خدایا! من میدانم بنده خوبی نیستم. میدانم خیلی گناه کردم. میدانم تا قبل از اینکه حجاب داشته باشم، نامحرم موهایم را دیده است، به نامحرم دست دادهام و ...؛ ولی میخواهم از این به بعد با تو آشتی کنم. میخواهم برای همیشه نماز بخوانم. مگر من چه چیزی کمتر از دخترهای دیگر دارم؟». در واقع من تا قبل آن شب هر چه توبه کرده بودم، حقیقی نبود، به ظاهر حجاب داشتم و به ظاهر توبه کرده بودم؛ اما بعد از آن توبه حقیقی کردم. توفیق این توبه حقیقی به سبب خوابی میدانستم که دیده و تئاتری که اجرا کرده بودم. به خاطر شهیدی بود که با عکسش به جای پدرم با او صحبت کرده بودم.
سر سجاده خیلی گریه کردم و از خداوند خواستم این تحول در باطنم باشد. حالا احساس میکنم این توبه، توبهای حقیقی است. اگر چه این سؤال که آیا خداوند توبهام را پذیرفته یا نه، ذهنم را به شدت مشغول میکند؛ اما همیشه سعی کردهام عهد و پیمانی را که با خدا و آن شهید مدافع حرم بسته بودم، محکمتر کنم. از همین رو بود که بسیاری چیزها را کنار گذاشتم؛ مانند لاکهایی که به جانم وصل بود، لباسهایی که هر روز باید یکی از آنها را میپوشیدم و ... و به جای آنها، حجاب و دیانت را انتخاب کردم تا بتوانم رضایت پدرم و شهدای مدافع حرم و در صدر آنها، رضایت خداوند را جلب کنم.
چقدر شهید دارن میارن از تو سوریه
منم باید برم آره برم سرم بره
نذارم هیچ حرومی طرف حرم بره
یه روزیم بیاد نفس آخرم بره
منم باید برم آره برم سرم بره
نذارم هیچ حرومی طرف حرم بره
یه روزیم بیاد نفس آخرم بره
حسین آقام آقام حسین آقام آقام آقام
یه دست گل دارم برای این حرم میدم
گلم که چیزی نیست برا حرم سرم میدم
گلم که چیزی نیست برا حرم سرم میدم
برای قربونی اسماعیل و میدم به عشق
خودم با بچه هام فدای بانوی دمشق
خودم با بچه هام فدای بانوی دمشق
منم یه مادرم پسرم و دوسش دارم
ولی جوونمو به دست بی بی میسپارم
بی بی قبول کنه بشه مدافع حرم
منم یه مادرم پسرم و دوسش دارم
ولی جوونمو به دست بی بی میسپارم
بی بی قبول کنه بشه مدافع حرم
حسین آقام آقام حسین آقام آقام آقام
حسین آقام آقام حسین آقام آقام آقام
حسین آقام آقام حسین آقام آقام آقام
اونا که از جنون یه کلمه نفهمیدن
شبیه شامیا به گریه هام میخندیدن
کنایه میزنن دلم و میسوزنن و
میخوان با حرفاشون خالی کنن دل منو
قسم به اون بدن که چیدنش روی حصیر
منم شبیه اون عقیله ای که شد اسیر
به غیر زیبایی نمی بینم تو این مسیر
قسم به اون بدن که چیدنش روی حصیر
منم شبیه اون عقیله ای که شد اسیر
به غیر زیبایی نمی بینم تو این مسیر
حسین آقام آقام حسین آقام آقام آقام
حسین آقام آقام حسین آقام آقام آقام
حسین آقام آقام حسین آقام آقام آقام
ای سایه ی سرم تا که تو رفتی همسرم
همش بهونه ی تو رو میگیره دخترم
به جای لالایی روضه براش میخونمو
دم بابا باباش داره میگیره جونمو
دم بابا باباش داره میگیره جونمو
گناه دخترم چی بوده که بابا ندید
گلم بابا میخواد جواب ناله شو بدید
فقط رقیه جون صدای بچمو شنید
حسین آقام آقام حسین آقام آقام آقام
حسین آقام آقام حسین آقام آقام آقام