⭕️ زنانی که رجعت میکنند
🔹 در عصر ظهور، زنان جایگاه ویژهای خواهند داشت. در میان رجعت کنندگان نیز، نام زنها به چشم میخورد.
🔸 امام صادق میفرمایند: «همراه قائم، سیزده زن رجعت میکنند که مجروحان را مداوا و از بیماران مراقبت میکنند؛ همان گونه که همراه پیامبر این کار را میکردند.»
📚 اثبات الهداه، ج٣، ص۵٧۵
🔺 در میان این ١٣ نفر، نام سمیه، مادر عمار یاسر به چشم میخورد. قطعا تمامی این زنان، از میان مومنان حقیقی هستند.
⭐️«اللهم عجل لولیک الفرج»⭐️
🌹@montzrn313
🌸 امام على عليه السلام:
✍ هيچ عملى نزد خداوند، محبوبتر از نماز نيست. پس هيچ كار دنيايى، شما را در وقت نماز ، به خود مشغول ندارد ؛ چرا كه خداوند ، گروههايى را سرزنش كرد و فرمود: (آنان كه از نمازشان غافل اند) ، يعنى آنان غافل بودهاند و به وقت نمازها بى اعتنايى مىكردند.
📚 الخصال : ص 621 ح 10
#تلنگرانه
°-{❤️}-°
-گفتم: خدایا خیلی گناه کردم.
گفت: کدوم گناه رو میگی؟
گفتم:همونکه...
گفت:وقتی دلت آشوب شد از اون گناه
وقتی گفتی کاش نکرده بودم
همون لحظه بخشیدمت🌹
گفتم:
منکه استغفار نکردم به زبان
گفت :
دلت شکست و پشیمان شد از گناه
کافی بود.🦋
🌟♥️گفتم:خدایا خیلی عاشقتم♥️🌟
گفت:
{ ☆نه بیشتر از من ☆}
گفتم سندش؟
گفت :سندش تمام اون لحظاتی که
عاشقانه انتظار برگشت تو را داشتم
تمام ثانیه های اذان که صدایت کردم و
تو غرق در فکر و خیالت بودی...♥️
هیچوقتفکرنڪن
ڪہامامزمان"عج"ڪنارتنیست
همهحرفاوشِکایتهارو
بہامامزمانبگو...
واینروبِدونڪہتاحرکتنڪنی
برڪتینِمیادسَمتت...♥️
#شهید_علیاصغر_شیردل
مداحی آنلاین - ملکا ذکر تو گویم.mp3
1.25M
⏯ #آوا_نوا #مناجات_با_خدا
🍃ملکا ذکر تو گویم
🍃که تو پاکی و خدایی
📢 « جانبازی که تیم پزشکی آلمان را متحول کرد »
🌷 شهریور ماه امسال از شبکه افق مستندی پخش شد که تیم پزشکی آلمان را متحول کرده است .
قهرمان این مستند جانباز شهید سید علی اکبر ابراهیمی اهل اراک است .
او از روزهای خون و خطر و خاطره چنین میگوید ؛
از مدرسه فرار کردم ، چون سنم قانونی نبود شناسنامه ام را دست کاری کردم و به جبهه رفتم .
در عملیات دو تا ترکش به ران پایم اصابت کرد و مرا به عقب منتقل کردند ، بعد از یک ماه بستری شدن دوباره به جبهه رفتم .
در عملیات بعدی شیمیایی شدم و در عملیات کربلای۵ ضربه مغزی شدم و مرا به معراج شهدای خرمشهر بردند .
بعد از ۴۸ ساعت حضور در معراج شهدای خرمشهر بهوش آمدم و باز راهی خط مقدم شدم .
اواخر سال ۱۳۶۶ برای شناسایی به همراه یک تیم رفتیم داخل خاک عراق و به سنگر کمین عراقی ها برخورد کردیم .
گلوله خمپاره ۶۰ به زیر پای راستم خورد که پایم را از روی لبه پوتین قطع کرد و تمام بدنم بجز زبان و گوش چپم نیز پر از ترکش شد و پوست صورتم هم سوخت .
بچه های تیم مرا با طناب به عقب کشیدند که پشت کمرم زخمی شده بود .
در خرمشهر پوست پایم را بریدند و مرا به اهواز منتقل کردند و از آنجا به شیراز اعزام کردند .
در بیمارستان شیراز ۱۰ ترکش از چشمم بیرون آوردند و سه عدد شلنگ برای تنفس و تغذیه وصل نمودند و مرا به بیمارستان پارس در تهران منتقل کردند .
قرار بود هر دو پایم را از زیر لگن قطع کنند که قبول نکردم .
یک دستگاه از خارج آوردند و داخل پایم گذاشتند ولی ۶ ماه بیشتر دوام نیاورد و عفونت پایم به تمام بدنم سرایت کرد .
توسط یکی از بچه های بنیاد شهید برای مداوا به کشور آلمان اعزام شدم
وقتی به بیمارستان آلمان رسیدم توی راه تیم پزشکی آلمانی بلند بلند حرف میزدند .
از دکتر مولایی - پزشک ایرانی همراهم - پرسیدم ؛
- اینا چی میگن ؟
- زیادی حرف میزنن
- مثلن چی میگن ؟!
- میگن ؛ شما که نمی تونید بجنگید چرا به عراق حمله کردید ؟
- ای بابا ! ما فقط دفاع کردیم
- اینا این چیزا را نمی فهمن
داخل بیمارستان که شدیم رئیس بیمارستان هم همان حرف ها را تکرار کرد ولی چون زبان آلمانی بلد نبودم جواب ندادم .
فردای آن روز وقتی پزشک آمد که مرا ویزیت کند گفت ؛
- تو با این همه ترکش چطور زنده مانده ای ؟!!!
تیم پزشکی آلمانی و کادر بیمارستان مدام میگفتند ؛
- چرا شما باعراق می جنگید؟
- ما از خاک کشورمان دفاع می کنیم
- خمینی ! مغز شما را شستشو داده است
یک روز باخانم پرستاری به نام « آندریا » آشنا شدم که برایم خیلی زحمت می کشید .
او هر روز از ساعت ۷ صبح تا ساعت ۱۲ کار میکرد ، یک روز ساعت ۱۲ آمد و صندلی را کنار تختم گذاشت و گفت :
- سلام پارتیزان خمینی
- سلام
- بیا یک قراری بزاریم
- چه قراری ؟
- من به تو آلمانی یاد میدهم تو هم به من فارسی را یاد بده
- باشه قبول
از آن روز به بعد هر روز ساعت ۱۲ می آمد توی اتاقم و با من زبان کار می کرد ، وقتی هم که می رفت فراگیری زبان آلمانی را از طریق ۶۲ شبکه تلویزیونی آلمان دنبال می کردم تا زبان آلمانی را یاد گرفتم .
بقیه ماجرا را از زبان این شهید والامقام بشنوید👇👇
⭐️«اللهم عجل لولیک الفرج»⭐️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📢 ادامه - جانبازی که با سخنانش تیم پزشکی آلمان را متحول کرد!
⭐️«اللهم عجل لولیک الفرج»⭐️
🌹@montzrn313
🥀یاد غریب🥀
🔶شیعه دو سرمایه بزرگ دارد: «عاشورا، انتظار». دشمنان شیعه از این دو سرمایه، هراس عجیبی دارند و در فکر آن هستند این دو باور را از بین ببرند یا آن دو را به انحراف بکشانند.
🔶دشمنان وقتی میخواهند جلسه ای برای خودشان بگیرند، باید چقدر پول خرج تبلیغات کنند و جمعیّتی را گرد هم جمع کنند، ولی شیعیان با یک «یاحسین» دور هم جمع میشوند و با یک استکان چای هم پذیرایی میشوند و با یک قطره اشک، باورهای خود را محکم میکنند و با ایمانی قوی تر مجلس را ترک میکنند.
🔶شیعیان از گریه بر حسین علیه السلام روحیه میگیرند، آنان با یاد تو که مولای آنان هستی، سراسر امید میشوند و به آینده ای زیبا فکر میکنند.آری، دشمنان از عاشورا و از نام تو میهراسند، زیرا نام و یاد تو، به شیعیان امید میدهد و افکار آنان را شکوفا میسازد.
🔶تا زمانی که یاد تو در جامعه زنده باشد، دشمنان نمی توانند به اهداف خود برسند، آنان تلاش زیادی میکنند جوانان را به سوی خود بکشانند، امّا وقتی عاشورا فرا میرسد، جوان شیعه برای حسین علیه السلام اشک میریزد، او بر سر و سینه میزند و برای ظهور تو دعا میکند، اینجاست که او بار دیگر به اصل خود باز میگردد، از گذشته درس میگیرد، تاریخ را در جلو چشم خود میبیند، او گریه میکند.
🔶گریه جوان شیعه در روز عاشورا چه معنا و پیامی دارد؟ او مصیبت جدا شدن از امام را درک کرده است.او مردم کوفه را نکوهش میکند که چرا امام خود را تنها گذاشتند و سپس به این نتیجه میرسد که نباید تو را تنها بگذارد، شاید او این سخن را به زبان نیاورد، امّا معنای آن را با تمام وجود حس میکند.
🔶او از کربلا به انتظار میرسد، او با اشک چشم خود، فریاد اعتراض برمی آورد که نباید امام زمان را تنها گذاشت، او با اشک، باورهای خود را آبیاری میکند.
🔶اینجاست که وظیفه اهل سخن سنگین میشود، کسانی که برای مردم سخنرانی میکنند، باید بیشتر درباره پیام اصلی عاشورا سخن بگویند، اهل قلم باید بیشتر درباره آن بنویسند، هر جا که مجلس عزای امام حسین علیه السلام برگزار میشود، باید بیشتر از تو سخن گفت، باید این پیامی که در قلبهای همه است به زبان آید، آشکار شود تا همه یک صدا و یک زبان برای ظهور تو دعا کنند.
* * *
🔷 در اینجا میخواهم خاطره ای را نقل کنم. سی سال از آن زمانی که من وارد
حوزه علمیّه شدم، میگذرد.جوانی خود را صرف تحصیل علوم دینی نمودم.
🔷اگر کسی از من میپرسید چرا وارد حوزه علمیه شدی، به او میگفتم:
«می خواهم نوکری امام عصر را بنمایم».
سالها گذشت، من همچنان درس میخواندم، با علوم مختلف اسلامی آشنا شدم و در بعضی از آن ها، کتاب به زبان عربی نوشتم.
🔷روزی از روزها به دیدار بزرگی رفتم. به او گفتم: چگونه بفهمم در خواب غفلت هستم یا نه؟ او به من نگاهی کرد و گفت: «اگر برای امام زمان خود کاری میکنی، سخنی میگویی، قدمی برمی داری، کتابی مینویسی، اگر به ظهور او، کمک میکنی بدان که بیداری، ولی اگر این طور نیستی بدان که در خواب غفلتی هر چند علم فراوان داشته باشی».
🔷آن روز، سخن او مرا به فکر فرو برد، در آن سکوت، خیلی با خودم سخن گفتم، من خود را سرباز تو میدانستم، ولی چقدر به یاد تو بودم؟ چقدر رنگ و بوی تو را داشتم! مدال نوکری تو را به گردن انداخته ام، مردم مرا به این عنوان میبینند، امّا من چقدر از تو سخن میگویم؟ چقدر دلهای مردم را به تو پیوند میزنم؟ من چه خدمتی به نام و یاد تو کرده ام؟ آیا تسلّط بر علوم اسلامی، همه وظیفه من بود؟ مگر اساس دین، محبّت و ولایت تو نیست، من چقدر برای این اساس دین، تلاش کرده ام؟ وجود من در جامعه، چقدر یادآور مولای من است؟
🔷آن روز، این سؤلات من، بی جواب ماند، جواب آن سؤلات مهم نبود، مهم این بود که آن سؤلات، مسیر زندگی مرا عوض کرد.
🔷آن روز، من شرمنده تو شدم. تلاش کردم قدمی هر چند کوچک در راه تو بردارم.
🔷تو هر روز، منتظر یاری شیعیانت هستی، میدانی چه کسی با اخلاص از تو سخن میگوید.
🔷اگر عملی با اخلاص همراه نباشد، باعث خشنودی تو نمی شود. از تو میخواهم به من کمک کنی تا کارهایم با اخلاص همراه شود.
📚 #یاد_غریب
✍مهدی خدامیان ارانی
#غِربت_امام
#محبت_مهدوی
#امام_زمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💯نسخه شفابخش برای بیماری های معنوی و اخلاقی💯
اگه از روحیات بد و بداخلاقیهای خود خسته شدهاید، یک راهکار برای دور شدن از آن وجود دارد آن هم...🌹🌹🌹
حجت_الاسلام_عالی
جوان_اخلاق_مدار