فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥ببینیم در خط مقدم نبرد با دشمن این رزمنده با چه آرامشی صحبت میکند و بشنویم صدای دلنشین شهید آوینی را که این صحنه را چگونه روایت میکند.
🖐برخورد جالب شهید زینالدین با افسر عراقی🖐
🔹آقا مهدی بعد از شناسایی از منطقه برگشت.
در عملیاتی که شب بعد صورت گرفت؛
وارد قرارگاه عراقیها شد؛
و آن فرمانده را اسیر کرد.
بعد به نیروهایش گفت:
فردا که هوا روشن شد؛
او را پیش من بیاورید.
ماشین،
جلوی سنگر فرماندهی ایستاد.
آقا مهدی در ماشین را باز کرد.
عقب آیفا آن افسر عراقی نشسته بود. پیادهاش کردند.
ترسیده بود.
از ترس سرش را با دستانش میگرفت.
آقا مهدی دست او را گرفت و رها نکرد.
پنج متر آن طرفتر او را بُرد و گفت:
برای این افسر عراقی کمپوت بیاورید.
مدتی را چهارزانو روی زمین نشسته بودند؛
و عربی صحبت میکردند.
آن فرمانده عراقی باورش نمیشد که آقا مهدی،
فرمانده لشکر باشد.
او تا آیفا از مقر بیرون برود؛
یکسره به مهدی نگاه میکرد.
#معرفی_شهید
#شهید_دفاع_مقدس
12.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سرود بسیار زیبا همراه با تصاویر دلنشین. قطعا این سرود باعث ناراحتی و عصبانیت غربگرایان خواهد شد؛
پس تامی توانید در گروهها به اشتراک بگذارید!
❤️❤️❤️یازهرا (سلام الله علیها)❤❤❤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
صبح زیبا آمد 🌤
و چشم شقایق باز شد.
لاله زلف سرکشش را
شانه کرد و ناز شد...
شبنم از خورشید عالم تاب،
جانی تازه یافت...
رفت بالاتر ز جَو
با ابرها دمساز شد...
صبح زیبای اولین روز ☕️
هفته تون در پناه حق 🍃💐🤲💐🍃
🌸بِسْمِ اللَّـــــــهِ الرَّحْمَـٰـــنِ الرَّحِــــــيمِ🌸
🌺سلام علیکم🌺
🤲اِلهی یا حمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد🤲
🤲یا عالی بِحَقِّ علی🤲
🤲یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه🤲
🤲یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن🤲
🤲یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن🤲
🤲عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان🤲
✋صبح زیبایتان به خیر ومنور به نور مهدی فاطمه (سلام الله علیها)✋
💚❤️💜💛🎋💛💜❤️💚
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
🖐🌹🖐دو داستان آموزنده🖐🌹🖐
💢💥غلام سياهى را به خدمت امیر المومنین على (عليه السلام) آوردند؛
كه دزدى كرده بود.
حضرت فرمود:
اى اسود (سياه ) دزدى كردى ؟
عرض كرد:
بلى يا على (عليه السلام)،
فرمود:
قيمت آنچه دزديده اى به دانك و نيم مى رسد؟
عرض كرد:
بلى ،
فرمود:
بار ديگر از تو مى پرسم؛
اگر اعتراف نمايى،
(انگشت ) دست راست تو را قطع مى كنم.
عرض كرد:
بلى يا اميرالمؤ منين ؛
حضرت بار ديگر از وى پرسيد؛
و او اعتراف كرد؛
به فرموده امام انگشتان دست راست او را بريدند.
غلام سياه انگشتان دست بريده را بر دست ديگر گرفته و بيرون رفت؛
در حالى كه خون از آن مى چكيد.
عبدالله بن الكواء به وى رسيد؛
و گفت :
غلام سياه دست راستت را كى بريد؟
گفت :
شاه ولايت امير مومنان پيشواى متقيان مولاى من و جميع مردمان و وصى رسول آخرالزمان .
ابن الكوا گفت :
اى غلام !
علی دست تو را بريده است ؛
و تو مدح و ثناى او مى كنى ؟
گفت :
چگونه مدح او نگويم :
كه دوستى او با خون و گوشت من آميخته است ؟!
آن حضرت دست مرا (طبق قرآن و دستور خدا و ) به حق بريد.
ابن الكوا به خدمت حضرت امير (عليه السلام) آمد؛
و آنچه شنيده بود را معروض داشت؛
حضرت فرمود:
ما را دوستانى هستند؛
كه اگر به حق قطعه قطعه شان كنيم ؛
به جز دوستى ما نيفزايد؛
و دشمنانى مى باشند؛
كه اگر عسل به گلويشان فرو كنيم ؛
جز دشمنى ما نيفزايد.
پس حضرت امام حسن (عليه السلام) را فرمود:
برو غلام سياه را بياور،
او رفت و غلام سياه را همراه خود آورد؛ حضرت فرمود:
اى غلام من دست تو را بريدم؛
و تو مدح و ثنايم مى كنى ؟
غلام عرض كرد:
مدح و ثناى شما را حق تعالى مى كند؛
من كه باشم كه مدح شما را كنم يا نكنم !
حضرت دست او را (به معجزه ) به جاى خود نهاد؛
رداى خود را بر وى افكند؛
و دعايى بر آن خواند؛
بعضى گفته اند سوره حمد بود؛
فى الحال دست وى درست شد؛
چنانكه گويى هرگز نبريده اند.
🌺🌸🌺داستان دوم🌺🌸🌺
💢💥عبدى گفت :
عيالم بمن گفت ؛
مدتى امام صادق (علیهالسلام) را زيارت نكرده ايم؛
خوبست به حج برويم؛
و بعد به خدمت حضرتش برسيم !
گفتم :
خدا شاهد است چيزى ندارم تا بتوانم بوسيله آن مخارج سفر را تامين نمايم؛
او گفت :
مقدارى لباس و زر و زيور دارم ؛
آنها را بفروش تا به مسافرت برويم ؛
من هم همين كار را كردم .
همينكه نزديك مدينه رسيديم؛
زنم مريض شد؛
بطورى كه مرضش شدت يافت؛
و نزديك به مرگ گرديد.
وارد مدينه شديم ؛
او را در منزل به حال احتضار گذاشتم؛
و خدمت امام (علیهالسلام) رسيدم ؛
وقتى شرفياب شدم؛
ديدم امام دو جامه سرخ رنگ پوشيده است؛
سلام كردم؛
و جواب داد؛
و از حال زنم پرسيد؛
جريان را به عرضش رساندم؛
و گفتم :
از زنم با نااميدى به خدمتتان آمدم .
امام سر بزير انداخت و كمى تامل كرد؛
آنگاه سر برداشت و فرمود:
بواسطه بيمارى همسرت محزونى ؟
عرض كردم :
آرى ،
فرمود غمگين مباش كه خوب مى شود؛
من از خدا خواستم او را شفا دهد؛
اينك مراجعت كن،
مى بينى كنيز دارد شكر طبرزد به او مى دهد.
عبدى گويد:
با عجله برگشتم؛
ديدم همانطور كه امام فرموده است ؛
پرسيدم خانم حالت چطور است ؟
گفت :
خدا مرا سلامتى بخشيد؛
اشتها به اين شكر پيدا كردم .
گفتم :
از نزدت رفتم مايوس بودم؛
امام از حالت پرسيد؛
و من شرح احوالت گفتم ؛
فرمود خوب مى شود؛
برگرد؛
خواهى ديد كه شكر طبرزد مى خورد.
همسرم گفت :
وقتى تو رفتى من در حال جان دادن بودم؛
ناگاه ديدم مردى كه در جامه سرخ رنگ پوشيده بود وارد شد؛
و بمن گفت :
حالت چطور است ؟
گفتم :
مردنى هستم ؛
هم اكنون عزرائيل براى قبض روحم آمده است .
آنمرد رو به عزرائيل كرد؛
و فرمود:
اى ملك الموت !
عرض كرد:
بله اى امام،
فرمود:
مگر تو مامور نيستى كه از ما اطاعت كنى،
و حرف ما را بشنوى ؟
عرضكرد:
آرى .
فرمود:
من امر مى كنم كه مرگ او را تا بيست سال ديگر بتاخير اندازى،
ملك الموت عرضكرد:
مطيع فرمانم؛
آن مرد (امام صادق ) با ملك الموت بيرون شد؛
من بهوش آمدم.
@کانال احادیث الطلاب
13.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 گلچینی از شوخیهای استاد قرائتی☺️
🌏 #تخریبچی
🔹 تبریک وزیر اطلاعات اسرائیل به نرگس محمدی برای دریافت جایزه صلح نوبل!
┄┅═✧☫ گونی نیوز ☫✧═┅┄
#گونی_نیوز
🇮🇷🌸🇮🇷🌸🇮🇷🌸🇮🇷🌸🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تقی رحمانی همسر نرگس محمدی:
«خانواده مادری نرگس اکثراً از مجاهدین بودند که اعدام شدند.
پسرخالههای نرگس،
پسرعمههایش ...
اکثرا اعدامی دارند.»
┄┅═✧☫ گونی نیوز ☫✧═┅┄
#گونی_نیوز
🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷
⭕️از سال١٩۶۶تا کنون١٣ اسرائیلی جایزه نوبل دریافت کرده اند؛
که ٣مورد آن که صلح نوبل است به قصابان فلسطینیان،
(نخست وزیران)اسرائیل :
یعنی #بگین #پرز و #رابین تعلق گرفته است.
#نرگس_محمدی
#جایزه_صهیونیستی
@#پدرفتنه