eitaa logo
ایده های جدید مربیان کودک
78.9هزار دنبال‌کننده
18.4هزار عکس
10.4هزار ویدیو
1.2هزار فایل
✨ مربیان خلاق، معلمان و مامان های با انگیزه و شاد اینستا: https://instagram.com/morabiyan_kodak?igshid =N مدیر: @Ganjipour کپی مطالب کانال در کانال های خصوصی با صلوات برای شادی روح پدرم♥️ تبلیغات : @tabligsg @Ganjipour
مشاهده در ایتا
دانلود
شعر روز دانش آموز شب رفت و از پشت کوه خورشید تابان آمد یک بار دیگر از راه سیزده آبان آمد روز تلاش و کوشش روز علم و ایمان اس روز خوشحالی ما فرزندان ایران است با اینکه در پاییز است روزی مثل نوروز است روز سیزده آبان روز دانش آموز است (۱۳آبان) 🍀🍀🍀🌹🌹🌹 http://eitaa.com/joinchat/1567096844C746db3d35d
🚸آموزه های جنسی مخصوص کودکان 🔴حد و مرزها را مشخص کنید 🔷وقتی شما واژه خصوصی بودن را به کار می برید بچه می فهمد درباره این موضوع خصوصی می تواند با سکانی که دوست دارد حرف بزند، اما باید به کودک پیش دبستانی خود بگویید این موضوعات خصوصی را با شما که والدینش هستید مطرح کند نه همسالان و دوستان. 🔷بچه باید بفهمد غیر از شما بقیه در این مورد غریبه محسوب می شوند. 🔷نقش بازی کنید، قصه تعریف کنید و خلاصه اینکه نه با هیجان بلکه متناسب با ویژگی های شخصیتی کودکتان با او در این باره حرف بزنید و اطلاعات بدهید تا بداند می تواند همیشه با خیال راحت سوالات خود را از شما بپرسد. بیشتر بچه ها تا ۶ سالگی باید… 🔶نام درست عضو تناسلی خود را بدانند (به زبان کودکانه خود) 🔶 بدانند نوزادان از شکم مادر (جایی به نام رحم) می آیند و نوزاد خریدنی نیست که از مغازه یا بیمارستان تهیه شود. 🔶 مفهوم رفتن به جای خصوصی برای تعویض لباس را بدانند. 🔶بتوانند با والدین خود درباره جنسیت صحبت کنند و سوال بپرسند. 🔴والدین بچه های زیر ۶ سال باید… 🔷 اطلاعات جنسی را کوتاه، واضح و در حد درک بچه بدهند. 🔷قبل از هر پاسخی از کودک در این باره بپرسند که: «خودت چی فکر می کنی؟ چی شد که این سوال ها به ذهنت رسید؟» 🔷 گاهی می تواند با یک بله یا خیر، پاسخ مدنظر کودک را داد. خاطره جالب مادری که پسر ۴ ساله اش دوان دوان از حیاط به خانه می آید و می پرسد: «مامان من از کجا آمده ام؟» فراموش نکنید! 🔷او ابتدا هل می شود اما بر خود مسلط می شود و با تکرار سوال کودک می پرسد: «منظورت چیه تو از کجا آمدی؟» و پسرک ادامه می دهد که بچه همسایه گفته ما از شهر همدان آمده ایم تو از کجا آمدی؟ 🔷یا کودک ۵ ساله ای که از مهد بر می گردد و از مادر می پرسد: «نوزاد از کجا می آید؟» و مادر با پرسش های ساده سطح اطلاعات بچه و علت سوال، می فهمد که مربی او باردار است و با گفتن این جملات آگاهانه به کودکش پاسخ می دهد… «نوزاد در جای مخصوصی توی شکم مادر می مونه تا خوب رشد کنه و آماده به دنیا اومدن بشه. اسم این کیسه کوچولو رحم است.» 🔷برای بچه ها در این سن یکی- دو جمله کافی است. یادتان باشد روند آموزش تدریجی است. با بزرگ تر شدن کودک می توانید کم کم با توجه به درک او اطلاعات تکمیلی و با مرور حرف های قبل چند نکته جدید را هم آموزش دهید. 🔷به این ترتیب تا ۹ سالگی کودک باید درباره سوالاتی مانند نوزادان از کجا می آیند، چطوری می روند تو دل مامان و چطور بیرون می آیند، چیزی شنیده باشد. 🔷 از تفاوت بین ۲ جنس آگاه باشند. مثلا بدانند اندام تناسلی جنس مختلف تفاوت دارد و… مفهوم تماس بد و خوب و سوءاستفاده جنسی را بداند و اجازه ندهد کسی با رفتارش او را بیازارد. 💐💐💐💐💐 http://eitaa.com/joinchat/1567096844C746db3d35d
💕💕 هنگام تذکر به فرزندتان، غر نزنید. با غر زدن فقط فرزندتان یاد می گیرد حرف های شما را نشنود و به آن بی توجه باشد . هنگامی كه قصد دارید مانع انجام کاری توسط فرزندتان شوید ، تذكر یا دستورات تان روشن و مشخص باشد و از تكرار ان خودداری كنید . http://eitaa.com/joinchat/1567096844C746db3d35d
قلب یکی از اعضای قوی داخل بدنِ که هیچ وقت خسته نمی شه. قلب خون رو به تمام بخش های بدن پمپ می کنه. اون این کارو هر روز و هر دقیقه انجام میده، بدون اینکه خسته بشه. اگه اینکار متوقف بشه ما نمی تونیم زنده بمونیم. قلب هر انسانی اندازه مچ دستشه. قلب خون رو از طریق لوله های کوچیکی که رگ نامیده می شه به تمام بدن پمپ می کنه. 💖🌼💖🌼💖🌼💖🌼 http://eitaa.com/joinchat/1567096844C746db3d35d
هاجستم، واجستم ملخی تازه پریدن یاد گرفته بود. به خاطر همین به دور از خانواده همه جا می پرید و می رفت... یک بار پرید خوشش آمد. دو بار پرید، خوشش امد. از روی گل پرید. از روی چمن پرید. از روی دیوار پرید. ای داد و بی داد. ملخی گم شده. این جا ها که خانه ملخی نبود. یک دشت پر از گندم بود. ملخی ترسید. این ور را نگاه رد، اون ور را نگاه کرد. فقط یک گاو گنده بود. ملخی به گاو گنده گفت: شاخ به هوا، سم به زمین. مامان ملخی کدوم وره؟ گاوه فکر کرد ملخی آمده تا گندم ها رو بخوره. ما، ما کرد و گفت: هاجستی ، واجستی رو گندم ها نشستی؟ زودی برو تا شاخت نزنم. ملخی جستی زد و رفت جلوتر. بزی داشت علف می خورد. ملخی گفت: زنگوله طلا، بز ناقلا، ملخی کدوم وره؟ بزی سرش را برگردان و گفت: هاجستی، واجستی، این دور دورا نشستی؟ مامان ملخی می دونه نباید تو گندما بیاد. برو اون طرف. ملخی از گندم زار بیرون رفت. مرغ حنایی با وجه هایش دانه می خورد. ملخی را یدد و پرسید: ملخی تو کجا؟ این جا کجا؟ هاجستی ، واجستی، از مامانت دور هستی؟ من راه و نشونت می دم ولی قول بده دیگه به گندم زار نیای. مرغ حنایی راه را نشان داد. ملخی رفت و خانه اش را دید. خوش حال شد و خندید. هر وقت می خواست برود آن طرف دیوار یا قولش می افتاد و می گفت: هاجستم ، واجستم... سر قولم من هستم. http://eitaa.com/joinchat/1567096844C746db3d35d