eitaa logo
ایده های جدید مربیان کودک
78.1هزار دنبال‌کننده
18.6هزار عکس
10.5هزار ویدیو
1.2هزار فایل
✨ مربیان خلاق، معلمان و مامان های با انگیزه و شاد اینستا: https://instagram.com/morabiyan_kodak?igshid =N مدیر: @Ganjipour کپی مطالب کانال در کانال های خصوصی با صلوات برای شادی روح پدرم♥️ تبلیغات : @tabligsg @Ganjipour
مشاهده در ایتا
دانلود
رمز موفقیت در تربیت و فرزندپروری ، رفاقت و برقراری رابطه صمیمانه با فرزندتان است . اگر تلاشی در این راستا نداشته باشید ، دیگران جای خالی شما را پر خواهند کرد . @morabikodak5159
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷🌷🌷🌷🌼🌼🌼🌼🌷🌷🌷🌷 هماهنگی دست و چشم تقویت مهارت حرکتی ظریف @morabikodak5159
لیست کارگاه های مجازی اردیبهشت ۹۹ با اعطای گواهینامه زیر نظر : وزارت علوم و تحقیقات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت نام و مشاوره: 09136653699 @Ganjipour
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 دلبندم خوب به تصویرنگاه کن🧐🧐 اول بگو سمت چپ چه شکل هایی میبینی🤔🤔 سمت راست چه چیزهایی میبینی🧐🧐 دلبندم بیاباهم یه بازی انجام بدیم🥰🥰🥰🥰🥰 آخ جوووون بازی 🥰🥰🥰🥰 تصویر سمت چپ وسمت راست هرچیزی که به هم مربوطه باخط به هم وصل کنیم😍😍😍😍 آفرین راستی دلبندای من یادتونه راجع نظم ترتیب تناظریک به یک بهتون توضیح دادم این نمونه هم مانند همون تناظره😊😊😊😊 یک زنبور 🐝یک گل🌻 @morabikodak5159
6.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#دست ورزی بازی با خودت بساز🌹 🌺محمدرضازارعی🌺 مربی:خانم بریری @morabikodak5159
آهن ربا کدام یک را جذب می کند @morabikodak5159
بچه حیوانات را به مادرش وصل کن‌ @morabikodak5159
داستان کودکانه ماه رمضان🌹 روزه کله گنجشکی فاطمه کوچولو با صدای اذان صبح بیدار شد. از تختش پایین اومد و رفت سمت آشپزخونه که آب بخوره، دید مامانش داره سفره رو جمع می کنه. گفت: مامانی داری چی کار می کنی؟الان داری صبحانه می خوری؟ مامان فاطمه لبخندی زد و گفت: نه عزیزم، من و بابات سحری خوردیم، آخه الان ماه رمضونه و باید روزه بگیریم. فاطمه گفت: پس چرا منو بیدار نکردین. منم می خوام روزه بگیرم. مامان گفت: عزیزم تو هنوز کوچولویی و روزه بهت واجب نشده. ولی فاطمه گفت: منم دلم می خواد مثل شما روزه بگیرم. مامان گفت: باشه، فردا صبح بیدارت می کنم که سحری بخوری و روزه بگیری. فاطمه کوچولو اون شب رو زود خوابید تا صبح قبل از اذان بتونه بیدار بشه و سحری بخوره. مامان فاطمه اونو برای سحری بیدار کرد. فاطمه خیلی خوشحال بود. چون می خواست مثل بزرگترا روزه بگیره. فاطمه سحری شو خورد و نمازشم با مامانش خوند و خوابید. صبح که بیدار شد یه کمی گرسنش شده بود می خواست بره سر یخچال که یه چیز بخوره که یادش اومد روزست. فوری در یخچال رو بست و به اتاقش رفت و با عروسکاش بازی کرد. موقع ظهر مامان فاطمه صداش کرد و بهش گفت: عزیزم یه کمی غذا بخور. فاطمه گفت: آخه روزم باطل می شه. مامانش گفت: عزیزم تو روزه کله گنجشکی بگیر. آخه تو هنوز خیلی کوچولویی و روزه بهت واجب نشده. فاطمه از مامانش پرسید: روزه ی کله گنجشکی دیگه چیه؟ مامان جوواب داد: روزه ی کله گنجشکی روزه ای که کوچکترا می گیرن و می تونن بعضی وقتا یه کمی غذا بخورن. آخه اونا هنوز کوچولو و ضعیفن. فاطمه از مامانش پرسید: پس کی روزه ی کامل به من واجب می شه؟ مامان جواب داد: تو سن 9 سالگی. فاطمه که خیلی گرسنش شده بود یه کمی غذا خورد و باز بقیه ی روزشو گرفت. شب موقع افطار بابای فاطمه دختر کوچولوشو بوسید و گفت: عزیزم روزه ی کله گنجشکیت قبول باشه. فاطمه هم کلی ذوق کرد و فردا برای دوستش تعریف کرد. @morabikodak5159