای بدنم میلرزید. از مردم دادرسی خواستم، ولی کسی به دادم نرسید و همه مشغول کار خود بودند، گویا هنگامه (سر و صدای جانوران) میان گور را نمیدیدند.
ناگهان اشخاص دیگری در گور پیدا شدند که با کمک آنها جانوران فرار نمودند، خواستم از آنها بپرسم که چه کسانی هستند؟ گفتند: «إِنَّ الحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئآتِ» (12)؛ همانا کارهای نیک، کارهای زشت را از بین میبرند. سپس ناپدید شدند.
پس از فراغت از این هنگامه، ملتفت شدم که مردم سر گور را پوشانیده و مرا در میان گور تنگ و تاریک ترک کردهاند و میبینم آنها را که رو به خانههایشان میروند و حتّی خویشان و دوستان و زن و بچّه خودم که شب و روز درصدد آسایش آنها بودم. از بیوفایی آنان بسی اندوهناک شدم و از خوف و وحشت گور و تنهایی نزدیک بود دلم بترکد.
#وادی زشتی و زیبایی ها
رسیدیم به منزلگاه مسافرین، که در بیابان قَفْری (خشک) واقع بود و چیزی در این منزل پیدا نمیشد، و مسافرین فقط از زاد و توشه خود که در میان توبره پشتی خود داشتند، اعاشه (گذران زندگی) مینمودند و چون اعضای من، به واسطه زمین خوردن از اسب دردمندی داشت، هادی از میان قوطی که توبره پشتی بود، دوایی بیرون آورد و به بدن من مالید، دردها رفع گردید و تندرست شدم.
از هادی پرسیدم: این چه دوایی بود؟ گفت: «باطنِ حمدی (سپاسی) بود که در دنیا، در مقابل نعمتهای الهی به جا آورده بودی، زیرا چنانکه قرائت حمد در دنیا دوای هر دردی بود اِلّا مرگ(99)، در آخرت نیز باطن حمد - که نعمتها را از جانب مُنْعِم حقیقی دانستن و از او امتنان داشتن است - دوای هر درد اُخروی است، که: «قال اللَّه تعالی: حمدنی عبدی، وعلم أنّ النّعم الّتی له من عندی، وأنّ البلایا الّتی اندفعت عنه فبطولی أُشهدکم فإنّی أُضیف له إلی نعم الدنیا نعم الآخرة وأدفع عنه بلایا الآخرة کما دفعتُ عنه بلایا الدنیا(100)؛ خداوند تبارک و تعالی میفرماید: بنده من مرا ستایش نمود، و فهمید نعمتهایی که دارد از جانب من و بلاهایی کهاز او برطرف شد، به بخشش من بود [ای فرشتگان!] شما را گواه میگیرم که نعمتهای آخرت را به نعمتهای دنیای وی میافزایم و گرفتاریهای آخرت را از او برطرف خواهم کرد، همانگونه که بلاهای دنیا را از او برطرف نمودم».
#شعله های آتش غیبت
اهالی آنجا که قبلاً مرا دیوانه پنداشته و متعجّبانه نظر میکردند، پساز گفت و گو با حبیب بیدار شده، دور مرا گرفتند و گفتند: معلوم شد تو دیوانه نیستی چرا چنینی؟ گفتم: لابد از محبّین اهل بیت پیغمبرید، و إلّا در اینجا راه و جا نداشتید و البتّه امامزمان مهدی موعود را میشناختید که چشم روشنی پیغمبر و اهلبیتعلیهم السلام و همه مؤمنین است. گفتند: ما از رعایا و عشّاق و خاک ساران درگاه اوییم.
گفتم: شنیدهاید که او در صبح و شام، گریان و نالان و در سوز و گداز است؟ آن هم نه یک سال و نه ده سال، بلکه متجاوز از هزار سال؟! گفتند: بلی! ولی کاری از دستمان برنمیآید.
گفتم: از دستتان بر نمیآید که ترک این عیش و عشرت و مسرّت نمایید؟ مرده باد عاشقی که به رنگ معشوق خود نباشد! او آنطور گرفتار و در فشار طول انتظار، و شما اینطور به چهار بالش عیش و عشرت و راحت و مسرّت و متّکی و سوار! مع ذلک دعوی محبّت مینمایید. این نه اثر محبّت است: «أحسن المقال ما صدّقه الفعال(159) بهترین گفتار آن است که کردار آن را تصدیق کند». آن جمع که هزاران نفر بودند، حالشان منقلب شده و رفتند.