eitaa logo
ایده های جدید مربیان کودک
78.8هزار دنبال‌کننده
18.3هزار عکس
10.3هزار ویدیو
1.2هزار فایل
✨ مربیان خلاق، معلمان و مامان های با انگیزه و شاد اینستا: https://instagram.com/morabiyan_kodak?igshid =N مدیر: @Ganjipour کپی مطالب کانال در کانال های خصوصی با صلوات برای شادی روح پدرم♥️ تبلیغات : @tabligsg @Ganjipour
مشاهده در ایتا
دانلود
دلاور کوچک ( داستان ) يكي بود يكي نبود غير از خداي مهربان هيچكس نبود. در آن سالهايي كه شاه ستمگر در كشور ما حكومت مي كرد در يك شهر كوچك به اسم قم پسري زندگي مي كرد كه اسمش محمد حسين بود. پسري كه بر خلاف پسرهاي همسن و سال خودش دنياي ديگري داشت كه ماجراهاي مهمي برايش اتفاق مي افتاد و حسين قصه ما دنياي متفاوتي داشت. محمد حسين پسر شجاع و فعال خوش اخلاق و خنده رويي بود و هميشه به همه كمك مي كرد و اينقدر پسر خوبي بود كه همه از او راضي بودند و دوستش داشتند. علاقه شديدي به مدرسه رفتن و مطالعه داشت و با اينكه هنوز به سن تكليف نرسيده بود نماز مي خواند. محمد حسين با تمام كوچكيش امام خميني را دوست داشت و هر وقت امام صحبت مي كرد به صحبتهاي امام با دقت گوش مي كرد و آنقدر امام را دوست داشت كه مي گفت امام هر چه بگويد حاضرم انجام دهم. محمد حسين از همان دوران كودكي در مغازه كنار پدرش كار مي كرد و از اين طريق حرفها و اعلاميه هاي امام را به دست مردم و دوستانش مي رساند حتي بعضي وقتها با بچه هاي محل قرار مي گذاشت كه رأس ساعت خاصي از خانه ها بيرون بيايند و شعار مرگ بر شاه و درود بر خميني سر دهند. بعد از اينكه انقلاب پيروز شد كشور عراق به ايران حمله كرد و بين كشور ما و عراق يك جنگ طولاني اتفاق افتاد. جنگي كه دشمن مي خواست وارد خاك كشور و خانه هايمان شود و آنها را از ما بگيرد. به همين خاطر محمد حسين كه مثل شما دانش آموز بود وقتي ديد دشمن به كشور حمله مي كند به جاي درس خواندن تصميم گرفت به جنگ با دشمنان برود. چون دلش نمي خواست دشمن وارد كشورش بشود. اما چون خيلي كوچك بود هيچ كس اجازه رفتن به جبهه را به او نمي داد تا اينكه با اصرار زياد توانست با گروهي كه به جبهه مي روند به مدت يك هفته به جبهه سفر كند. اما توي جبهه وقتي فرمانده اين پسر كوچك را ديد فوراً دستور داد او را هر چه سريع تر ببرند و به خانواده اش تحويل دهند تا مبادا برايش اتفاقي بيفتد. دو نفر از رزمنده ها او را به شهر آوردند و به مادرش تحويل دادند و از او خواستند قول بدهد كه ديگر به جبهه باز نگردد. ولي محمد حسين كه پسر شجاعي بود گفت من نمي توانم به شما قول دروغ بدهم چون من بازهم به جبهه خواهم برگشت. بعد از چند روز محمد حسين همانطور كه گفته بود دوباره به جبهه برگشت . با وجود اينكه فرماندهان با بودن او در جبهه مخالفت مي كردند ولي وقتي شجاعت و توانايي او را ديدند و فهميدند فرستادن او به خانه فايده اي ندارد تصميم گرفتند قبول كنند كه در جبهه بمانند. از اين به بعد محمد حسين به همراه دوستش محمد رضا شمس در يك سنگر قرار داشتند تا اينكه در حمله عراقيها به خرمشهر محاصره مي شوند در اين درگيري دوست محمد حسين زخمي مي شود و محمد حسين دوستش را با سختي و زحمت زياد به پشت خط جبهه مي رساند و خودش دوباره به سنگر بر مي گردد تا با عراقي ها بجنگد كه متوجه مي شود تانكهاي عراقي رزمندگان را مورد هدف قرار دادند محمد حسين با ديدن اين صحنه چند نارنجك به كمرش مي بندد و با چند نارنجك در دستش به طرف تانكهاي دشمن حركت مي كند. همين طور كه داشت با سرعت جلو مي رفت يك تير به پايش خورد و مجروح شد اما زخم گلوله نمي تواند از اراده او جلوگيري كند و بدون هيچ ترسي از لابه لاي تيرهايي كه از دو طرف به سوي او مي آمدند خودش را به تانك رسانيد و آن را منفجر ساخت و خود نيز به شهادت رسيد و دشمن هم با ديدن انفجار تانك از شدت ترس تانكها را رها و فرار كردند و دوستان محمد حسين نجات پيدا كردند او كار بزرگي كرد و با اين كار بزرگ نامش براي هميشه زنده ماند. « و امام درباره اين شهيد فرزانه فرموده اند رهبر ما آن طفل 13 ساله اي است كه با قلب كوچك خود با نارنجك خود را زير تانك دشمن انداخت. ◼️ http://eitaa.com/joinchat/1567096844C746db3d35d
شعر حواس پنجگانه کودک نازنینم بگو بگو ببینم پنج حس بدن ما برای چیست عزیزم برای چیه دو چشم زیبای ما ؟ دیدن برای چیه دو تا گوش تیز ما ؟ شنیدن برای چیه بینی حساس ما؟ بوییدن برای چیه زبان گویای ما؟ چشیدن برای چیه پوست روی تن ما ؟ لمس کردن درست گفتی مرحبا کودک خوب و زیبا شکر خدای دنیا به خاطر این حس ها http://eitaa.com/joinchat/1567096844C746db3d35d
مقوا رو به صورت دایره دراوردم تقریبا به اندازه بشقاب غذاخوری پنبه هارو باچسب مایع روی مقواچسبوندم 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 مریم عسکری مربی مهد بیت الحزان حضرت زهرا استان فارس . منصوراباد http://eitaa.com/joinchat/1567096844C746db3d35d
🚫مراقب باشيم : شرمندگي تحقير شدن خجالت زده كردن ايراد گيري هاي مكرر 👈 باعث طغيان فرزند شما خواهد شد. او تلاش خواهد كرد ، براي اثبات خود ، با شما مقابله كند و يا برعكس ، موجودي مطيع و مضطرب باشد . http://eitaa.com/joinchat/1567096844C746db3d35d
ترفندهایی برای ساکت کردن کلاس 💐💐💐💐💐 استفاده از زبان بدن) یک حرکت مشخصی را مثلا ( بشین و پاشو) ، (دستها به جلو) … مشخص کنید . دیگه بجای اینکه کلی انرژی صرف کنید برای ساکت کردن کلاس درس از ابتدای سال مشخص کنید که هر وقت اسم این حرکت را گفتید همه باید با هم انجا بدهند و بعد از آن دیگه سکوت کنند . مثلا بگویید ” بشین و پاشو” بچه‌ها از جاشون بلند می‌شوند و دوباره می‌نشینند و دیگه همه ساکت آماده برای درس…… 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 پخش کردن کاغذهای رنگی) این روش خصوصا برای کودکان خردسال مهدکودک و پیش دبستانی مناسب هست. یک ظرفی پر از کاغذهای رنگی و زرق وبرق دار ریز کنید و اسم ظرف را شیشه جادویی بگذارید .به بچه‌ها بگویید هر وقت این کاغذها را روی سرشان ریختید همه باید فریز و بی‌حرکت بشوند .امتحان کنید، این روش جواب می‌دهد. بازی فریز و یخ شدن از بازی‌های محبوب کودکان خردسال هست. البته این روش بیشتر از یکی یا دوبار تاثیر گذار نیست و برای دفعه‌های بعد که خواستید کلاس را ساکت کنید باید روش دیگه‌ای امتحان کنید ولی خوب این هم یک راه‌ کار شادی برای عوض کردن فضای کلاس و جلب توجه بچه‌ها هست 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀 http://eitaa.com/joinchat/1567096844C746db3d35d
💕💕 به بچه هاتون هرگز نگید حرف بزرگتر رو گوش کن همه متجاوزین بزرگترن بذار بدونن بزرگترها هم گاهی کار بد می کنن. به جاش کاار خوب و بد رو بهش یاد بدید. 🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹 http://eitaa.com/joinchat/1567096844C746db3d35d
💢⭕️💢⭕️💢⭕️💢⭕️ 🎯مادر خلاق هستيد يا غير خلاق بچه زمين ميخورد، مادر خلاق: با لبخند به كودكش نگاه ميكند و با زبان بدن بهش ميفهمونه طوري نشده؛ بلند شو و ادامه بده. كودك با خوشحالي بلند ميشه و به بازي ادامه ميده. مادر غير خلاق: دو دستي توي سرش ميزنه، جيغ ميزنه؛ بچه را بلند ميكنه و ميتكونه. بچه ميترسه و جيغ ميكشد. 🌺🌺🍀🌺🌺🍀 http://eitaa.com/joinchat/1567096844C746db3d35d
4_5915726900826735017.mp3
14.6M
مداحی علی راضی 👆👆👆👆 مداحی و سینه زنی مخصوص کودکان http://eitaa.com/joinchat/1567096844C746db3d35d
#کاردستی_اربعین
متن شعر قدم قدم با یه علم ایشاالله اربعین میام سمت حرم با مدد شاه کرم ایشالله اربعین میام سمت حرم میباره اشک چشمام نم نم رو دوشم کول باره از غم میبینم هر کیو این روزا داره آماده میشه کم کم سختی راحت میشه تو این راه منتظر مونده بودم چند ماه راهی میشم با یک سربند لبیک یا اباعبدالله قدم قدم با یه علم ایشاالله اربعین میام سمت حرم با مدد شاه کرم ایشالله اربعین میام سمت حرم حال من احسن الاحوال زیارت افضل الاعمال کوری دشمنا این حرکت با شکوه تر میشه هر ساله با ذکر یا حسین میجوشم عمریه عاشق شش گوشم میگیرم توی رویا هر شب ضریح تو رو در آغوشم قدم قدم با یه علم ایشاالله اربعین میام سمت حرم یا مدد شاه کرم ایشالله اربعین میام سمت حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اربعین حسینی صدای سنج، صدای زنجیر، صدای نوحه. مگه چه خبر شده بچه ها؟ باز هم همه جا سیاه پوش شده بچه ها. آخه می دونید، امروز اربعین امام حسینه. کی می دونه اربعین چه روزیه. بله بچه های خوبم. امروز چهل روز از واقعه عاشورا می گذره و برای همین، ما هر سال چهلم شهدای کربلا رو عزاداری می کنیم تا باز هم به یاد شهادت امام حسین علیه السلام باشیم و بر کسانی که اون حضرت و یارانش رو به شهادت رسوندن، لعنت بفرستیم. پس امروز هم که شما بچه های خوب و عاشق امام حسین، در مراسم اربعین حسینی شرکت می کنید، یادتون باشه دعا کنید تا خدای بزرگ همه دشمنای دین اسلام رو نابود کنه. ان شاءاللّه . هر سال، روزی مثل امروز، یعنی اربعین حسینی که همه برای امام حسین علیه السلام و یارانش عزاداری می کنن، توی خونه مهتاب کوچولو هم یه مراسم برپاست. هر سال اربعین که می شه، اهالی محل به خونه اونا می آن تا با هم زیارت اربعین رو بخونن و برای امام حسین علیه السلام عزاداری کنن. مهتاب کوچولو هم که به امام حسین علیه السلام خیلی علاقه داره، همیشه توی برگزاری این مراسم به پدرو مادرش کمک می کنه و مثلاً اون کتاب های زیارت اربعین رو بین مردم تقسیم می کنه. خدای بزرگ بچه های خوبی مثل مهتاب رو خیلی خیلی دوست داره. بچه های با ایمانی که برای امام هاشون عزاداری می کنن. من می دونم که شما بچه ها هم همین طور هستید. آفرین به شما بچه هایی که عاشق امامانتون هستید. بله با شما هستم، با شما دوستای خوبم که از همین الان لباس های مشکی کوچیکتون رو به تن کردید؛ همون لباس هایی که با خط سبز زیبا روش نوشته شده «یاحسین». چون می دونید که امروز اربعینه و منتظرید تا همراه بزرگ تراتون تو مراسم عزاداری اربعین شرکت کنید. شما بچه های با ایمان به اون مراسم می رید تا پس از گذشت چهل روز از شهادت امام حسین و یارانش، برای امامتون، برای علی اصغر کودک امام حسین که در کربلا به شهادت رسید، عزاداری کنید. آفرین به شما، آفرین. خیلی از شما بچه های عزیزم، حتما چیزهای زیادی درباره واقعه عاشورا و شهادت امام حسین شنیدید، ولی ببینم درباره اربعین حسینی هم کسی براتون حرفی زده؟ همون روزی که حضرت زینب و دیگر اسرا به میون کشتگان کربلااومدن. در اون روز، حضرت زینب وقتی به مزار برادرش امام حسین علیه السلام رسید، به یاد روز عاشورا افتاد و اشک از چشمانش جاری شد و با برادرش از رنج هایی که کشیده بود حرف زد و از دست دشمن شکایت کرد. بچه های عزیز! ما هم برای زنده موندنِ نام امام حسین علیه السلام ، هر سال عاشورا و اربعین رو با شکوه بیش تری عزاداری می کنیم. .
#ویژه_اربعین
⛔️تجاوز به روان کودک ◀️ وقتی نقطه ضعف کودک خود را پیدا می کنیم و سعی می کنیم با ایجاد حساسیت در وی، او را برنجانیم یا با او شوخی کنیم، به روان او تجاوز کرده ایم. ◀️ مثلا اگر کودک شما از چیزی بدش می آید، مدام نام آن را جلوی کودک ببرید و یا اینکه برای تنبیه کودک، روان او را نشانه بگیرید مثل این جمله که تو دیگه حق نداری با بچه ها بازی کنی، این تجاوز به روان کودک است. ◀️ تجاوز به عواطف کودک در شکل های مختلف در خانواده ها مرسوم است. حتما شما هم این جملات را زیاد شنیده اید: ❌بابا را بیشتر دوست داری یا مامان را؟ ❌اگه فلان چیز رو برات بخرم اونوقت دوستم داری؟ ❌تو که به حرف های من گوش نمیدی، من هم دوستت ندارم. ◀️ گاهی ما با واگذارکردن کارهای سنگین و خسته کننده به کودک، (جسم) او را مورد توجه قرار می دهیم. این که از کودک انتظار داشته باشیم در کارهای خانه به مادرش کمک کند اشکالی ندارد ولی اگر متناسب با توان و سن کودک از او انتظار نداشته باشیم، به جسم وی تجاوز کرده ایم. ◀️ حتی وقتی از کودک می خواهیم هیجانات خود را تخلیه نکند، درواقع داریم به جسم و روان کودک توامان تجاوز می کنیم چون محدود کردن کودک وقتی نیاز به تخلیه هیجانی دارد، جسم او را نیز آزار خواهدداد
مراسم اربعین پیش دبستانی فرقان _کرمان
چگونه به استقلال فرزندم کمک کنم - اجازه دهید که فرزندتان ، لباس دلخواهش را خودش انتخاب کند ( البته لباسی که متناسب با عرف باشد ). - اجازه دهید که خودش دوستانش را انتخاب کند ( او را مجبور نکنید تا با فرزند دوستتان ، دوست شود ). - اجازه دهید که خودش کلاس های فوق برنامه اش را انتخاب کند. - هنگام برنامه ریزی برای تعطیلات پایان هفته ، نظر او را هم بپرسید. ‌ ‌
#واحد_کار_شب_روز