eitaa logo
ایده های جدید مربیان کودک
78.7هزار دنبال‌کننده
18.3هزار عکس
10.3هزار ویدیو
1.2هزار فایل
✨ مربیان خلاق، معلمان و مامان های با انگیزه و شاد اینستا: https://instagram.com/morabiyan_kodak?igshid =N مدیر: @Ganjipour کپی مطالب کانال در کانال های خصوصی با صلوات برای شادی روح پدرم♥️ تبلیغات : @tabligsg @Ganjipour
مشاهده در ایتا
دانلود
حیوان گرسنه امام حسن مجتبی(ع)در مکانی نشسته بود و غذا می­خورد. در این موقع،سگی جلو آمد و پیش روی حضرت ایستاد.در این هنگام امام حسن(ع)یک لقمه غذا می­خورد و یک لقمه هم به سگ می­داد.یکی از دوستان حضرت گفت:اجازه بدهید این سگ را از اینجا دور کنم.امام(ع)به او فرمود:نه!هرگز این کار را نکن!چون دوست ندارم درحالی که غذا می­خورم جانداری به من نگاه کند و چیزی به او ندهم.بگذار باشد،وقتی که سیر شد خودش می­رود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شعر #اعداد_قرآنی #عدد_یک
#شعر_اعداد_قرآنی #عدد_دو
آی بچه‌­ها آی بچه­‌ها داریم دوازده تا امام که جدشون پیامبره اول علی مرتضاست دوم عزیز حیدره حسن(ع)امام دومه لقب گرفته مجتبی زهرا(س)نام مادرشه باباش علی مرتضی ع تولد امام مابود نیمه­ی ماه رمضون خوشحالی بود روی زمین گل می­بارید از آسمون این نوه‌­ی کوچولو رو رسول(ص) رو شونه­‌هاش می­ذاشت مثل علی(ع)و فاطمه(س) اون رو یه دنیا دوست می­داشت حسن(ع)که بود مثل پدر پاک و شجاع و بی­ریا بعد شهادت علی(ع) شد جانشینِ مرتضی(ع)
ابری شده آسمون داره می باره بارون روز شهادت اوست غصه داره دلامون به دست آدم بدا شهید شد امام ما امام دوم ما امام حسن مجتبی کریم اهل بیته فرزند شیر خدا دست می ذاریم به سینه سلام می دیم به آقا
#کاردستی_آسان🐠🐋🐳
#کاردستی_تزیینی #تزیین_دیوار مناسب تزیین سالن غذا خوری یا آشپزخانه
✔️آزمایش برای آشنا شدن با نحوه تشکیل باران یک کتری پر آب میکنیم وقتی که شروع به قل زدن وبخار دادن کرد بشقاب کوچکی روی بخار آب میگیریم و یک بشقاب زیر آن بخار به پشت بشفاب بالا میخورد وبه صورت قطره های کوچک به داخل بشقاب زیر میریزد بامشاهده این آزمایش نحوه تشکیل باران آموزش داده میشود 🍁 🍂 🍁 🍂 🍁 🍂 🍁 🍂 🍁 🍂
آموزش ترکیب رنگها پیش دبستانی ادهم کلاس خانم بندی 🌹👏
#چاپ_پاییزی🍏🍎
جشن قرآن پیش دبستانی نو آموزان آبادان خانم رفیعی مدیر 🌹👌
بازی های قرآنی.pdf
543K
🍓بازی های قرآنی 🌹 اول ابتدایی وپیش دبستانی 👌ویژه مربیان مهدکودک وپیش دبستان ودبستان مادرانی که به تربیت مذهبی بچه هاشون اهمیت میدن☺️
کاردستی #شهادت_امام_رضا علیه السلام پیش دبستانی ال یاسین تهران خانم قضاتلو 👌👌🌹🌹
پاییز پاییزه پاییزه برگ درخت میریزه هوا شده کمی سرد روی زمین پر از بــــرگ زرد دسته دسته کلاغا میرن به سوی باغا همه باهم یکصدا میگن قار قار قار قار
ویژه رحلت پیامبر و شهادت امام حسن ع و امام رضا ع جامعه القرآن شعبه نور کلاس شکوفه های قرآنی
کارت به مناسبت شهادت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و امام حسن مجتبی علیه سلام... سرکار خانم مقدسی نیا از آبادان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خانم رمضانی از تهران.. مهد ندای آسمانی محمد 🌹🌹
دلاور کوچک ( داستان ) يكي بود يكي نبود غير از خداي مهربان هيچكس نبود. در آن سالهايي كه شاه ستمگر در كشور ما حكومت مي كرد در يك شهر كوچك به اسم قم پسري زندگي مي كرد كه اسمش محمد حسين بود. پسري كه بر خلاف پسرهاي همسن و سال خودش دنياي ديگري داشت كه ماجراهاي مهمي برايش اتفاق مي افتاد و حسين قصه ما دنياي متفاوتي داشت. محمد حسين پسر شجاع و فعال خوش اخلاق و خنده رويي بود و هميشه به همه كمك مي كرد و اينقدر پسر خوبي بود كه همه از او راضي بودند و دوستش داشتند. علاقه شديدي به مدرسه رفتن و مطالعه داشت و با اينكه هنوز به سن تكليف نرسيده بود نماز مي خواند. محمد حسين با تمام كوچكيش امام خميني را دوست داشت و هر وقت امام صحبت مي كرد به صحبتهاي امام با دقت گوش مي كرد و آنقدر امام را دوست داشت كه مي گفت امام هر چه بگويد حاضرم انجام دهم. محمد حسين از همان دوران كودكي در مغازه كنار پدرش كار مي كرد و از اين طريق حرفها و اعلاميه هاي امام را به دست مردم و دوستانش مي رساند حتي بعضي وقتها با بچه هاي محل قرار مي گذاشت كه رأس ساعت خاصي از خانه ها بيرون بيايند و شعار مرگ بر شاه و درود بر خميني سر دهند. بعد از اينكه انقلاب پيروز شد كشور عراق به ايران حمله كرد و بين كشور ما و عراق يك جنگ طولاني اتفاق افتاد. جنگي كه دشمن مي خواست وارد خاك كشور و خانه هايمان شود و آنها را از ما بگيرد. به همين خاطر محمد حسين كه مثل شما دانش آموز بود وقتي ديد دشمن به كشور حمله مي كند به جاي درس خواندن تصميم گرفت به جنگ با دشمنان برود. چون دلش نمي خواست دشمن وارد كشورش بشود. اما چون خيلي كوچك بود هيچ كس اجازه رفتن به جبهه را به او نمي داد تا اينكه با اصرار زياد توانست با گروهي كه به جبهه مي روند به مدت يك هفته به جبهه سفر كند. اما توي جبهه وقتي فرمانده اين پسر كوچك را ديد فوراً دستور داد او را هر چه سريع تر ببرند و به خانواده اش تحويل دهند تا مبادا برايش اتفاقي بيفتد. دو نفر از رزمنده ها او را به شهر آوردند و به مادرش تحويل دادند و از او خواستند قول بدهد كه ديگر به جبهه باز نگردد. ولي محمد حسين كه پسر شجاعي بود گفت من نمي توانم به شما قول دروغ بدهم چون من بازهم به جبهه خواهم برگشت. بعد از چند روز محمد حسين همانطور كه گفته بود دوباره به جبهه برگشت . با وجود اينكه فرماندهان با بودن او در جبهه مخالفت مي كردند ولي وقتي شجاعت و توانايي او را ديدند و فهميدند فرستادن او به خانه فايده اي ندارد تصميم گرفتند قبول كنند كه در جبهه بمانند. از اين به بعد محمد حسين به همراه دوستش محمد رضا شمس در يك سنگر قرار داشتند تا اينكه در حمله عراقيها به خرمشهر محاصره مي شوند در اين درگيري دوست محمد حسين زخمي مي شود و محمد حسين دوستش را با سختي و زحمت زياد به پشت خط جبهه مي رساند و خودش دوباره به سنگر بر مي گردد تا با عراقي ها بجنگد كه متوجه مي شود تانكهاي عراقي رزمندگان را مورد هدف قرار دادند محمد حسين با ديدن اين صحنه چند نارنجك به كمرش مي بندد و با چند نارنجك در دستش به طرف تانكهاي دشمن حركت مي كند. همين طور كه داشت با سرعت جلو مي رفت يك تير به پايش خورد و مجروح شد اما زخم گلوله نمي تواند از اراده او جلوگيري كند و بدون هيچ ترسي از لابه لاي تيرهايي كه از دو طرف به سوي او مي آمدند خودش را به تانك رسانيد و آن را منفجر ساخت و خود نيز به شهادت رسيد و دشمن هم با ديدن انفجار تانك از شدت ترس تانكها را رها و فرار كردند و دوستان محمد حسين نجات پيدا كردند او كار بزرگي كرد و با اين كار بزرگ نامش براي هميشه زنده ماند. « و امام درباره اين شهيد فرزانه فرموده اند رهبر ما آن طفل 13 ساله اي است كه با قلب كوچك خود با نارنجك خود را زير تانك دشمن انداخت.
ساخت نمادین گنبد بقیع توسط خود نو اموزان خانم عچرش پیش دبستانی ادبستان اهواز