eitaa logo
منتظران مهدی (عج)
80 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
6.5هزار ویدیو
21 فایل
اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر بصیرت افزایی
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑🛑 "خطرناک ترین آخوند سیاسی چند صد سال اخیر" بمناسبت 10 آذر سالروز آیت الله مدرس و روز مجلس
🔻خانه بی قرآن 🌸 امام صادق عليه السلام: ✍ خانه اى كه در آن قرآن خوانده نمى شود و از خدا ياد نمى گردد، سه گرفتاری در آن خانه بوجود می آید: ۱) بركتش كم شده. (دائم مشکل مالی دارند.) ۲) فرشتگان آن را ترك مى كنند. (رحمت و فیض خاص خداوند به آن خانه نازل نمی شود.) ۳) شياطين در آن حضور مى يابند. (نزاع و جدال در آن خانه زیاد است.) 🌹خواندن قرآن در خانه این سه گرفتاری را برطرف می کند. 📚 كافى، ج 2، ص 499، ح 1
🌼 ✍اين بار از زبان خود مولا صاحب الزمان علیه السلام اين تاکيدات رو ببينيم: حضرت امام مهدی ارواحنافداه می فرمايند: "من دعا گوی هر مومنی هستم که مصيبت جدّ شهيدم را ياد کند و پس از آن برای تعجيل فرج و تاييد من دعا کند."(۱)همچنين در جای ديگر فرموده اند:" به شيعيان و دوستان ما بگوييد که خدا را به حق عمه ام زينب عليها السلام قسم دهند که فرج مرا نزديک گرداند."(۲) 📌شايسته است التماس دعای مولايمان حضرت صاحب الزمان علیه السلام را لبيک بگوييم... 📚۱- مکيال المکارم ج۱ ص۳۳۳؛ ۲- شيفتگان حضرت مهدي، ج۱، ص۲۵۱ «اللهم عجل لوليک الفرج بحق زينب کبری» ✅ @montzrn313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بنگر که همه جای دیارم خالیست شهری که در آن تورا ندارم خالیست... ▪️اللهم عجل لولیک الفرج
9.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪️ هرکس می‌خواد بدونه ظهور کِی هست، به این علامت نگاه کنه! ⭐️«اللهم عجل لولیک الفرج»⭐️ 🌹@montzrn313
قاتل شیطان کیست؟ اسحاق بن عمّار گوید: روزی محضر شریف امام جعفر صادق علیه السلام شرفیاب شدم و پیرامون آیه شریفه قرآن: رَبّ فَأنْظِرْنی إلی یَوْمِ یُبْعَثُونَ * قالَ فَإنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرینَ * إلی یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ سؤال كردم كه آخرین روز مهلت حیات شیطان چه زمانی است؟ 📚سوره حِجر: آیه 36 - 38 حضرت فرمود: آیا فكر می كنی تا قیامت و صحرای محشر باشد؟! خیر چنین نیست، بلكه منظور روز ظهور و قیام قائم آل محمّد صلوات اللَّه علیهم می باشد؛ چون امام زمان عجل اللّه ظاهر گردد و قیام كند، وارد مسجد كوفه خواهد شد و شیطان در مقابل حضرت دو زانو می نشیند و می گوید: وای از این روز كه چه روز سختی است. پس از آن امام زمان عجل اللّه او را به قتل می رساند. بنابراین مهلت شیطان تا آن روزی خواهد بود كه به دست پُر توان حضرت صاحب الزّمان عجل اللّه به هلاكت ابدی خواهد رسید. 📚تفسیر عیّاشی: ج 2، ص 242، ح 14 بحارالأنوار: ج 63، ص 254، ح 116
⭕️ مناظره زیبای امیرالمومنین با کفار کفار: خدا کیست و در چه سال و تاريخى خدايت به وجود امد ؟ امام فرمود:خداوند وجود داشته قبل از بوجود آمدن زمان و تاريخ و هرچيزى كه وجود داشته . 🍃كفار گفتند: چه طور ميشود؟ هرچيزى كه به وجود آمده يا قبلش چيزى بوده كه از او به وجود آمده ويا تبديل شده❗ امام على (علیه السلام) فرمود : قبل از عدد ٣ چه عددى است؟ گفتند ٢ امام پرسيد قبل از عدد ٢ چه عدديست؟ گفتند ١ امام پرسيد و قبل از عدد ١ ؟ گفتند هيچ امام فرمود چطور مي شود عدد يك كه بعدش اعداد بسیاری هست قبل نداشته باشد ولی قبل ازخداوند كه خود احد و واحد حقيقى است نميشود چيزى نباشد؟ 🔸كفار گفتند خدايت كجاست ؟ وكدام جهت قرار گرفته؟!! 🔹امام فرمود همه جا حضور دارد وبر همه چيز مشرف است . 🔰گفتند چطور ممكن است كه همه جا باشى و همه جهت اشراف داشته باشى 💠امام فرمود : اگر شما در مكانى تاريك خوابيده باشيد صبح كه بيدار شويد روشنايي را از كدام طرف و كجا مي بینيد ؟ كفار گفتند همه جا و از همه طرف امام فرمود پس چگونه خدايى كه خود نور سماوات و ارض است نميشود همه جا باشد 🔸كفار گفتند : پس جنس خدا از نور است اما نور از خورشيد است خدايت از چيست ⁉️ چطور ميشود از چيزى نباشى همه جا هم باشى قدرت هم داشته باشى؟ 🔹امام فرمود: خداوند خودش خالق خورشيد و نور است ايا شما قدرت طوفان و باد را نديده ايد؟ باد از چيست كه نه ديده ميشود نه از چيزى است،در حالى كه قدرتمند است؟ 🍃 خداوند خود خالق باد است. گفتند :خدايت را برايمان توصيف كن.از چه درست شده ؟ آیا مثل آهن سخت است؟ يا مثل آب روان ؟ ويا از گاز است و مثل دود و بخار است؟ امام فرمود : ايا تا به حال كنار مريضى در حال مرگ بوده ايد و با او حرف زده ايد گفتند : آرى بوده ايم وحرف زده ايم . امام فرمود : آيا بعداز مردنش هم بااو حرف زديد ؟ گفتند نه چطور حرف بزنيم در حالى كه او مرده ؟ امام فرمود : فرق بين مردن و زنده بودن چه بود كه قادر به تكلم وحركت نبود؟ 🔸گفتند :روح،روح از بدنش خارج شد. امام فرمود شما آنجا بوديد و ميگوييد كه روح از بدنش خارج شد و مُرد. 🔹حال آن روح را كه جلو چشم شما خارج شده برايم توصيف كنيد از چه جنس و چگونه بود !؟ ♨️ همه سكوت كردند. 💠 امام على (علیه السلام) فرمود: شماکه قدرت توصيف روحى كه جلو چشمتان از بدن مخلوق خدا بيرون آمده را نداريد؛ چطور قادر به فهم و درك ذات أقدس احديت و خداى خالق روح هستيد؟!! 📚ﺑﺮ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺯ ﮐﺘﺎﺏ ﺗﻮﺣﯿﺪ ﻧظری ⚪️⚪️⚪️⚪️⚪️⚪️⚪️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌑 خورشید گرفتگی کامل در اندونزی ‼️ تاریکی وحشتناک پس از فوران آتشفشان❗️ 🌋 روز در جاوه اندونزی به شب تبدیل شد.
🔶 داستان پل آهنچی در مقابل حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها در قم 🌹حتما حتما بخوانید؛ خیلی جالب هست: مسجد جای خالی نداشت. مالامال از جمعیت شده بود. واعظ از ثواب و اجر وقف در جهان آخرت سخن می‌گفت. 🗣 از مسجد که بیرون آمد، فکر سهیم شدن در ثواب وقف رهایش نمی‌کرد، از طرفی چیزی هم نداشت. تمام زندگی اش را بدهی و بیچارگی پر کرده بود. مگر یک کارگر ساده چه می توانست داشته باشد!🙁 که نگاهش که به گنبد طلایی حضرت‌معصومه سلام الله علیها افتاد دلش فرو ریخت. زمزمه ای در جانش شکل گرفت:🕌 بی بی جان، من هم آرزو دارم مالی داشته باشم و آن را وقف کنم تا بعد از مرگم باقی بماند و از آن بهره آخرتی ببرم، اما خودت می دانی که جز بدهی چیزی ندارم. برایم دعا کن و از خدا بخواه مالی برایم فراهم کند تا آن را وقف کنم.😭 اشک هایش را با گوشه آستین پاک کرد و مثل هر روز جلوی میدان شهر به امید پیدا شدن کار ایستاد. وضعیت اقتصادی روز به روز خراب تر می‌شد. از طرفی خبر آمدن قحطی همه جا را پر کرده بود. با این وضعیت اگر کسی کاری هم داشت، آن را خودش انجام می داد تا مجبور نباشد پولی به کارگر بپردازد. چاره ای جز هجرت از شهر برایش نمانده بود. شنیده بود در بنادر جنوبی می تواند کار پیدا کند. هوا کم کم تاریک می شد. باز هم بدون هیچ درآمدی راهی خانه شد.🚶🏻‍♂ عزمش را جزم کرد و بار سفر بست. به خانواده قول داد اگر از وضعیت کاری آنجا راضی باشد، خیلی زود آنها را نیز نزد خودش ببرد. ده، دوازده روزی می شد که در یکی از بنادر جنوبی کارگری می کرد، اما باز هم اوضاع، رضایت بخش نبود. کار در بندر هم آن چیزی نبود که شنیده بود. سردرگم و گیج مانده بود. دلش می خواست سختی این روزها را از ته دل فریاد بکشد. درمانده و ناامید، کنار دیواری چمباتمه زد که دستی بر شانه اش سنگینی کرد و یکی گفت: آقا، کار می کنی؟ 😎 بله، چرا که نه! اصلا برای همین اینجا هستم. حالا چه کاری هست؟ من می خواستم بار آن کشتی بزرگ آهن را که در کنار اسکله لنگر انداخته بخرم، اما احتیاج به یک شریک دارم. شنیده‌ام کارگران این منطقه روزانه پول خوبی به دست می‌آورند. می‌خواهی با من شریک شوی تا هم تو به سودی برسی، هم من به مقصودم؟ دلش فرو ریخت. خرید بار کشتی؟! بدنش یخ کرده بود. با دلهره پرسید: حالا وقتی بار را خریدیم، مشتری هست که آن را بفروشیم؟!🤔 با دلهره پرسید: حالا وقتی بار را خریدیم، مشتری هست که آن را بفروشیم؟ 😬 اگرخدا بخواهد، همین امروز می‌توانیم مشتری پیدا کنیم. من در این کار مهارت دارم.💪🏻 پولی در بساط نداشت. نمی خواست بگوید که چیزی برای شراکت ندارد، اما از طرفی شاید این تنها موفقیت زندگی‌اش بود. امیدش را به خدا داد و گفت: باشه، من هم شریک!🤝 همه چیز به سرعت پیش رفت. معامله سر گرفت. حالا نوبت اینها بود که پول جنس را بپردازند. بدنش داغ شده بود. نمی‌دانست چه بگوید. آبرویش در خطر بود. اگر مرد می فهمید که او با دست خالی شریکش شده آن وقت ...🤦🏻‍♂ درست همان موقع، مردی با کت و شلوار قهوه‌ای زیبا جلو آمد گفت: بار آهن مال شماست؟👈🏻 گفتند: بله! گفت: هر قدر که باشد می خرم. هنوز پولی بابت خرید آنها پرداخت نکرده بودند که همه آنها بطورمعجزه آسایی به فروش رسید. 💸💰 سود بدست آمده به دو قسمت مساوی تقسیم شد. باور نمی‌کرد در عرض یک ساعت چنین پولی بدست آورده باشد. این چیزی بود که حتی در رؤیاهایش نیز به آن فکر نکرده بود.😃 حالا می توانست تمام قرض هایش را بپردازد و تا مدت ها به راحتی زندگی کند. شبانه راهی قم شد. می‌خواست هر چه زودتر این خبر خوش را به خانواده اش برساند. در راه به یاد عهدی که با حضرت‌معصومه کرده بود افتاد: «بی بی جان، آرزو دارم مالی را وقف کنم»🙏🏻 حالا زمان آن رسیده بود که به عهدش وفا کند. بهترین چیزی که به فکرش رسید تا مشکلی از مردم حل کند، ساختن پلی در کنار حرم حضرت معصومه بود. مردم برای رفت و آمد در این منطقه مشکل داشتند. با برنامه ریزی که کرد حدود ۳۰ کارگر نیاز داشت و برای ثبت نام کارگران خودش دست بکار شد👨🏻‍🏭 اما تعداد کارگرهای ثبت نام کننده به ۲۰۰ نفر رسید. قصد داشت ۳۰ نفر را جدا کند اما یاد بیکاری و ناامیدی خودش افتاد، دلش به درد آمد و گفت: حتما خانم حضرت معصومه، خودش برکت این پول را زیاد می‌کند. من همه کارگران را مشغول کار می کنم و به تک تک آنها مزد می دهم. نقشه مهندسی و اجرایی پل آماده شد و کارگران مشغول کار شدند و کارها به سرعت پیش رفت⛑ و بالاخره بعد از مدت ها ساختن پل پایان یافت و پل به نام آهنچی نام گرفت و عبور و مرور مردم آسان شد. حالا به آرزویش رسیده بود و اموالش را وقف کرده بود.💝 🌺 و این بود داستان پل آهنچی در کنار حرم حضرت معصومه سلام الله علیها، که بارها از روی آن رد شده‌ایم و به کرامت حضرت نسبت به سازنده فقیر این پل توجهی نداشتیم🌷 السلام علیک یافاطمة المعصومه ⭐️«اللهم عجل لولیک الفرج»⭐️