eitaa logo
منتظران مهدی (عج)
77 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
6.6هزار ویدیو
21 فایل
اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر بصیرت افزایی
مشاهده در ایتا
دانلود
14.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 «ظلم اثباتی» 👤 استاد ⁉️ چرا حضرت تشریف نمیارن؟ 🔥 ظلم بعد از سقیفه همه جا رو گرفت، اما خیلیا نفهمیدند که تو ظلمن... ✅ @montzrn313
❇️ آنها مانند کسانی هستند که در رکاب حضرت محمد (ص) شمشیر زده اند. ✅ امام حسین (ع) می‌فرماید: 🚨 «برای او غیبتی هست که گروهی در آن مرتدّ می‌شوند و گروهی دیگر ثابت و استوار می‌مانند. به آنها - از راه شماتت- می‌گویند: 🔹 این وعده کی هست؟ اگر راستگویانید؟! 🕯 آنها که در زمان غیبت او به آزار و تکذیب، صبر می‌کنند مانند کسانی هستند که در حضور رسول اکرم (ص) شمشیر زده‌اند». ⬅️ بحار الانوار جلد ۵۱ صفحه ۱۳۳، اعلام الوری صفحه ۳۸۴، الزام النّاصب صفحه ۶۷، غیبت طوسی صفحه ۲۰۴، و ... 🏷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
16.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 سلام بر آن‌هایی که رفتند تا بمانند و نماندند تا بمیرند و تا ابد به آنانکه پلاکشان را از گردن خویش درآوردند🥀🥀 تا مانند مادرشان گمنام و بی مزار بمانند مدیونیم🥀🥀 به پهلوى شكسته فاطمه زهرا(س) قسمتان می دهم كه، حجاب را حجاب ‏را، حجاب را، رعایت كنید.. 🥀🥀 .شهید بهرام یادگارى 🥀🥀🥀
دعام‌کن‌مادر!_۲۰۲۱_۱۲_۲۳_۱۹_۱۱_۲۳_۳۲۹.mp3
8.69M
-دعام‌ڪن! -شب‌جمعه‌ها‌که‌میری‌ڪربلا‌دعام‌ڪن..(: 🌿 🎙
سلام امام زمانم جمعه ها که می رسد دلم مدام غر می زند بهانه می گیرد تو را می خواهد و من، جوابی ندارم به او بدهم ! جمعه ها که می رسد دلم را با یاد تو آرام می کنم ! @montzrn313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❇️ شیعه شدن سنی ناصبی پس از عنایت امام زمان (عج) و حضرت فاطمه زهرا (س) (تشرّف محمود فارسی‌) 🏷 قسمت سوم: ⏳روزگار این قصّه را از یاد من برد، چنانکه گویا چیزی نبوده است تا آن‌که به سنّ بیست سالگی رسیدم و زن گرفتم و شغل مُکاری ( =قاطرچی ) را پیشه خود قرار دادم و در اهل فراسا کسی دشمن‌تر از من نسبت به محبّین و دوستان اهل بیت علیهم السّلام مخصوصا زوّار ائمّه علیهم السّلام که به سامرّا می‌رفتند، نبود. من به آنها حیوان کرایه می‌دادم و قصدم این بود که آنچه از دستم برمی‌آید (دزدی و غیر آن) انجام دهم. اعتقادم هم این بود که این کار مرا به خدای تعالی نزدیک می‌کند. این برنامه روش من بود تا آن‌که اتّفاقا حیوانهای خود را به عدّه‌ای از اهل حلّه کرایه دادم. وقتی‌که ایشان از زیارت برمی‌گشتند در بین آنها ابن السّهیلی و ابن عرفه و ابن حارث و ابن الزّهدری و صلحای دیگری بودند. به طرف بغداد حرکت کردیم. آنها از عناد و دشمنی من اطّلاع داشتند؛ لذا وقتی‌که مرا در راه تنها دیدند، چون دلهایشان پر از غیظ و کینه نسبت به من بود، خیلی مرا در فشار قرار دادند؛ ولی من ساکت بودم و قدرتی نداشتم؛ چون تعدادشان زیاد بود. وارد بغداد شدیم. آن جمع به طرف غرب بغداد رفته و در آن‌جا فرود آمدند. سینه من از غیظ و کینه پر شده بود؛ لذا وقتی رفقایم آمدند، برخاستم و نزد ایشان رفتم و بر صورت خود زدم و گریه کردم. گفتند: 🔹 چه اتّفاقی افتاده است؟ ▫️ جریان را برایشان گفتم. رفقا شروع به دشنام دادن و لعن آن دسته کردند و گفتند: 🔹 خیالت راحت باشد در بقیّه مسیر که با هم هستیم، با ایشان بدتر از آنچه نسبت به تو انجام دادند، رفتار می‌کنیم. 🌌 به‌هرحال شب شد و تاریکی، عالم را در خود فرو برد و در این لحظات بود سعادت به سراغ من آمد؛ یعنی در فکر فرو رفتم که: 🔸 شیعیان از دین خود برنمی‌گردند؛ بلکه دیگران وقتی می‌خواهند راه زهد و تقوی را در پیش بگیرند به دین ایشان وارد می‌شوند و این نیست جز آن‌که حقّ با آنها است. ▫️ در اندیشه و فکر باقی ماندم و خداوند را به حقّ پیامبرش قسم دادم که در همان شب راه راست را به من نشان دهد. بعد هم به خواب فرو رفتم. ✨ بهشت را در خواب دیدم که آن را آراسته بودند. آن‌جا درختان بزرگی به رنگهای مختلف بود و میوه‌هایش مثل درختهای دنیا نبود؛ زیرا شاخه‌هایشان به طرف پایین سرازیر و ریشه‌های آنها به سمت بالا بود. چهار رودخانه جاری دیدم که از خمر و عسل و شیر و آب بودند و سطح آنها با زمین مساوی بود به‌طوری‌که اگر مورچه‌ای می‌خواست از آنها بیاشامد، می‌توانست. زنانی خوش‌سیما دیدم و افرادی را که از میوه‌ها و نهرها استفاده می‌کردند، مشاهده کردم؛ امّا من قدرتی بر این کار نداشتم؛ چون هروقت قصد می‌کردم از میوه‌ها بگیرم از نزدیک دست من به طرف بالا می‌رفتند و هرزمانی که عزم می‌کردم از نهرها بنوشم فرو می‌رفت. به افرادی که استفاده می‌کردند، گفتم: 🔹 چطور است که شما می‌خورید و می‌نوشید؛ ولی من نمی‌توانم؟ ▫️ گفتند: 🔸 تو هنوز نزد ما نیامده‌ای. ❇️ در همین احوال ناگاه فوج عظیمی را دیدم. گفتند: 🔸 بی‌بی عالم حضرت فاطمه زهرا علیها السّلام تشریف می‌آورند. 💫 نظر کردم و دیدم دسته‌‌هایی از ملائکه در بهترین هیئتها از بالا به طرف زمین فرود می‌آمدند آنها آن معظّمه را احاطه کرده بودند. وقتی نزدیک رسیدند، دیدم آن سواری که ما را از عطش نجات داد و به ما حنظل خورانید، روبروی حضرت فاطمه زهرا علیها السّلام ایستاده است. تا او را دیدم، شناختم و حکایت گذشته به خاطرم آمد و شنیدم که حضّار می‌گفتند: 🔸 این م‌ح‌م‌د بن الحسن المهدی، قائم منتظر، است. ▫️ مردم برخاستند و بر آن حضرت و حضرت فاطمه زهرا علیها السّلام سلام کردند. من هم برخاستم و عرض کردم: 🔹 السّلام علیک یا بنت رسول اللّه. ▫️ فرمودند: 🔶 و علیک السّلام، ای محمود تو همان کسی هستی که فرزندم (حضرت بقیّه اللّه علیه السّلام) تو را از عطش نجات داد؟ ▫️ عرض کردم: 🔹 آری، ای سیّده من. ▫️ فرمودند: 🔶 اگر شیعه شوی رستگار هستی. ▫️ گفتم: 🔹 من در دین شما و شیعیانت داخل شدم. ▫️ و اقرار به امامت فرزندان شما چه آنها که گذشته و چه آنها که باقی‌اند، دارم. فرمودند: 🔶 به تو مژده می‌دهم که رستگار شدی. ▫️ بیدار شدم، درحالی‌که گریه می‌کردم و بی‌خود شده بودم. (ادامه دارد) ⬅️ برکات حضرت ولی عصر (علیه السلام)، صفحه ۱۵۴ 🏷
تعلق.mp3
2.89M
💢آیا آموزه های دینی در مورد مرگ، باعث انزوا و گوشه گیری آدم نمیشه⁉️ ♦️حضرت امیرالمومنین (ع) پرتلاش و پرتولید بود اما در مصرف قناعت میکرد✅ ♦️امیرالمومنین سالیانه چهل هزار دینار صدقه میدادند‼️ [ حجت الاسلام عالی ]