eitaa logo
ایده های جدید مربیان کودک
78.8هزار دنبال‌کننده
18.3هزار عکس
10.3هزار ویدیو
1.2هزار فایل
✨ مربیان خلاق، معلمان و مامان های با انگیزه و شاد اینستا: https://instagram.com/morabiyan_kodak?igshid =N مدیر: @Ganjipour کپی مطالب کانال در کانال های خصوصی با صلوات برای شادی روح پدرم♥️ تبلیغات : @tabligsg @Ganjipour
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام . صبح قشنگتون آفتابی هفته تون سراسر شادی و سلامتی🌹🌹
💥داستان چراغ راهنما یک شب سر خیابانی یک چراغ راهنما نصب کردند اما چراغ راهنما ناراحت بود ستاره ای نزدیک او شد و گفت چرا ناراحتی ؟ چیزی شده ؟ چراغ راهنما گفت : چرا از من نپرسیدند ۲تا چشم دوست داری یا ۳تا ستاره با خنده گفت:من مطمئن هستم روزی از ۳ چشم بودنت خوشحال باشی . یک روز صبح که ماشینها تند تند می رفتند مردم اصلا نمی توانستند رد بشوند چراغ راهنما فکری کرد ....او فکر کرد الان باید چراغش را زرد کند ماشینها فهمیدند الان باید ایست کنند بعد هم قرمز شد ماشینها کامل ایستادند و مردم با راحتی از خیابان رد شدند بعد از مدتی چراغ راهنما دید چقدر ماشین ایستاده دوباره چراغش را زرد کرد و بعد سبز شد و مردم در پیاده رو ماندند و ماشینها رفتند .شب شد .چراغ راهنما خیلی خوشحال بود ستاره به او گفت :چرا خوشحالی ؟غم نداری ؟چراغ راهنما گفت :چون با سه چشمم به مردم کمک کردم.
راهنمایی                           تو خیابون سر چهارراه دیدم سه تا چراغی                         چه رنگهای قشنگی، رنگ گل های باغی                        یکیش سبز و زیبا واسه ی عبور ماشین ها                           یکیش زرد و یواش کمی با احتیاط رو                          یکیش قرمز خبردار آقا ماشین و نگه دار
کاربرگ واحدکار خانه و خانواده گلم هر حیوان را به خانه خودش وصل کن #واحدکار_خانه_و_خانواده #واحدکار_خانواده
در مهمانی یکدفعه به کودک نگویید ! ▫️پاشو بریم ▫️ما رفتیم تو بمون ▫️جا میمونی زود باش بریم. بهش زمان بدید، مثلا عقربه بزرگه بیاد روی هشت میریم... اینجوری براحتی بازیشو تموم می‌کنه و حاضر میشه.
#کاردستی_خلاق #خوراکیها شیشه های شور و ترشی 😋😋
#فضاسازی شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام
♣️مراسم اربعین حسینی در کنار غنچه های پیش دبستان شکوفه های صالحین🕯🥀 استان گلستان خانم حسینیان
چگونه به کودک خود نه بگوییم؟ نه را با جملات مثبت بگویید: کودکتان را برای خرید برده اید و او مدام دامان شما را می کشد و شکلات می خواهد. شما هم به او می گویید قبل از شام نمی شود شکلات بخوری. او پاهایش را بر زمین می کوبد و شما دوباره نه می گویید. او این بار محکمتر پا می کوبد و بلندتر جیغ می زند. تا شما به راهروی چهارم برسید او پنج بار قشقرق به راه می اندازد تا به خواسته اش برسد. شما هم یا تسلیم خواسته او می شوید تا از شر سر و صدا و آبروبریهای او در فروشگاه خلاص شوید و یا محکم بر سر حرف خودتان می ایستید و سرخ و سفید می شوید. که در هر دو حالت شرایط برای شما و کودک سخت می شود. بعضی از کودکان تنها با شنیدن کلمه نه نمی توانند علت بعضی از قوانین را بفهمند. متخصصان روانشناسی خانواده معتقدند می توانید با این کودک به گونه مثبت حرف بزنید و به همان نتیجه برسید. مثلا به جای اینکه بگویید قبل از شام نمی توانی شکلات بخوری می توانید به او بگویید بله تو اجازه داری شکلاتت را بعد از شام بخوری.
موکب و پیاده روی نمادین مهد و پیش دبستانی گلهای مهدوی، شیراز سرکار خانم فرجی
👇👇👇 خطوط یکی از اموزش های اساسیت که درهمه جا بکار میره در ریاضی نقاشی فارسی و ...و همه اینها نمودش را میبینیم و بهتره ک بچه ها بطور. ملموس باهاش اشنا بشن. قصه گویی یکی از روشهایی هست ک بچه ها خیلی دوست دارند که میتونیم با هدف اموزش خطوط پیش ببریم. خط از یکسری نقطه کنارهم تشکیل شده میتونید با تعدادی نخود کنارهم بچینید و شکل یک خطو درست کنید یا از کودکان بخواهید نخود بیارن روی میز بچینن و خطو تشکیل بدن خط راست با کاموا یا نخود میتونن درست کنتد ب تک تکشون توضیح بدید که خط راست هرچقدرم ادامه بدید بهمین شکل خواهد بود قصه خط👇 یکی بود یکی نبود اقایی بود بنام اقای خط بچه ها اقای خطی چشمش خط بود دستش خط بود دهنش خط بود بدنش خط بود و این شکلی ک میفرستم. میتونید بهشون نشون بدید بروز اقای خطی میخواست بره سرکار نمیتونست صاف سوار ماشین بشه چون خط راست بوددیگه مجبور شد یکمی خم بشه همون موقع خودتونم خم بشید و ب بچه ها بگید خم بشن تا قشنگ مفهموم خم را یاد بگیرند و ببینند اقای خطی خمیده شدو سوار ماشین شد وقتی رسید. محل کارش پیاده شد خواست بره اونور خیابون ک ی ماشین باسرعت بهش زد و اقای خطی حواسش نبود و تصادف کرد درحین تعریف کردن خطوط نقاشی اون را هم میکشید برای بچه ها برای هر اموزش باید از یکسری ابزار استفاده کنید. مثل خط راست با ایستادن بچه ها یا خطوط راست پایه میزو ...یا خمیده با خم کردن کمر بچه ها یا چیزهایی ک توی کلاس هست خیلی اتفاقای مختلف ک توی کلاس هست. من ی پیشنهاد دارم با چسب برق انواع خطوطو کف کلاستون بچسبونید یا روی یک مقوای بزرگ بکشید و کف کلاس بذارید چندروز ب بچه ها بگید مثلا از روی خط راست یا شکسته رد شن ک هم ب تعادلشون کمک میکنه هم یاد میگیرند. خطها را زود یاد میگیرند
آی قصه قصه قصه نون و پنیر و پسته بازم کتاب قصه کنار من نشسته عجب کتاب نازی! عجب کتاب نابی! بابام برام خریده به به چه انتخابی وا می کنم با شادی صفحه اولش را مثل نویسنده ها اول میگم بسم الله http://eitaa.com/joinchat/1567096844C746db3d35d
میانبر به مطالب مربوط به و کتابخوانی در کانال 👆👆👆
4_5823590699752226894.mp3
709.2K
آهنگ کودکانه پنج بود👆
خوراکی های مفید و مضر برای دندان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زیارت قبولی زوار اربعین 👆🏼مدرسه ی امین صالحین سرکار خانم حلفی 🌹🌹
نمایش_نامه‌ی امام رضا علیه السلام نقش ها: راوی، زینب، پدر زینب، مادر زینب، مادربزرگ زینب راوی: زینب کوچک ما میرفت کلاس قرآن قرآنو خیلی زیبا میخوند برای مامان راضی بودن از دستش مامان و بابای اون توی دل معلم همیشه بود جای اون اون دختری زرنگ و با ادب و تمیز بود پیش تمام مردم زینب خانم عزیز بود زینب کوچک ما که عاشق سفر بود منتظر سفر به یه جای بی خطر بود جایزه داد پدر جان یه روز برای زینب میخواست که گل بریزه به سر تا پای زینب یه روز پدر زینب رو نوازش کرد و گفت پدر: زینب من تو هستی ریحانه ی بهشتی یه عالمه کار خوب تو قلب من نوشتی دختر نازنینم حافظ قرآن من از همه بهترینم قلب و دل و جان من جایزه دارم برات چون که میخونی قرآن مسافرت به شهر مقدس خراسان راوی: زینب کوچک ما قند تو دلش آب شده از شوق این جایزه پرشور و بی تاب شده خلاصه روز رفتن مامان بزرگ پیرش آینه و قرآن بدست رد میشدن به زیرش مامان بزرگ زینب گریه می کرد زار و زار بغل گرفت زینب و بوسید اونو چه بسیار مادر بزرگ گفت مادربزرگ: دعا بکن برایم دختر بی گناهم من که به درگاه حق حقیر و روسیاهم یه یادی از من بکن وقتی رسیدی مشهد دعا بکن برایم دستت رسید به مرقد یادت نره یه سوره برای آقا بخوان بخون دعای فرج برای صاحب زمان یادت نره تو مشهد مریضا رو دعا کن یواشکی درد دل برا امام رضا کن راوی: زینب سوار ماشین همش تو فکر و رویاست تو فکر مادربزرگ گاهی تو فکر آقاست زینب روشو میکنه به مامان میگه زینب: چرا میریم زیارت مامان مهربونم امام رضا کی هستن بگو برام بدونم چرا مامان بزرگم میگه که یادش کنم سلام بدم به آقا یک کمی شادش کنم امام رضا که نیستن من ایشونو ببینم یا که برای ایشان کمی قرآن بخونم مادر با مهربانی جواب میده مادر: دختر خوب و نازم قربون روی ماهت الهی که همیشه امام رضا پناهت داریم دوازده امام ما شیعیان دنیا امام رضا که باشد امام هشتم ما امام رضا میفهمه حرف دل کودکان هر آرزویی داری بگو برای ایشان شهیدا زنده هستند امام رضا شهیده مهر و محبت او به آهو هم رسیده امام رضا به هر کی هر چی که خواسته داده اون پسر کاظم و اون پدر جواده امام رضا رئوفه غمخوار بی کسونه امام رضا کریمه غریب و مهربونه هرکی مریضی داره یا آرزویی داره امام رضا از دلش غصشو بر میداره زینب روش میکنه به بابا میگه زینب: چرا امام خوبان شهید شدن بابایی چرا اومد به مشهد در غربت و جدایی پدر با ناراحتی میگه پدر: در سالیان پیش بود یه شخصی شاه مشهد یه مرد زشت و بدجنس یه شاه ظالم و بد مامون عباسی بود نام پلید این مرد امام رضای ما رو مامون بد شهید کرد مامون که خوب میدونست توی تموم دنیا نزد تمام مردم عزیزه مولای ما میخواست بگه به مردم مامون زشت و مکار امام رضا یارشه اگه میکنه هر کار امام رضای باهوش نقشه ی اونو رو کرد مامون و پیش مردم خار و بی آبرو کرد آقا اومد به مشهد از شهر خود مدینه دل سیاه مامون پر از گناه و کینه انگور سمی داد به امام مهربانی آقامونو شهید کرد در وسط جوانی راوی: کم کم به شهر مشهد نزدیک شدند عزیزان گنبد و گلدسته ها از دور شدن نمایان وقتی که چشم زینب افتاد به گلدسته ها اشک تو چشش حلقه زد دستاشو آورد بالا امام رضا رو زینب از ته دل صدا کرد برای مادربزرگ یواشکی دعا کرد اول وضو گرفتند چون به حرم رسیدند به دور گلدسته ها کبوترا رو دیدند چه بوی عطر خوبی توی هوا پیچیده صدای نقاره ها توی فضا پیچیده در حرم مطهر چه حالی داره نماز زینب و خانواده مشغول راز و نیاز همه دعا می کردن همه: امام رضای خوبان تویی شاه خراسان زود تر رسان تو بر ما مهدی صاحب زمان امام رضا تموم مریضا رو شفا ده سلامتی رو هدیه به همه ی ماها ده شفاعت بندگان بکن به نزد خدا ما رو بکن از گناه از معصیت ها جدا مردم ما رو دور کن از درد و رنج و بلا دعا بکن برامون ما هم بریم کربلا همخوانی کل اعضای نمایش: رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا دوست داریم ما بچه ها رضا رضا رضا رضا مهدی ما رسان به ما رضا رضا رضا رضا ما رو ببر به کربلا رضا رضا رضا رضا حاجت ما رو کن روا رضا رضا رضا رضا مریضا رو بده شفا رضا رضا رضا رضا قرضای ما رو کن ادا رضا رضا رضا رضا دردای ما رو کن دوا رضا رضا رضا رضا السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا المرتضی شهادت_امام_رضا_علیه‌السلام
#واحد_کار_بهداشت کوتاه کردن ناخن ها😊
💕💕 پرتاب کردن‌هایی که کودک از روی خشم و عصبانیت رخ می‌دهد را نادیده بگیرید، چرا که اگر کودک بفهمد به وسیله این رفتار می‌تواند نظر شما را جلب کند آن را بار‌ها و بار‌ها تکرار خواهد کرد. در عوض به او بگویید «اگر عصبانی هستی بهتره حرف بزنی، اینجوری من بهتر می‌فهمم مشکلت چیه.» به روش‌های مختلف او را به استفاده از کلمات و بیان احساساتش تشویق کنید. اگر کودک شما با پرتاب کردن مثلا یک مکعب چوبی در حال آسیب رساندن به کودک دیگری است، با‌‌ همان آرامش او را منع کرده و بگویید «این کار خطرناکه» و به طور موقت از روش محرومیت استفاده کنید که بسته به سن کودک از ۳۰ ثانیه تا چند دقیقه می‌تواند باشد. هیچ اشکالی ندارد اگر با تن صدا و لحن جدی به کودک بفهمانید که از این کار او ناراحت شدید اما هرگز عصبانیت را در صدای‌تان نشان ندهید .