9.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این خاطره ۲ دقیقه ای رو از دست ندید
خاطره ای شنیدنی از نوجوان چهارده ساله دفاع مقدس
وقتی جعبه مهمات باز کردم فقط گریه کردم....
جبهه ها کارخانه انسان سازی بودند....
#مدیون_شهدا_هستیم
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــرَجْبحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها
#شهیدانه
روایتۍازشھیدهادۍ🗞-!-
رفتمپیشِابراهیم،هنوزمتوجھ
حضورِمننشدهبود!
باتعجبدیدمهرچندلحظھسوزنۍ رابھپشتِپلکچشمشمیزند!😧
گفتم؛چیکارمیکنۍداشابرام؟
تامتوجھِمنشد،ازجاپریدوگفت:
هیچۍ،چیزۍنیست!🚶🏻♂️♂
گفتم:بایدبگۍبرایچۍسوزن
زدۍتوصورتت😕!!
مکثۍکردوخیلۍآهستھگفت:
سزاۍچشمۍکھبهنامحرم بیفتههمینھ...!💔
-ابراهیمبهنامحرمآلرژۍداشت!
حتۍبراۍِصحبتبابستگانِنامحرمشان همسرشرابالانمیگرفت...!
#شهیدانه
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
''ࢪفقاۍ مہدۍ(عج)''
آرزویدیداریار🥺!' #امام_زمانم
اے حـــضࢪٺِ معشــوق مرا کشت فراقت؛
در حســـࢪٺِ دیدار تو آواره ترینم...💔:)
#امام_زمانم
و خدای شمـــا فرمود مرا با (خلوص دل)بخوانید تا دعای شما را مستحاب کنم.
#آیه_گرافی