eitaa logo
کانال موکب فاطمیون
139 دنبال‌کننده
10.7هزار عکس
7هزار ویدیو
84 فایل
❁﷽❁ ┄┅┅❀💠❀┅┅┄ کانال خبری ، تحلیلی #موکب_فاطمیون در ایتا: @mookebefatemioon
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گروه استیکرها و گیف های بسیار زیبا و ناب مذهبی در ایتا : http://eitaa.com/joinchat/479658000Cc3ba4d3e2c
: به نظر شما کدام گزینه در مورد حسن فریدون صدق می کند؟ ۱. بلد نیست ۲. خائن است برای شرکت در نظرسنجی و مشاهده نتایج نظرسنجی و ایجاد نظرسنجی شخصی روی این لینک بزنید: https://EitaaBot.ir/poll/yk3ns کانال در ایتا: @mookebefatemioon
روحانی 98/10/26: فاصله بین جنگ و صلح فقط یک گلوله است! در دنیای خیالی روحانی که همان دنیای گفتمانها نه دنیای موشک های هاشمی است، شلیک یه گلوله باعث جنگ می شود! ولی در دنیای واقعیت شلیک 13 موشک به مواضع بزرگترین ابرقدرت دنیا نه تنها باعث جنگ نمی شود بلکه تا مدت ها سایه همان جنگی را که با آن رأی ها کاسبی کرده اند از سر مملکت برمی دارد! می بینید که موشکهای سپاه علاوه بر پایگاه عین الاسد، پایگاه فریب، دروغ و کاسبان دوقطبی جنگ و صلح را چگونه در هم کوبیده است! اما هنوز به فریب و دروغ هایشان، و به آن جماعت فریب خورده ای که بارها این دروغ ها را باور کرده اند امید دارند! کانال در ایتا: @mookebefatemioon
⭕️ ذخایر خونی سیستان و بلوچستان فقط تا ۳ روز آینده تامین است 🔹مدیر کل سازمان انتقال خون سیستان و بلوچستان: پیش از این هم سیستان و بلوچستان تنها ۶۰ درصد خون خود را تهیه می‌کرد. در این روزها به دلیل سیلاب و به دلیل فصل سرما خون‌گیری سازمان کاهش یافته است. بنابراین دخایر ما تنها تا ۳ روز آینده تامین است و پس از آن امکان نگرانی وجود دارد 🔹اگر خون‌گیری با این آمار پایین ادامه داشته باشد، مسلما با کمبود منابع خون روبه‌رو خواهیم شد. در این ایام مراجعه افراد برای خون‌دهی یک سوم ایام گذشته شده است. سیستان و بلوچستان همواره مصرف بالای خون دارد و نیاز سازمان انتقال خون استان این است که به اندازه مصرف ۵ روز ذخیره داشته باشد. کانال در ایتا: @mookebefatemioon
19.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠💠💠 #باید_قوی_باشیم 🎥⭕️ امام علی(ع) به روایت امام موسی صدر، سال ۱۳۵۰، کاشان. 🔷 آرشیو سخنان کمتر شنیده شده ی بزرگان انقلاب در کانال 🔸 دهه پنجم 🔸 برای # بازخوانی و یاد آوری # ارزش ها و آرمانهای فراموش شده ی انقلاب اسلامی 🔷 🌀 همراه ما باشیید: کانال #موکب_فاطمیون: @mookebefatemioon
🚨 سرنوشت بنی اسرائیل خداوند متعال حدود 3500 سال پیش قوم بنی اسرائیل را به عنوان الگو برای جهانیان انتخاب کرد و متأسفانه آنها با وجود پیامبران متعدد و معجزات فراوان کفر ورزیدند و غضب خدا بر آنها رسید بطوریکه بوسیله آشوری ها و بابلی ها و رومی ها نابود شدند و در جهان آواره شدند تا اینکه پس از نزدیک به 2000 سال آوارگی در سال 1948 میلادی باخ کمک انگلیس و بر اساس اعلامیه بافور در فلسطین جمع شدند و فساد دوم خود را با ظلم به مسلمین شروع کردند که هنوز هم ادامه دارد 📝 قرآن کریم در آیات ابتدای سوره اسرا میفرماید : وقتی زمان فساد و طغیان دوم قوم بنی اسرائیل فرا رسد بوسیله بندگان با ایمان خود آنها را نابود خواهیم کرد. در کتاب تفسیر مجمع البيان امام صادق علیه السلام در توضیح این آیه میفرماید : آن بندگان با ایمانی که اسراییل را فتح خواهند کرد قائم و یاران او هستند (🔍البته برخی روایات و برخی صاحب نظران بر این باور هستند که اسرائیل قبل از ظهور حضرت مهدی(عج) نابود خواهد شد از این رو نظرات متفاوت است ولی در هر صورت نابودیشان قطعی است... 📌و جالب است بدانید که در کتاب تلمود یهود عمر آخرین آن 73 سال ذکر شده است یعنی ان شاء الله اسرائيل فعلی تا سال 2021 میلادی نابود خواهند شد (✏️پی نوشت :البته طبق کتب یهود سال ۲۰۲۱ سال نابودیشان است نه کتب ما و در این باره بحث های زیادی مطرح میشود که چه سالی نابود میشوند) 🔻در تایید مطالب فوق رهبر معظم انقلاب در جواب نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل که گفته بود با توافق هسته‌ای 25 سال از دست ایران راحت شدیم، فرمودند شما 25 سال آینده را قطعا نخواهید دید. 🍃🌹أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج🌹🍃 🌀 همراه ما باشید: کانال در ایتا: @mookebefatemioon
: به نظر شما کدام گزینه در مورد حسن فریدون صدق می کند؟ ۱. بلد نیست ۲. خائن است توجه: این پست تبلیغی نیست ٬ برای شرکت در نظرسنجی و مشاهده نتایج قابل تامل این نظرسنجی و ایجاد نظرسنجی شخصی روی این لینک بزنید: https://EitaaBot.ir/poll/yk3ns برای دقیق تر شدن نتایج نظرسنجی این پست را بازنشر بفرمایید. برای ایجاد نظرسنجی جدید بعد از ثبت رای روی علامت + سبز پایین صفحه نظرسنجی بزنید. کانال در ایتا: @mookebefatemioon
باسمه تعالی . جناب اقای #آذری_جهرمی! وزیر محترم ارتباطات و فناوری اطلاعات سلام علیکم بنده انسان بدبینی نیستم و توطئه آمیز هم به مساله نگاه نمیکنم اما واقعا برایم سوال است چرا دقیقا در همان شبی که خبر ممنوعیت پخش زنده برنامه #جهان_آرا اعلام شد، صفحه اینستاگرام این برنامه با وجود نزدیک به ۱۰۰ هزار مخاطب یکباره مسدود شد؟ نظر شما به عنوان یک کارشناس در این حوزه چیست؟ آیا "بعضی حرفها" درست است؟ ضمنا سوال دیگری نیز دارم و آن این که حضرتعالی که درباره بسیاری از موضوعات غیر مرتبط با تخصص و جایگاه تان فعالیت رسانه ای داشته اید و مثلا با کیمیا علیزاده هم جلسه میگذاشتید و عکس میگرفتید، چرا امروز به عنوان کسی که مسئولیت و جایگاه تان حوزه ارتباطات است، نسبت به قلع و قمع صفحات جبهه انقلاب در اینستاگرام ساکت هستید و حتی یک توییت هم در این باره نزده اید؟ آیا این مساله برای شما به عنوان وزیر ارتباطات بی اهمیت است؟ یا ارتباطی با جایگاه شما ندارد؟ یا قرار است از این اتفاق صبح جمعه بعدی باخبر شوید؟ با احترام #امیرحسین_ثابتی #جهرمی #آشنا 🔴 عزیزان انقلابی ٬ ولایتمدار و ارزشی با حمایت از نیروهای انقلابی در مقابل مذبذبین ٬ بار دیگر قدرت خودمون رو نشون خائنین می دیم صفحه آقای #ثابتی و برنامه #جهان_آرا در ایتا و سایر شبکه ها دنبال کنیم: @Sabeti ✅ @jahanaraofoghtv ✅
هدایت شده از امیرحسین ثابتی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خواستم تیتر بزنم، نوشتم پاک کردم، نوشتم پاک کردم نوشتم پاک کردم... ‌ تیترش را شما بگویید! #جهان_آرا @jahanaraofoghtv @sabeti ✅
هدایت شده از سید یاسر جبرائیلی
تکمیل فرم همکاری از طریق لینک زیر: https://survey.porsline.ir/s/XhVoLFA
داستانی درس آموز در زمان اشغال هند توسط بریتانیا، روزی افسر انگلیسی بدون هیچ دلیلی سیلی محکمی به یک شهروند هندی زد. شهروند ساده هندی چنان با مشت به روی افسر بریتانیایی زد که او از اثر شدت ضربه وارده به زمین افتاد. 🔸افسر بریتانیایی از این عکس العمل هندی وحشت زده و خشمگین شده بود؛ ولی چون تنها بود چیزی نگفت و بطرف مقر سربازان بریتانیایی رفت تا با گرفتن نیرو برگردد و جواب مرد هندی را بدهد که جرات کرده به افسر امپراطوری سیلی بزند که آفتاب در قلمرو آن غروب نمی کند.. 🔹پیش ژنرال انگلیسی رفت و از او خواست تا سرباز به او بدهد تا برگردد و جواب این بی ادبی را به هندی دهد. اما ژنرال انگلیسی بدون این که جواب او را بدهد، او را به اتاقی برد که در آن پول نگهداری میشد و گفت: 50000 روپیه بردار و برو نزد آن هندی و در مقابل کاری که انجام دادی به او بده و معذرت بخواه! 🔸افسر با شنیدن این حرف معترضانه گفت: هندی بدبخت به یک افسر ملکه سیلی زده است و این یعنی بی احترامی به امپراطوری انگلیس، ولی شما بجای مجازات به من می گویید به او پول بدهم و عذر بخواهم؟! ژنرال با خشم گفت: این یک دستور است، باید بدون چون و چرا اجرا کنی. 🔹افسر به ناچار پول را به مرد هندی داد و عذر خواست. هندی پذیرفت و با خوشحالی تمام پول را از او گرفت و یادش رفت که او حق داشته اشغالگر وطنش را بزند! پنجاه هزار روپیه آن زمان پول هنگفتی بود و او با آن خانه خرید و با بقیه اش چندین ریکشا (وسیله ی حمل و نقل درون شهری در هندوستان) گرفت و با استخدام چند راننده آن ها را به کرایه داد... 🔸روزگار گذشت و وضع زندگی او بهتر شد تا این که به یکی از تجار در شهر خود تبدیل شد. او فراموش کرده بود که با گرفتن پول از کرامتش گذشته ولی انگلیسی ها آن سیلی او را فراموش نکرده بودند. 🔹روزی ژنرال انگلیسی، افسرِی را که از هندی سیلی خورده بود فراخواند و به او گفت: آیا آن هندی را که به تو سیلی زده بود به یاد داری؟ افسر پاسخ داد: بلی چگونه می توانم او را فراموش کنم. 🔸ژنرال گفت: حال وقتش است که بروی و انتقام آن سیلی را ازش بگیری، ولی او را در حالی با سیلی بزن که مردم در دور و برش جمع باشند. 🔹افسر گفت: آن روز که هیچ کسی نداشت مرا از زدن او بازداشتی حال که صاحب جاه و جلال و خدمه شده است می گویی برو او را بزن؟ می ترسم افرادش مرا بکشند. 🔸ژنرال گفت: خاطرت جمع باشد، نمی کشند، فقط برو و آن چه را که گفتم انجام بده و برگرد. 🔹وقتی افسر انگلیسی داخل خانه هندی شد او را در میان جمع کثیری از مردم یافت در حالی که خادمان و محافظانش او را احاطه کرده بودند، بدون مقدمه بطرف او رفت و با سیلی چنان محکم به رویش کوبید که بر زمین افتاد، افسر ایستاده بود تا عکس العمل او را ببیند ولی هندی بدون هیچ عکس العملی از جایش هم بلند نشد و به طرف انگلیسی حتی چشم بالا نکرد! 🔸افسر از تعجب دهنش باز مانده بود ولی خوشحال از گرفتن انتقام نزد ژنرال خود برگشت. ژنرال به افسرش گفت : خیلی خوشحال به نظر می آیی و فکر میکنم متعجب شدی. 🔹افسر پاسخ داد: بلی برای بار اول که او را با سیلی زدم او از من محکم تر بر رویم کوبید در حالی که فقیر بود. ولی امروز که او صاحب جاه و جلال و خدمه است حتی پاسخ سیلی ام را با حرف هم نداد، این مرا به تعجب واداشته است. 🔸ژنرال در پاسخ افسرش گفت: دفعه اول او «کرامت» داشت و آن را بالاترین سرمایه خویش می پنداشت، برای همین از آن دفاع کرد. 🔹ولی دفعه دوم، او کرامت خود را در به پول فروخته بود، برای همین از آن نتوانست دفاع کند «چون می ترسید که مصالح و منافع خود را از دست بدهد». 🔻این داستان، حکایت افراد زیادی است! آنان که با گرفتن پول و مقام، حقوق و وام نجومی، ملک و زمین و اموال، رانت و اختلاس و پارتی و سایر امتیازات، فرستادن فرزندان شان به اروپا و آمریکا و... کرامتِ خویش را فروخته اند‌، از ترس باختن اندوخته های کاذب خود لال شده اند و حرفی نمی زنند! داستانی آشنا برای همه ما! کانال در ایتا: @mookebefatemioon
طنز رسانه ای جهان!! به نقل از خاکریزجنگ نرم چندی پیش طنزی به زبان انگلیسی در دنیای نت زاده شد! که نکات ارزشمندی را در خصوص سیاست های رسانه های امریکا در برداشت - ترجمه ی فارسی طنز به شکل زیر است : مردی در پارک مرکزی شهر نیویورک قدم میزد که ناگهان میبیند سگی به دختر بچه ای حمله کرده است مرد به طرف آنها میدود و با سگ درگیر میشود . سرانجام سگ را میکشد و زندگی دختربچه ای را نجات میدهد. فردا در روزنامه ها می نویسند : یک نیویورکی شجاع جان دختر بچه ای را نجات داد اما آن مرد می گوید: من نیوریورکی نیستم پس روزنامه های صبح روز بعد می نویسند: آمریکایی شجاع جان دختر بچه ای را نجات داد . آن مرد دوباره میگوید: من امریکایی نیستم از او میپرسند :خب پس تو کجایی هستی من اهل کشور مصر و مسلمان هستم فردای آن روز روزنامه ها این طور می نویسند : یک تند روی مسلمان سگ بی گناه امریکایی را کشت!!!!!! کانال در ایتا: @mookebefatemioon
٬ 🔻بعد از یک هلیکوپتر بر پشت بام سفارت آمریکا برای فراری دادن اعضای سفارت نشست. 🔹 وقتی آخرین عضو آمریکایی از نردبان بالا رفت ، بالگد محکم نردبان رو همراه با وطن فروشان و خائنان ویتنامی که فکر می کردند همراه با آمریکایی ها به امریکا منتقل خواهند شد ، به سمت مردم خشمگین هل داد. 🔹 آمریکا این است! عمله های آمریکا در ایران هم منتظر همچین روزی باشند که بیمار بود و در دوران شاهنشاهیش بدون اجازه آمریکا آب نمیخورد را هم آخر عمرش به آمریکا راه ندادند و در غربت مرد . . . تا کانال در ایتا: @mookebefatemioon
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸روایت خاطره‌ای شنیدنی از : یک بار از ماموریت برمی‌گشتم ، منتظر نماندم که ماشین بیاد دنبالم. از فرودگاه مستقیم سوار تاکسی شدم، راننده تاکسی جوانی بود که نگاه معنا داری به من کرد. به او گفتم: چیه؟ آشنا به نظر می رسم؟ باز هم نگاهم کرد ، گفت: شما با سردار سلیمانی نسبتی دارید؟ برادر یا پسر خاله‌ی ایشان هستید؟ گفتم: من خود سردار هستم. جوان خندید و گفت: ما خودمون اینکاره‌ایم شما می‌خواهی مرا رنگ کنی؟ خندیدم و گفتم: من سردار سلیمانی هستم. باور نکرد. گفت: بگو به خدا که سردار هستی! گفتم: به خدا من سردار سلیمانی هستم. سکوت کرد ، دیگه چیزی نگفت. گفتم: چرا سکوت کردی؟ حرفی نزد. گفتم: زندگی‌ت چطوره؟ با گرانی چه می‌کنی؟ چه مشکلی داری؟ جوان نگاه معنا داری به من کرد و گفت: اگه تو سردار سلیمانی هستی ، من هیچ مشکلی ندارم. کانال در ایتا: @mookebefatemioon
کانال موکب فاطمیون
*ذوالنوری نماینده قم حسن روحانی را در مجلس مُچاله کرد* یک شنبه ۹۸/۱۰/۲۹ کلیپ صوتی : ۸:۰۶ دقیقه👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انتقام سخت یعنی چی!؟ نمیشه بگی من قاسم سلیمانی‌ام ولی راه خودم رو میرم... اگر نیروهای آمریکایی قراره از منطقه برن این شامل ایران هم میشه یا نه!؟ آمریکایی شامل مسئول و نماینده‌ی دوتابعیتی که رای به نفع آمریکا میده میشه یا نمیشه!؟
پلان اول : مختار: میخواهم فرماندهی سپاه را در جنگ با زبیریان خود بر عهده بگیرم. کیان: این کار را نکنید امیر مختار: برای چه؟ کیان: چون وقتی شما وارد عرصه ی نبرد شوید، دشمن میفهمد که ما برای مقابله با او با تمام قوا به میدان آمده ایم و این روحیه آنها را بالا میبرد[و ضعف ما را نشان میدهد] پلان دو : عمار در میانه های جنگ صفین به شهادت میرسد . علی علیه اسلام تنها شده ، در میان لشکریان قدم میزند ، اشک میریزد و ندا میدهد : «أین عمار؟ ...... أین عمار؟» عمار کجاست؟ عمار کجاست تا تنهایی علی را در بین این همه حیله و نیرنگ معاویه و عمروعاص از بین ببرد . تا وقتی عمار بود ، با خطبه ها و روشنگری هایش راه را بر گزافه گویی های سپاه نفاق میبست ، اما حالا .. پلان سه : چند سال قبل حضرت آقا حمله دشمن را اعلام میکنند ؛ 💥حمله فرهنگی ، 💥ناتو فرهنگی ، 💥شبیخون فرهنگی ، همه را میگوید اما ما فقط نگاه میکنیم . ⚡کار به جایی میرسد که ندای «أین عمار» شان به آسمان میرود ، اما باز هم فقط نگاه میکنیم . حالا خودش یک تنه به میدان می آید ، حرف های اشتباه همه را بیان میکند و پاسخ میدهد ، برجام دو و سه و چهار ، دنیای گفتمان . همه را رد میکند ، ما هم کلی ذوق میکنیم که آقا دارد روشن گری میکند . اما .... حواسمان نیست ، که وقتی «ولی» خودش به میدان آمده یعنی دیگر از وجود «عمار» در بین ما ناامید شده . تنها شده ، خودش یک تنه به جنگ میرود . خودش میگوید من سالهاست دارم شمشیر میکشم . میدانی وقتی فرمانده ، ولی ، خودش به میدان می آید یعنی چه ؟ یعنی حال و اوضاع لشکر خرااب است . کاش به جای خوشحالی از حرف های این چند مدت حضرت آقا ، کمی گریه میکردیم که به خاطر بی حالی و بی عرضگی ما و تنها شدن رهبر ، دیگر خودش مجبور است جواب اراجیف نااهلان را بدهد ... أين عَمّار ؟ تکرار تاریخ* *معلم تاریخمان میگفت:* *که امیرالمومنین (ع) جنگ را در صفین برده بود ...* ❗❗در دقیقه 90 برخی شعار تعامل و اعتدال سر دادند و اصلا یادشان رفت معاویه همان فرزند هند جگرخوار است !!! ❗❗علی (ع) را به پای میز "مذاکره" کشاندند !!! ❗❗و جنگ برده اش را ناتمام گذاشتند !!! ❗👈هر چه علی (ع) گفت "مذاکره" خدعه دشمن است، اینها میخواهند جنگ باخته را دوباره ببرند ... کسی گوش نکرد !! ❗📌تازه حاضر نشدند ابن عباس و حتی مالک را که نماینده علی (ع) بود به مذاکره بفرستند !!! ❗👈گفتند مالک جنگ طلب، خشن و غیر منعطف است !!! ❗👈بلاخره پایشان را در یک کفش کردند که حتما باید ابوموسی اشعری !!! برای مذاکره برود ... 📌علی (ع) گفت من به ابوموسی مطمئن نیستم... ❗👈آنها گفتند شما بدبین هستی. ابوموسی خوب و انقلابی ست !!! 📌علی (ع) گفت:من به نتیجه این مذاکرات خوشبین نیستم. شما به هدفی که از این مذاکرات دارید نمیرسید. ❗👈گفتند در مذاکرات خوشبینی و بدبینی معنا ندارد !!! 📌علی (ع) گفت باشد ... مذاکره کنید، این هم تجربه ای میشود برای مردم ... که بفهمند به ترسوها و آنها که پای مقاومت ندارند نباید اعتماد کرد ... 👈مذاکره ابوموسی و عمر و عاص شروع شد ❗👈تا مدتها متن مذاکرات محرمانه بود !!! علی (ع) مالک را فرستاد تا به ابوموسی بگوید ما پشتیبان توایم، مبادا به عمرو عاص اعتماد کنی، او شیطان بزرگ است... ❗👈ابوموسی ابرو در هم کشید و به مالک گفت: شما توهم توطئه دارید !!! عمروعاص مودب و باهوش است. اگر او به من قولی دهد به او اعتماد میکنم !!! ❌⭕👈روز اعلام نتیجه مذاکرات حکمیت فرا رسید 👈در مذاکرات محرمانه البته به طور شفاهی تعهد کرده بودند که هر دو نفرشان ، علی (ع) و معاویه را عزل کنند و امر را به رای عمومی بگذارند. ❗👈در مسجد عمروعاص اول به ابوموسی تعارف زد. گفت تو بزرگ مایی !!!! ❗👈ابوموسی خندید و بالای منبر رفت ❗❗و گفت: چنانکه این انگشتر را از دست در می آورم علی ع را از خلافت عزل میکنم !!!! بعد پایین آمد و با لبخند به عمروعاص بفرما زد ❗👈عمروعاص بالا رفت و گفت چنانچه این انگشتر را از دست در میآورم علی ع را خلع و چنانچه دوباره این انگشتر را به دست میکنم معاویه را نصب مینمایم !!! ❗❗ابوموسی خشکش زده بود ...فایده ای هم نداشت ... خود کرده را تدبیر نیست .... 🌑🌑 👇👇👇👇👇 📌امام علی (ع) از همان ابتدا خوشبین نبود ... چون دشمن شناس بود ... . . ❗❗👈 اینچنین بود که معاویه جنگ باخته نظامی را تبدیل به پیروزی سیاسی کرد...... *باشد که از تاریخ درس گیریم*
✨﷽✨ 🔴به یاد امام زمان باش... شخصی از امام کاظم درباره آیه ۲۰ سوره لقمان که میفرماید: "نعمتهای آشکار و پنهانش را بر شما تمام کرد" پرسید. امام فرمودند: نعمت آشکار امامی است که میان مردم نمایان است. نعمت پنهان، امام غایب از دیده هاست. آن شخص پرسید: در میان امامان کسی پنهان میشود؟ فرمودند: بله، وجودش از چشم مردم پنهان میشود ولی یادش از دلهای مومنان مخفی نمیشود. امام باقر فرموده اند: همانا یاد و ذکر ما (اهل بیت)، یاد و ذکر خداست. 📚بحارلانوار ج۵۱ ص۱۵۰؛ کافی ج۲ ص۴۹۶ توجه: بعضی از تکالیف زمان غیبت به زبانِ فرمان و دستور واجب صادر نشده، بلکه بصورت خبر دادن از حالات مومنان آن زمان بیان شده است. در این وظیفه هم زبان روایت، توجه دادن به این است که شخص با ایمان در این برهه از زمان، باید دلش متوجه و به یاد محبوبش باشد چرا که اگر غیر از این باشد، نشانه بی ایمانی اوست 【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @mookebefatemioon
یاران سلامت مي كنند مستان نگاهت مي كنند (2) عشاق تو در هر زمان آقا صدايت مي كنند سیدعلی خامنه ایی (4) اي رهرو راه علي چون ذوالفقار حيدري (2) گويم ز عمق قلب جان بر عالم و آدم سري سید علی خامنه ایی (4) فرمان تو بر چشم من تقديم تو اين جان و تن @mookebefatemioon
وصیت‌نامه شهید محسن حججی را با هم می‌خوانیم: حالا که دستهایم بسته است می‌نویسم نه با قلم که با نگاه و نه با جوهر که با خون، رو به دوربین ایستاده‌ام و ایستاده‌ام رو به همه شما، رو به رفقا، رو به خانواده‌ام، رو به رهبر عزیزم و رو به حرم. حرامزاده‌ای خنجر به دست است و دوست دارد که من بترسم و حالا که اینجا در این خیمه‌گاهم هیچ ترسی در من نیست. تصویرم را ببرید پیشکش رهبر عزیز و امامم سید علی خامنه‌ای و فرمانده‌ام حاج قاسم و به رهبرم بگویید که «اگر در بین مردمان زمان خودت و کلامت غریبید ما اینجا برای اجرای فرمان شما آمده‌ایم و آماده تا سرمان برود و سر شما سلامت باشد». آسمان اینجا شبیه هیچ‌جا نیست حتی آسمان روستای دورک و وزوه که در اردوی جهادی دیده‌ام یا آسمان بیابان‌های سال‌های خدمتم، اینجا بوی دود و خون می‌آید. کم‌کم انگار لحظه دیدار است ولی این لحظه‌های آخر که حرامیان دوره‌ام کرده‌اند می‌خواهم قصه بگویم و قصه که می‌گویم کمی دلم هوایی علی کوچولویم می‌شود ولی خدا وعده داده که جای شهید را برای خانواده‌اش پر می‌کند، اما حتماً قصه‌ام را برای علی وقتی بزرگ شد بخوانید. قصه کودکی‌ام که با پدرم در روضه‌های مولا اباعبدالله الحسین(ع) شرکت می‌کردم، قصه لرزش شانه‌های پدر و من که نمی‌دانستم برای چیست. پدرم با اینکه کارگری ساده بود همیشه از خاطرات حضورش در دفاع مقدس می‌گفت و توصیه می‌کرد: «پسرم، دفاع مقدس و رشادت و مجاهدت برای اسلام و دین هیچ‌وقت تمام‌شدنی نیست و تا دنیا هست مبارزه بین حق و باطل هم خواهد بود ان‌شاءالله روزی هم نوبت تو خواهد شد». دوران کودکی و مادری که کلید رفتنم به قتلگاه در دستان اوست و او بود که اجازه داد. مادرم همیشه می‌گفت «تو را محسن نام گذاشتم به‌یاد محسن سقط‌شده خانم حضرت زهرا(س)». مادر جان، اولین باری که به سوریه اعزام شدم دریچه‌های بزرگی به‌رویم باز شد اما نمی‌دانم اشکال کارم چه بود که خداوند مرا نخرید. بازگشتم و چهل هفته به جمکران رفتم و از خداوند طلب باز شدن مسیر پروازم را کردم. تا اینکه یک روز فهمیدم مشکل رضایت مادر است. تصمیم گرفتم و آمدم به دست و پای تو افتادم و التماست کردم و گفتم مگر خودت مرا وقف و نذر خانم فاطمه زهرا(س) نکردی و نامم را محسن نگذاشتی، مادرجان، حرم خانم زینب(س) در خطر است اجازه بده بروم. مادرم.... نکند لحظه‌ای شک کنی به رضایتت که من شفاعت‌کننده‌ات خواهم بود و اگر در دنیا عصای دستت نشدم در عقبی نزد حضرت زهرا(س) سرم را به‌دست بگیر و سرفراز باش چون ام‌وهب. مادر، یادت هست سال‌های کودکی و مدرسه، پس از دبستان و مقاطع تحصیلی و بالاتر، همیشه احساس می‌کردم گمشده‌ای دارم و این‌قدر به مادرمان حضرت زهرا(س) متوسل شدم تا در سال 1385 و اوج جوانی مسیری را برایم روشن کردند و آن مسیر آشنایی با شهید کاظمی و حضور در مؤسسه‌ای تربیتی‌فرهنگی به همین نام بود. همان سال‌ها بود که مسیر زندگی‌ام را پیدا کردم و حاج احمد کاظمی شد الگوی زندگی و یار لحظه لحظه زندگی من، خیلی زود حاج احمد دستم را گرفت و با شرکت در اردوهای جهادی، هیئت، کار فرهنگی و مطالعه و کتاب‌خوانی رشد کردم. انگار حاج احمد دستم را گرفت و ره صدساله را به‌سرعت پیمودم. سربازی و خدمت در مناطقی دورافتاده را انتخاب کردم و تو مادر، ببخش که آن روزها مثل همیشه چقدر نگرانم بودی. و ازدواج که آرزوی شما بود، با دختری که به‌واسطه شهدا با او آشنا شدم و خدا را شاکرم که حاج احمد از دختران پاکدامنش نصیبم کرده است، همنام حضرت زهرا(س) و از خانواده‌ای که به‌شرط اینکه به‌دلیل نداشتن فرزند پسر برایشان فرزند خوب و باایمانی باشم دختر مؤمن و پاکدامنشان را با مهریه‌ای ساده به‌عقدم درآوردند و من هم تنها خواسته‌ام از ایشان مهیا‌کردن زندگی برای رسیدن به سعادت و شهادت بود و با کمکِ هم، زندگی مهدوی(عج) را تشکیل دادیم، خانواده‌ای که در روزهای نبودنم و جهادم همسر و فرزندم را در سایه محبتشان گرفتند و من دلم قرص بود که همسر و فرزندم جز غم دوری و دلتنگی غمی نداشته باشند، همین جا بود که احساس کردم یکی از راه‌های رسیدن به خداوند متعال و قرار گرفتن در مسیر اسلام و انقلاب عضویت در سپاه است و همین جا بود که باز حاج احمد کمکم کرد و لیاقت پوشیدن لباس سبز پاسداری را نصیبم کرد. و همسرم و همسرم...، می‌دانم و می‌بینم دست حضرت زینب(س) که قلب آشوبت را آرام می‌کند، همسرم شفاعتی که همسر وهب از مولا اباعبدالله شرط اجازه میدان رفتن وهب گذاشت طلب تو. خاطرات مشترکمان دلبستگی نمی‌آورد برایم، بلکه مطمئنم می‌کند که محکمتر به قتلگاه قدم بگذارم چون تو استوارتر از همیشه علی عزیزمان را بزرگ خواهی کرد و منتظر باش که در ظهور حضرت حجت به‌اقتدای پدر سربازی کند. @mookebefatemioon