14.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در انجیل متی فصل 24 آیه 30 آمده از علایم ظهور منجی و پسر انسان ، سینه زنی و عزاداری جمیع امت های عالم ذکر شده است. چیزی که امروز میبینیم و محقق شده
🎙 "استاد علی اکبر رائفی پور"
✍ خبر آمد خبری در راه است ...
•السلام عليكم على انتقام الحسين على
من يبكي دما كل نهار وليلة من مصيبة كربلاء ...•
سلام بر منتقم حسین، بر کسی که
هر روز و شب بر مصیبت کرببلا
خون گریه میکند...
#آقاجان
اَلسَّلامُ عَلى مَنْ جَعَلَ اللَّهُ الشِّفاءَ في تُرْبَتِهِ...
سلام بر كسى كه خداوند شفا را در خاك قبرش قرار داد...
#زیارت_ناحیه_مقدسه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌نمایش لحظه شهادت #شهیدعجمیان
🔶فکرنمیکردیم روزی بیاید روضه مجسم شده راببینیم...
🔷سالها درروضه سیدالشهدا اشک ریخته ایم وقاتلین حضرت رالعن ونفرین کردیم وهر بار گفتیم چطور ممکنه یک انسان به درجه ای ازقصاوت قلب برسه که...!
🔶 به کدامین گناه کشته شدی
16.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙مداحی مشترک #حسین_طاهری با مداح معروف لبنانی
13.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴حجتالاسلام پناهیان: هرکس میتواند به موکب شباب المقاومة در اربعین حسینی کمک کند، این موکب آینده ما رو نشان میدهد
زمینه منم یه دختر سه ساله... حاج میثم مطیعی_۲۰۲۳_۰۸_۲۲_۰۸_۴۳_۰۸_۲۹۹.mp3
7.19M
منم یه دختر سه ساله
حاج میثم مطیعی
1_1165020180.mp3
1.7M
با پای پر ورمم
دردسر حرمم
شهادت سه ساله اباعبدالله الحسین
حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها
تسلیت باد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ عنایت امام رضا به دختر دزدیده شده
حجه الاسلام احمد کافی
👨✈️خادم حرم امام رضا میگه:داشتم تو صحن ها قدم میزدم و مسئولیتم رو انجام میدادم،که دیدم بیسیم داره صدا میکنه:برید سمت صحن انقلاب،پشت پنجره فولاد خبریِ....
✨میگه:خودم رو رسوندم صحن انقلاب،دیدم ازدحام جمعیت،لحظه به لحظه مردم دارن زیادتر میشن و سلام و صلوات...با چند تا دیگه از خُدام مردم رو شکافتیم،جلو رفتیم،دیدم یه مرد شهرستانی یه بچه ی سه چهار ساله بغلش، داره گریه میکنه،بچه هم داره گریه میکنه،لباس بچه رو تیکه پاره کردن،رسیدم بهش گفتم: چه خَبرِ؟حاجی چی شده؟گفت:بچه ام نابینا بود،کورِ مادرزاد،داره میبینه،میگه:اینجا حرم امام رضاست،چقدر حرم امام رضا قشنگِ...
✨گفتم:حاجی فقط سریع،خیلی جمعیت زیاد شده،کارمون سخت میشه....برگشت سمت گنبد،دیدم داره به امام رضا یه چیزایی میگه،صورتش غرق اشک شد...گفتم: حاجی بیا بریم،چی میگی به امام رضا؟گفت:حاجی بچه هام دوقلو هستند،جفتشون نابینا بودن،ما دو سه روزِ اومدیم مشهد،امروز به زنم گفتم:صبح اینو می برم،بعد از ظهر اونو می برم،من الان با چه رویی برگردم مسافرخونه،به اون بچه ام چی بگم؟ بگم:امام رضا تو رو دوست نداشت؟
✨میگه:رسیدم توی دفتر، کاراشو انجام دادیم،یه ماشین دادم به یکی از خدام، گفتم:ببریمش محلِ اسکانش..گفتم:آدرس رو بلدی؟گفت:آره کارت مسافرخونه توی جیبمِ... پیچیدیم توی فرعی دیدیم تو کوچه ازدحامِ جمعیتِ،از ماشین پیاده شد،خادم میگه منم دنبالش دویدم،از مردم پرسیدم چه خبرِ اینجا؟ گفتن:نمی دونیم،میگن:امام رضا یه بچه ی چهار ساله ی نابینارو توی مسافرخونه شفا داده...
✨همش رو گفتم، بگم که:یا امام رضا! ما همه با هم اومدیم،میوه هم که میخری،میگن:درهم...سوا نکن...آقاجان! مارو با هم بخر،بد و خوب رو با هم....آقا! بهم بر میخوره،میگم:منو دوست نداشتی...
•┈••✾🍃🦋🍃✾••┈•