شخص عادل حق هر کسی را به او می دهد و این گونه نیست که اداره جامعه به نحوی گردد که فاصله طبقاتی ایجاد شود و عده ای از امکانات بیت المال بیشتر استفاده کنند و عده ای دیگر هیچ بهره ای از آن نداشته باشند.
شخص عادل فرصت ها را هم به اندازه ظرفیت افراد تقسیم میکند و اینگونه نیست که رابطه بازی و پارتی بازی بهترین فرصت ها را برای یک قشر یا یک طبقه خاص قبضه نماید.
عدالت صفتی است که در انسان نسبی است و هرچه نسبت آن در یک مسئول بیشتر باشد صلاحیت او در آن پست و مقام بیشتر خواهد بود لذا امام(ع) این شاخصه را در اول قرار دادند.
صداقت: دومین ملاکی که امام(ع) بیان می دارند صداقت است، ویژگی ای که متاسفانه در اهل سیاست کمتر دیده می شود و لزوم آن در جامعه ما بسیار احساس می شود چرا که مردم از دروغگویی مسئولین و وعده های دروغی که می دهند کلافه شده اند؛ مسئولی که با مردم خود صادق نباشد هرگز نمی تواند برای آنها خدمت کند، ضمن این که دروغ گفتن نشانه ضعف است که دروغگو سعی میکند ضعف خود را با آن پنهان نماید؛ لذا جامعه باید به درجه ای از بلوغ سیاسی برسد که صادق را از غیر صادق شناخته و به کاذب فرصت گرفتن پست های حساس را ندهد.
تفقه: سومین شاخصه ای که امام(ع) بیان فرموده تفقه است که به معنای دین شناسی می باشد؛ فردی که دین شناس نباشد و از مبانی و اهداف دین آگاهی نداشته باشد قطعا نمی تواند در جامعه ایمانی کارکرد مناسبی داشته باشد؛ لذا بر کسی که می خواهد در نظام اسلامی بر کرسی ریاست جمهوری تکیه بزند لازم است تا نسبت به مبانی دینی آگاهی کافی داشته باشد.
تقوا: همه موارد مذکور از اهمیت بسیاری برخوردار هستند تقوا نیز در سطح آنها بوده و اهمیت بسیاری دارد چه آن که مسئولی که خدا ترس نباشد، مسئولی که به روز جزا و پاسخ دادن در محکمه الهی باور نداشته باشد ممکن است هر اقدام ضد بشری و ضد دینی را مرتکب شود حال به صورت علنی یا مخفیانه؛ از این رو خوف الهی باعث می شود فرد پیش از انجام هر عملی نسبت به عواقب اخروی آن اندیشه نماید. قطعا کسانی که اختلاس میکنند یا حق زیردستان و مردم را پایمال می نمایند و در حق ضعفاء ظلم روا می دارند از تقوا بهره ای ندارند و الا ترس از روز جزا مانع از اقداماتشان می شد.
تقابل با نظر دشمن: در ادامه این روایت پیگیری عمر بن حنظله موجب می گردد امام(ع) ملاک بسیار با اهمیتی را بیان نمایند و آن مخالفت با نظر دشمن است چرا که دشمن هرگز صلاح و مصلحت ما را نمی خواهد و هر آنچه انجام می دهد نهایتا به ضرر ما است.
پیشنهادات و نظرات رسانه هایی که از سوی کشورهای معاند پشتیبانی میشوند با توجه به این ملاک نه تنها باید کنار گذاشته شوند بلکه باید مخالف آن عمل شود؛ یعنی اگر رسانه معاند یک کاندیدا را مورد تایید قرار داد و در تبلیغ او کوشید باید در صلاحیت وی تردید نماییم و تحقیق کنیم که این فرد کدام خواسته دشمن را برآورده می سازد که در تلاش هستند او را بر کرسی بنشانند.
بصیرت در انتخاب
بصیرت صفتی است که وجود آن انسان را از فریفته شدن باز می دارد؛ علی علیه السلام می فرماید:« إِنَّ مَعِی لَبَصِیرَتِی مَا لَبَّسْتُ عَلَى نَفْسِی وَ لَا لُبِّسَ عَلَیَّ ؛ من آگاهى و بصیرت خود را همراه دارم، نه حقیقت را بر خود مشتبه ساخته ام و نه دیگرى بر من مشتبه ساخته است».
بصیرت اصطلاح پر کاربردی در سخنان امیرالمومنین علی علیه السلام است که دلیل آن مواجهه حضرت با فتنه های داخلی بود که اغلب ریشه در بی بصیرتی خواص و جهالت عوام داشت؛ لذا حضرت تلاش می فرمودند که مردم را به آگاهی لازم برسانند تا خود بتوانند حق و ناحق را از هم تشخیص
دهند و در واقع ترازویی برای سنجش امور داشته باشند.
بصیرت اصطلاح پر کاربردی در سخنان امیرالمومنین علی علیه السلام است که دلیل آن مواجهه حضرت با فتنه های داخلی بود که اغلب ریشه در بی بصیرتی خواص و جهالت عوام داشت؛ لذا حضرت تلاش می فرمودند که مردم را به آگاهی لازم برسانند تا خود بتوانند حق و ناحق را از هم تشخیص دهند و در واقع ترازویی برای سنجش امور داشته باشند.
حضرت در تعریف بصیرت می فرمایند: « فَاِنّمَا الْبَصیرُ مَنْ سَمِعَ فَتَفَکر وَ نَظَرَ فَاَبْصَرَ وانتفَع بِالْعِبَرِ ثُمَّ سَلَک جَدَداً واضِحاً یتجَنَّبُ فیهِ الصَّرْعَةَ فِی الْمَهاوی وَ الضَّلالَ فِی الْمَغاوی ؛ بصیر کسی است که از پی شنیدن بیندیشد و با هر نگاه، بینش نو یابد و از عبرت ها همواره سود برد، و سپس در راهی روشن و هموار به پیش رود و خویشتن خویش را از سقوط در پرتگاه ها و گمراهی در کژ راهه ها و بیغوله ها نگاه دارد»؛ مشکل روز جامعه ما نبود بصیرت به همین معنایی است که امام(ع) فرمودند، مردم سالاری سالم ترین نظامی است که در عصر غیبت می توان تصور کرد اما به دلیل اتکا به آرای مردمی دارای نقطه ضعف های مهمی است که تنها بصیرت می تواند آن نقاط را پوشش دهد و الا کاندیداهای غیر اصلح می توانند با سوء استفاده ار بی بصیرتی جامعه آرا را به خود جلب نموده و هدایت جامعه را در دست بگیرند.
مقام معظم رهبری(مدظله العالی) که همچون دوره امام علی علیه السلام با فتنه های داخلی مواجه بوده اند همواره بر بصیرت افزایی در جامعه تاکید فرموده و آن را اصلی مهم در انتخاب مسئولین دانستهاند. ایشان در اهمیت بصیرت می فرمایند: «اگر ما بصیرت نداشته باشیم، اگر ما بینش درست، چشم باز، هوشیاری لازم نداشته باشیم، نه درست منافع حقیقیمان را تشخیص میدهیم، نه درست راه رسیدن به این منافع را تشخیص میدهیم، نه درست آدمی را که باید این بار بزرگ را بر دوش بگیرد، میشناسیم. وقتی بصیرت نبود مثل انسانی است که چشم ندارد، راه را نمیبیند؛ بصیرت برای یک کشور، یک ملّت و آحاد یک مجموعه، به این اهمیت است ».
همچنان که رهبر معظم انقلاب(مدظله العالی) فرمودند بدون بصیرت شناخت منافع و راه رسیدن به آن قابل تشخیص نخواهد بود، شناسایی فرد اصلح برای به دوش گرفتن مسئولیت نیز محقق نخواهد شد.
امیرالمومنین علیه السلام می فرمایند:«وَ لا یَحمِلُ هذَا العَلَمَ اِلّا اَهلُ البَصَرِ وَ الصَّبرِ وَ العِلمِ بِمَواضِعِ الحَقّ ؛ این پرچم را جز افراد بصیر، با استقامت و آگاه به موارد حق بر دوش نمى کشند» بر اساس این فرمایش، یکی از خصوصیات کسانی که عَلَم حق را به دوش میکشند داشتن بصیرت است. همواره خواست خداوند و تلاش انبیاء و اولیاء الهی بر آن بوده است تا جامعه را بیدار کنند و این به آن معناست که روزی چنین اتفاقی خواهد افتاد و انسان ها به شناخت لازم خواهند رسید؛ در واقع عصر ظهور عصر بیداری جوامع بشری است، دوره ای است که انسان بعد از آزمودن مسیرهای مختلف به بلوغ فکری رسیده است و با تحلیل خود تحت رهبری امام زمان(عج) خواهد توانست درست و غلط را تشخیص دهد و برای اولین بار عدالت را جاری سازد.
انجام اصلاحات؛ انگیزه حضور
غرض اصلی افراد از شرکت در انتخابات یا تثبیت وضع موجود و رای دادن به گروه حاکم است و یا این که خواهان تغییر و اصلاح در امور هستند.
در شرایط کنونی کشور، اکثریت مردم خواهان تغییر و اصلاح هستند چه آن که مشکلات کنونی که ریشه در سیاست های غلط مجریان داشته است فشار بسیاری بر مردم وارد نموده که تداوم این شرایط قابل تحمل نیست.
اما باید توجه داشته باشیم که فریب نخورده و به هر ادعای اصلاحی پاسخ مثبت ندهیم چه آن که بسیاری از جناح های سیاسی مقصودشان از ایجاد اصلاحات، حقیقی نبوده و در تلاش هستند نوع نگاه سیاسی خود را تحت این عنوان القاء نموده و آرای مردم را کسب نمایند؛ خداوند در قرآن کریم در مورد این افراد می فرماید: «وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ لَا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ قَالُوا إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ ؛ و چون به آنان گفته شود در زمین فساد مکنید مىگویند ما خود اصلاحگریم». یعنی به تایید قرآن همواره در طول تاریخ بودهاند کسانی که در جامعه فساد می کردهاند اما خود را اصلاح گر معرفی می نمودند و این در حالیست که اصلاحگران واقعی انبیاء الهی بودند که با فساد و ظلم مبارزه میکردند؛ حضرت هود خطاب به مردم فرمود: «وَمَا أُرِیدُ أَنْ أُخَالِفَکُمْ إِلَى مَا أَنْهَاکُمْ عَنْهُ إِنْ أُرِیدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ ؛ من هرگز نمیخواهم چیزی که شما را از آن باز میدارم، خودم مرتکب شوم! من جز اصلاح نمیخواهم!»؛ در این آیه علاوه بر این که انبیاء اصلاح گر واقعی معرفی می شوند، یکی از مهم ترین ملاک ها در اصلاح جامعه بیان میشود، حضرت هود خود را اصلاحگر می نامد و می فرماید هرگز کاری را که شما را از آن نهی میکنم مرتکب نخواهم شد؛ اصلاح واقعی زمانی رخ خواهد داد که مسئولی بر سر کار بیاید که خود عامل باشد، نه این که مردم را به تحمل مشکلات دعوت کند و خود بی مبالاتی نماید، اگر مردم در سختی قرار گرفتند او نیز باید سختی را لمس کند و الا ادعای اصلاح کار ساده ای است که سالهاست عده ای از قِبَل آن ارتزاق می نمایند.