همین امروز، سفره آقا ابالفضل( ع) را پهن کن و به مردم غذا بده. برای این حضرت، ۳ مجلس روضه در حرمش نذر کرده ای که من آنرا انجام می دهم. سپس آن سید سبزپوش، برای برکت کاسبی، اسکناسی را به پدر شهید علیرضا کریمی داد. علیرضا به طرز معجزه آسایی شفا یافت و بمدت چندین سال بعد به قهرمان ورزش های رزمی تبدیل شد
فعالیت های شهید علیرضا کریمی
شهید علیرضا کریمی در اثر اصابت گلوله خمپاره در عملیات محرم از ناحیه سر و دست و پا مجروح شد و وقتی که دوران مجروحیتش تمام شد؛ به جبهه بازگشت. شجاعت و مدیریت علیرضا باعث شد تا فرمانده گردان امیرالمؤمنین( ع)، مسئولیت دسته دوم از گروهان ابالفضل( ع) را برعهده بگیرد
اظهارات شهید علیرضا کریمی در آخرین دیدار با مادرش چنین بود:ما مسافر کربلائیم، پش از باز شدن راه کربلا برمی گردیم. آخرین نامه ی این شهید به این شرح بود:به امید دیدار در کربلا.
خصوصیات اخلاقی شهید علیرضا کریمی
- شهید علیرضا کریمی از زمانی که کودک بود؛ در مسجد حاضر میشد و نماز میخواند.
- شهید علیرضا کریمی در زمانی که نماز میخواند خدا را در مقابلش می دید و با او صحبت میکرد. او بدون هیچ عجله ای ذکرها را دقیق و شمرده می گفت. او نیز می گفت« اشکال ما اینست که برای همه وقت می گذاریم به جز خدا، با سریع خواندن نمازمان فکر می کنیم زرنگی کرده ایم ولی نمی دانیم که خدا به وقت ما برکت می دهد. او لذت می برد که بنده اش نماز بخواند و در سحر، بیدار بماند.»
شهید علیرضا کریمی همیشه بطور مخفیانه در سحر، بیدار می ماند و نماز میخواند.
شهید علیرضا کریمی، اهمیت بسیاری به قرائت قرآن می داد و ترجمه معانی ان را با دقت میخواند؛ او در مورد قرآن می گفت:« این قرآن توسط خداوند مثل نامه ای برای ما نوشته شده است، ما نباید بدانیم خدا چه گفته و از ما چه می خواهد؟»
شهید علیرضا کریمی، توجه بسیاری به دعای توسل نشان می داد و می گفت« توسل به ائمه معصومین، پس از توکل به خدا حلال مشکلات است.»
- شهید علیرضا کریمی غیبت نمیکرد. درصورت ناراحت شدن از کسی، مستقیما با خودش حرف میزد و می گفت که علت ناراحتی اش چیست اما هیچگاه پشت سرش حرف نمی زد.
یکی از خصلت های شهید علیرضا کریمی، کم حرف بودنش بود اما کلامش در زمان صحبت کردن ، بسیار جامع و کامل بود. او پس از دیدن همه ی جوانب کار، حرف می زد؛ بنابراین بچه ها حرف او را قبول داشتند.
شهید علیرضا کریمی همیشه به صورت مخفیانه از پول توجیبی خود به افراد مستحق کمک می کرد.
شهید علیرضا کریمی تاریخ تولد شناسنامه اش را مثل خیلی از نو جوانان آن دوران تغيير داد تا به جبهه اعزام شود. همرزمانش در تپه های صلوات آباد کردستان، حماسه او را دیدند.
شهید علیرضا کریمی در مقابل بزرگترها مودبانه رفتار میکرد و در جمع خانواده بسیار کم حرف بود ولی یک انسان شوخ و بذله گو درجمع بچه های هم سنش بود ولی هیچ موقع، ابروی کسی را نمیبرد و یا پشت سر کسی غیبت نمیکرد.
شهید علیرضا کریمی، علاقه وافری به ورزشهای رزمی داشت و همیشه حتی در جبهه و در زمان مجروح شدنش پیگیر آن بود؛ بدین دلیل که عقیده اش چنین بود که انسان مسلمان باید قوی و نیرومند باشد.
وصیت نامه شهید علیرضا کریمی سه ماه قبل از شهادت
وصیت نامه شهید علیرضا کریمی به این شرح میباشد :« هرگز، کشته شدگان در راه خدا را مرده نپندارید چون آن ها زنده اند و نزد پروردگارشان روزی می خورند.»( سوره آل عمران آیه ۱۶۹) به نام خدا و با سلام بر حضرت مهدی( عج) و نائب بر حقش امام خمینی و تمامی کسانی که در راه اسلام خدمت می کنند.
خدا را شکر می کنم که برای شناخت اسلام واقعی به من مهلت داد تا در تاریکی جهل از دنیا نروم. انقلاب اسلامی باعث شد که سر از گریبان خود بیرون آوریم و با نگاه کردن به دور و بر خود، از دید دیگری به زندگی نگاه کنیم، آری امام کار عظیمی انجام داد. او باعث بیدار شدن دنیا از خواب و یادآوری مجدد انسانیت شد.
من از بابت این که جانم را نثار اسلام و مکتب رسول الله می کنم، خوشحالم و افتخار می کنم که مرام و مکتب من اسلام است.
اسلام به من نحوه ی اندیشیدن و انتخاب کردن راه درست را آموخت، من برای اسلام، خون خود را با قلبی روشن می ریزم و پیام می رسانم که جاری شدن خونمان باعث نورانیتر شدن حکومت ها و اتصال به حکومت عدل صاحب الزمان( عج) می شود
امیدوارم که حکومت ما، زمینه انقلاب امام مهدی( عج) را به وجود آورد اما مادر جان، وقتی که خبر شهادتم را شنیدی، اشک نریز به این دلیل که امام بزرگوار ما نیز در سوگ فرزندش اشک نریخت چون از بابت رضای خدا در این امر، واقف بود.
و پدر بزرگوارم به شما وصیت میکنم که برای کمک به فقرا و نیازمندان، ادامه دهنده ی راه من باشید و شما خواهرانم، زینب زمان باشید و با تربیت کردن پسرانتان به صورت حسین وار در راه خدا مبارزه کنید. خدایا تو میدانی که کرده های من برای رضای تو بوده است. پس ما را برای قدم برداشتن در راهت یاری کن. خدایا اسلام را پیروز کن و اگر من لیاقت شهید شدن دارم شریت گوارای آن را به من بنوشان.
شما ای منافقین فراری از خلق که فقط اسم و نام سازمانتان را پس از پیروزی انقلاب به دنبال می کشید. دل من بعنوان یک برادر برایتان می سوزد. یک مشت جوان پاک که توسط رهبرانشان منحرف شده اند. کمی فکر کنید!
به خود بیائیدا خدایا این پیر جماران، این بت شکن تاریخ، این در هم کوبنده ستمگران را در پرتو خودت نگه دار. خداوندا تو میدانی که از بابت گناهانم شرمنده ام. مرا به عظمت و بخشندگیت عفو کن. خدایا مرا لحظه ای به خودم وامگذار و آمرزشت را نصیب پدر و مادرم بفرما! آمین
شهادت علیرضا کریمی
علیرضا کریمی درسال ۱۳۶۱ عملیات والفجر ۱ منطقه عملیاتی فکه- تنگه ابوغریب توسط تیرهای عراقی از ناحیه هر دو پا مورد هدف قرار گرفت و در جواب به فرمانده اش گفت، شما فرمانده ای بچه ها منتظر تو هستند.
علیرضا در زمان افتادن روی زمین می خواست خودش را به سمت تپه ها بکشاند، ناگهان یکی از تانک های عراقی سریعا نزدیک او رفت و از روی پاهای این شهید ۱۶ ساله رد شد. ۱۶ سال پس از شهادت او در زمانی که نخستین کاروان به صورت رسمی عازم کربلا شد؛ در منطقه فکه شمالی، پیکرش را پیدا کردند و به وطن خود در شب تاسوعای حسینی بازگردانند.