eitaa logo
منتظران ظهور
1.1هزار دنبال‌کننده
19.3هزار عکس
25هزار ویدیو
160 فایل
ارتباط با مدیر کانال @montazerz_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
(صفحه دوم) ادامه ص یک👆👆👆 نگهبانی هم که باید كنار در می‌ایستاد؛ رفت دم در. کارهای حفاظتی‌مان را انجام دادیم. آقا از ماشین پیاده شد تا وارد خانه بشود. آمد درب خانه نگاه کرد و گفت: سلام علیکم. گفتم: بفرمائید. گفت شما؟ نه این‌که ما را نمی‌شناخت؛ گفتند، تو چه کاره‌ای یعنی؟ گفتیم: صاحب‌خانه غش کرده. گفت: کس دیگری نیست؟ یاد آن افتادیم که دو تا دخترها هم می‌توانند به آقا بگویند بفرمائید. گفتیم: آقا شما بفرمائید داخل. گفت: من بدون اذن صاحب‌خانه به داخل نمی‌آیم. معنی و مفهوم حفاظت، خودش را این‌جا از دست نمی‌دهد. مهم‌تر از حفاظت این است. بدون اذن وارد خانه کسی نمی‌شود. رهبر نظام است باشد؛ ارمنی است باشد؛ ضدحفاظت‌ترین شکل ممکن این است که مقام معظم رهبری توی خیابان اصلی توی چهارراه، با لباس روحانیت با آن عظمت رهبری خودشان بایستند؛ همة مردم هم ایشان را ببینند؛ و ایشان بدون اذن وارد خانه کسی نشوند. من دویدم رفتم توی آشپزخانه. به یکی از این دخترها گفتم آقا دم درب است؛ بیائید تعارف کنید بیایند داخل. لباس مناسبی تنشان نبود؛ ‌گفتند: پس ما لباسمان را عوض کنیم. به آقا گفتیم: که رفته‌اند لباس مناسب بپوشند؛ شما بفرمائید داخل. گفتند: نه می‌ایستم تا بیایند. چند دقیقه‌ای دم در ایستادند. ما هم سعی کردیم بچه‌هایی که قد بلند دارند را بیاوریم؛ ‌ مثل نردبان دور ایشان بچینیم؛ که ایشان پیدا نباشد. راه دیگری نداشتیم. ‌ چند دقیقه معطل شدیم. چون دانشجو بودند لباس دانشجویی مناسب داشتند. یكی از دخترها، دوید و آقا را دعوت کرد؛ و آقا رفتند داخل اتاق. این خانم پیش آقا رفت و خوش‌آمد گفت. بعد گفت كه مادرمان توی این اتاق است؛ الآن خدمت می‌رسیم. رفتند بیرون. آقا من را صدا کرد گفت این‌ها پدر ندارند؟ گفتم: نمی‌دانم. چون صبح نپرسیده بودم. گفت بزرگ‌تر ندارند؟ برادر ندارند؟ رفتیم آن اتاق پشتی. ‌ گفتم: ببخشید، پدرتان؟ گفتند، مرده.😭 گفتیم، برادر؟ گفتند، یکی داشتیم شهید شده.❤ گفتیم، بزرگتری، کسی؟ گفتند، عموی ما در خانة بغلی می‌نشیند. فکر کردیم بهترین کار این است که عمو را بیاوریم بیرون. حالا چه کلکی بزنیم عمو را از خانه بیرون بیاوریم؟ با این هیبت و این تیپ و قدوقواره، همه دو متر درازی و لباس‌ها، شکل، تیپ و اسلحه. هرچه هم بخواهی بگویی من کسی نیستم؛ قیافه‌ات تابلو است. درب بغلی را زدیم. یک آقایی آمد دم در سلام کردم. گفتم، ببخشید! امر خیری بود خدمت رسیدیم. این بندة خدا نگاه کرد؛ یک مسلمان بسیجی، خانة یک ارمنی آمده، چه امر خیری؟ خودش تعجب کرد. رفت لباس پوشید آمد دم درب. محترمانه باهاش پیچیدیم توی خانة برادر خودش. داخل خانه که شدیم؛ نگهبان او را بازرسی کرد. نگاه کرد؛ پیش خودش گفت: برای امر خیر مگر آدم را بازرسی می‌کنند؟ بعد از بازرسی قضیه را بهش گفتیم. گفتیم: ‌ رهبر نظام آمده این‌جا، این‌ها چون بزرگتری نداشتند؛ خواهش کردیم که شما هم تشریف بیاورید. او را داخل كه بردیم؛ و آقا را که دید؛ مُرد. یک جنازه را یدک کردیم و بردیم نشاندیم روی صندلی کنار آقا. این‌ها به خودی خود زبانشان با ما فرق می‌کند. سلام علیک هم که می‌خواهند بکنند؛ کلی مکافات دارند. با مکافاتی بالاخره با آقا سلام و احوال‌پرسی کرد؛ و درنهایت یک هم‌دمی را برای آقا مهیا کردیم. 💢💥💢حضرت آقا چایی و شیرینی‌شان را خورد.💢💥💢 رفتیم توی این اتاق بالای سر مادر و با التماس دعا، مادر را هم راه انداختیم. آمدند رفتند بالا، لباس مناسب پوشیدند و آمدند پائین. وقتی وارد اتاق شد؛ آقا تعارفشان کردند در کنار خودشان، ‌کنار همان عمویی که نشسته بود. بعد هم گفتند: مادر! ما آمده‌ایم که حرف شما را بشنویم؛ چون شما دچار مشکل شده بودید؛ دوستان عموی بچه‌ها را آوردند. دخترها آمدند نشستند. آقا اولین سؤالشان این بود که شغل دخترها چیست؟ گفتند: دانشجو هستند. آقا خیلی تحسینشان کرد و با این‌ها كلی صحبت کردند؛ توی این حالت، این دختر سؤال کرد که آقا آب، شربت، چیزی برای خوردن بیاورم؟ این‌ها همه‌اش درس است. من خودم نمی‌دانستم که بگویم بیاورد یا نیاورد؟ آقا می‌خورد یا نمی‌خورد؟ نمی‌دانستم. رفتم کنار آقا، از آقا سؤال کردم؛ گفتم: آقا این‌ها می‌گویند که خوردنی چیزی بیاوریم؟ چایی چیزی بیاوریم؟ آقا گفتند: ما مهمانشان هستیم. از مهمان می‌پرسند چیزی بیاورند یا نیاورند؟ خُب اگر چیزی بیاورند ما می‌خوریم. بعد خود آقا گفتند: ‌بله دخترم! اگر زحمت بکشید چایی یا آب‌میوه بیاورید؛ من هم چایی، هم آب‌میوة شما را می‌خورم. ادامه در ص سه👇👇👇
(صفحه سوم) ادامه ص دوم👆👆👆 این‌ها رفتند چایی، آب‌میوه و شیرینی آوردند. خود میوه را هم آوردند. خُب توی خانة مسلمان‌ها این‌‌طوری است. یک نفر چند تا میوه پوست می‌کّنّد؛ می‌دهد دست آقا، آقا هم دعا می‌کند. همان‌جا به پدر شهید، مادر شهید، پسر شهید و یا همسر شهید آن خوراکی را تقسیم می‌کنیم؛ همه یک قسمتی از این میوه می‌خورند؛ که آقا به آن دعا کرده. توی ارمنی‌ها هم همین کار را باید می‌کردیم؟ واقعاً نمی‌دانستیم. چایی آوردند، آقا خورد؛ آب‌میوه آوردند، آقا خورد؛ شیرینی آوردند، آقا خورد. آقاحدود چهل دقیقه توی خانه ارمنی‌ها نشستند؛ و با این‌ها صحبت کردند. مثل بقیةجاها آقا فرمودند: ‌ عکس شهیدتان را من نمی‌بینم. عکس شهید عزیزمان را بیاورید ببینم. توی خانة مسلمان‌ها چهار تا عکس بزرگ شهید وجود دارد؛ که توی هر اتاقی یکی هست. می‌پریم و می‌آوریم. این‌ها رفتند آلبوم عکس‌شان را آوردند. آلبوم عکس هم متأسفانه برای شب عروسی شهید بود. آلبوم را گذاشتند جلوی آقا. صفحة اول یک عکس دوتایی. یادگاری فردین بادوستش گرفته بود؛ آن وسط بود. آقا همین‌جوری که نگاه می‌کردند؛ شروع کردند به صحبت کردن، همین‌جوری صفحه‌ها را ورق می‌زدند؛ تا تمام شود. تمام که شد گفتند: خُب! عکس تکی شهید را ندارید؟ یک عکس تکی از شهید پیدا کردند؛ و آوردند گذاشتند جلوی آقا. آقا شروع کردند از شهید تعریف کردن. گفت: خُب! نحوة اسارت، نحوة شهادت اگر چیزی داشته به من بگوئید. ما فهمیدیم نام این شهید بزرگوار، شهید «مانوکیان» است؛ به اندازة شهیدان «بابایی»، «اردستانی» و «دوران» پرواز عملیاتی جنگی داشته است. هواپیمایش f14، بمب‌افکن رهگیر بوده، و بالای صد سُرتی پرواز موفق در بغداد داشته. هواپیمایش را توی دژ آهنی بغداد می‌زنند. شهید، هواپیما را تا آن‌جا که ممکن است، اوج می‌دهد. هواپیما در اوج تا نقطة صفر خودش، که اتمسفر است بالا می‌آید؛ و بقیه‌اش را به‌سمت ایران سرازیر می‌کند. چهار تا موتور هواپیما منهدم می‌شود. هواپیما لاشه‌اش توی خاک ایران می‌افتد؛ ولی چون دیگر سیستم برقی هواپیما کار نمی‌کرده‌، نتوانسته ایجکت کند؛ و نشده كه چتر برای شهید کار کند. هواپیما به زمین خورده و ایشان به شهادت رسید.❤💚❤ ارمنی‌ای بود که حتی حاضر نشد؛ لاشة هواپیمای جمهوری اسلامی به‌دست عراقی‌ها بیافتد. آن خانواده، این فرزندشان است. این بزرگوار در نیروی هوایی مشهور است. دربارة شهادتش و اخلاقش تعریف کردند. مادر شهید گفت: امروز فهمیدم كه علی(علیه السلام) كیست. مادر شهید گفت: آقا! حالا که منزل ما هستید؛ من می‌توانم جمله‌ای به شما عرض کنم؟ آقا گفت: بفرمائید؛ من آمدم این‌جا که حرف شما را بشنوم. گفت: ما با شما از نظر فرهنگ دینی فاصله داریم؛ در روضه‌هایتان شرکت می‌کنیم؛ ولی خیلی مواقع داخل نمی‌آئیم. روز شهادت امام حسین(علیه السلام)، روز عاشورا و تاسوعا به دسته‌های سینه‌زنی امام حسین(علیه السلام) شربت می‌دهیم. می‌آئیم توی دسته‌هایتان می‌نشینیم؛ ظرف یک‌بارمصرف می‌گیریم؛ که شما مشکل خوردن نداشته باشید؛ 😭چون ما توی ظرف آن‌ها آب نمی‌خوریم.😭 توی مجالس شما شرکت می‌کنیم و بعضی از حرف‌ها را می‌شنویم. ‌ من تا الآن نمی‌فهمیدم بعضی چیزها را. می‌گفتند: در دین شما بانویی که دختر پیامبر عظیم‌الشأن اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) است؛ را بین درودیوار گذاشته‌اند؛😭 سینه‌اش را سوراخ کرده‌اند.😢 میخ، مسمار به سینه‌اش خورده.😓 نمی‌فهمیدم یعنی چی. می‌گفتند مسلمان‌ها یک رهبری داشتند به نام علی(علیه السلام). دستش را بستند؛ و در سه دورة 25 ساله، حکومتش را غصب کردند.😭 نمی‌فهیمدم یعنی چی. گفتند؛ در 25 سالی که حکومتش غصب شده بود؛ شغلش این بود؛ آخر شب نان و خرما می‌گذاشت روی کولش، می‌رفت خانه یتیم‌ها. این را هم نمی‌فهمیدم. ‌ ولی امروز فهمیدم که علی(علیه السلام) کیست. امروز با ورود شما به منزل‌مان، با این همه گرفتاری‌ای كه دارید؛ وقت گذاشتید و به خانة منِ غیر دین خودتان تشریف آوردید. ‌اُسقُف ما، کشیش محلة ما، به خانة ما نیامده است؛ ‌ شما رهبر مسلمین‌ هستید. من فهمیدم علی(علیه السلام) که خانة یتیم‌هایش می‌رفت؛ چه‌قدر بزرگ است. از ورود آقای خامنه‌ای به منزلشان، به علی(علیه السلام) و 25 سال حکومت غصب شده‌اش و زهرا(سلام الله علیها) پی برد. خُب! این برود مشهد، امام رضا(علیه السلام) شفایش نمی‌دهد؟ 👋🌹👋بعد از بازگشت حضرت آقا، پاسداران را توبیخ كردند.👋🌹👋 ما چهل دقیقه با این خانواده بودیم. عین چهل دقیقه،‌ به اندازة چند کتاب از این‌ها درس گرفتیم. ‌ آقا در خانة ارامنه آب، چایی، شربت، شیرینی و میوه‌شان را خورد. بعضی از دوست‌های ما نخوردند. کاتولیک‌تر از پاپ هم داریم دیگر. رهبر نظام رفته خورده، پاسدار، من نوعی، نخوردم. حزب‌اللهی‌تر از آقا هستم دیگر.😔😭😔
4_5980918246612668306.mp3
15.19M
🔊 سخنرانی استاد رائفی‌‌‌‌‌پور 📑 «مراسم دعای ندبه» - جلسه ۳۱ 🗓 ۲۲ اردیبهشت ماه ۱۴۰۲ - تهران، هیئت مع امام‌ منصور 🎧 کیفیت 24kbps
هم اکنون فوری ... 🔹 قلیچ : برنده قطعی انتخابات با ارای بسیار زیاد اینجانب هستم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم 💢💥هنگامی كه شیطان به خداوند گفت: من از چهار طرف (جلو، پشت، راست و چپ) انسان را گرفتار و گمراه می‏كنم . فرشتگان پرسیدند: شیطان از چهار سمت بر انسان مسلّط است؛ پس چگونه انسان نجات می‏یابد؟ خداوند فرمود : راه بالا و پایین باز است. راه بالا: نیایش و راه پایین: سجده بنابراین ، كسی كه دستی به سوی خدا بلند كند یا سری بر آستان او بساید؛ می‏تواند شیطان را طرد كند . 🔹بنده ی من! سوگند به حق خودم دوستدار تو هستم؛ پس سوگند به حق من برتو، مرا دوست بدار.
📉 چگونه آمار ۵۰ درصدی میزان بیسوادی دختران ایرانی در سال ۱۳۵۳ (1975) به آمار ۰/۰۶ در سال ۱۳۸۹ (2010) رسید یعنی بالاتر از ژاپن و آمریکا! 🇮🇷 تحلیل سیاسی و جنگ نرم
5.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سخنرانی ‎خاندوزی به زبان عربی مورد توجه رسانه‌ها قرار گرفته است. بعد از سخنرانی در اجلاس اختتامیه، وزیر اقتصاد ‎عربستان سعودی از جای خود برخواست وبه سمت محل استقرار وزیر اقتصاد ایران آمد؛ و از سخنرانی عربیش تقدیر کرد. ‌ محمدصالح مفتاح
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رهبرمعظم انقلاب، صبح روزیکشنبه۲۴اردیبهشت ۱۴۰۲، در جریان بازدید از نمایشگاه کتاب، خطاب به آقای مرتضی سرهنگی: ما کارهایی که از برکات فعالیت شماست را همینطور به تدریج میبینیم. این خاطرات و اینها که چاپ میشود؛ در واقع منشأش شما هستید. خدا ان‌شاءالله حفظتان کند.
🔴همه چیز با سرعت در حال تغییره! 🔻سه سال قبل بود که با واسطه گری ترامپ، پیمان صلح ابراهیم امضا شد و قرار بود طبق این پیمان، چند کشور عربی از جمله عربستان، اسراییل رو به رسمیت بشناسن. 🔻ولی الان عربستان میزبان رییس جمهور چین و محمود عباس هست تا درمورد امنیت فلسطین و آرمان فلسطین صحبت کنن.🙂✌️ 🦋کانال الله اکبر
11.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ چرا ایرانی‌ها باید دین عربی داشته باشن 🔻 زرتشت پیامبر ایران بوده ؛ چرا باید پیامبر اعراب را قبول کنیم؟ 🤲الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ‌🤲 بحق‌ حضࢪٺ‌زینب‌ڪبرۍ‌(سلام‌الله‌علیها‌) 🤲🏻 ✾ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
13.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شیرین ابوعاقله، خبرنگار فلسطینی مثل دیروزی وقتی لباس خبرنگاری به تن داشت هدف گلوله‌ی صهیونیست‌ها قرار گرفت مثل فردایی قرار بود تشییع بشه و این ویدیو لحظات تشییع این شیرزن فلسطینیه این فیلم رو ده بار ببینین، هربار به یه نفرشون دقت کنین،‌ که چطور حاضر نیستن تابوت رو زمین بیفته. می‌دونین چرا؟ اونا خوب میدونن که فردا، ممکنه خودشون توی این تابوت باشن. اونا زیر تابوت خودشون رو گرفتن، اونا نمی‌ذارن تابوت خودشون بیفته... هربار به رفتار یکی از نظامیان صهیونیست هم دقت کنین، این درندگانِ وحشیِ دوپا طرف حساب ما هستن، دقیقا همینا... الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ‌بحق‌ حضࢪٺ‌زینب‌ڪبرۍ‌سلام‌الله‌علیها‌ 🤲🏻 ✾ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ