مسابقه با کارت درباره امام خمینی
توضيح مسابقه
کارت ها دو طرفه است یک طرف حروف و یک طرف کلمات بهم چسبیده
@amoodareini
پنج نفر را انتخاب کرده و هر کدام را یک حرف از تصویر را داده و یه مسابقه ده سوالی برگزار میکنیم به این صورت که هر یک از شرکت کنندگان باید با جواب سوالات را که مربی می پرسد با حرفی که در اختیار دارد جواب دهد
سپس بعد از مسابقه کارت ها را برمیگردانند و بقیه بچه ها کلمات در هم ریخته دست شرکت کنندگان را تکمیل میکنند که جمله ای از رهبر عزیزمان در باره امام خمینی است که عشق به خمینی عشق به همه خوبی هاست بعد کارت جمله اصلی را نشان داده و درباره امام برای بچه ها حرف میزنیم
بچههای مسلمان کتاب خوب قرآن
در شب قدر نازل شد که دین ما کامل شد
@Zirgonbadtala
شبی به دور از گناه بهتره از هزار ماه
در شب قدر بچه ها ثواب داره دعا ها
قرآن به سرگرفتن به سوی توبه رفتن
فرشتههای خدا مینویسند بچه ها
تقدیر آدما رو بندههای خدا رو
@Zirgonbadtala
@amoodareini
داستان
قشنگترین شب دنیا
پیامبر عزیز ما در حال نماز خواندن بودند. . شب بود و همه جا تاریک تاریک. ستارههای زیادی در آن شب زیبا در حال چشمک زدن بودند.آن شب شبی زیبا و آرام بود. اصلا با شبهای دیگر فرق میکرد.در آن هنگام فرشته مهربان خدا ،منتظر شد تا پیامبر عزیز ما نمازشان را تمام کنند. بعد از آن به پیامبر(ص)سلام کرد و گفت:ای پیامبر خدا!خداوند مهربان از من خواسته تا همه حرفهایش را برای شما یکجا بگویم. پیامبر هم که همیشه از شنیدن حرف های خدا خوشحال می شد ،این بار وقتی شنید قرار است همه حرفهای خدای عزیز و مهربان یکجا برای او گفته شود، خوشحال شد و با دقت گوش کرد.بله در آن شب زیبا حرفهای خدا ،که در قرآن آمده یک جا بر پیامبر خواندهشد.
آن شب زیبا و نورانی و آن شب قشنگ و پرستاره که در آن قرآن بر پیامبر نازل شد، شب قدر نام گرفت. در آن شب تمام فرشتهها به زمین میآیند. آدمهای خوب در شب قدر که یکی از شبهای ماه مبارک رمضان است تا سحر بیدار میمانند،دعا میکنند، قرآن میخوانند و با خدای مهربان حرف میزنند. فرشتهها هم در شب قدر به دستور خدا سلامتی و شادی را به آدمهای خوب هدیه میدهند. شب قدر به اندازه ای بزرگ و مهم است که خداوند در سورهای به نام قدر گفته که آن شب از هزار شب بالاتر و برتر است.
اما سالها بعد در یکی از شبهای قدر، مرد بسیار بدجنس ، که تحمل یک انسان بزرگ و مهربان را نداشت تصمیم گرفت کار بسیار نادرستی را انجام بدهد. اویک مرد آسمانی مهربان را به نام حضرت علی ع را در مسجد شهید کرد. ما هم هرسال در شب قدر بیدار می مانیم،دعا میکنیم ،نماز و قرآن میخوانیم و راه و یاد حضرت علی ع را گرامی میداریم.
@amoodareini
نمایش سوره قدر
توضیحات:مربیان و والدین محترم! کودکان از این که نقشها را خلق و اجرا کنند لذت میبرند و چون خودشان در اجرای نقش فعال هستند بنابر این مفاهیم در ذهنشان بیشتر ماندگار خواهد شد. به همین دلیل برای تکرار و تبیین مفاهیم سوره و تکرار دوباره ی کل سوره و نیز به منظور ایجاد تنوع در آ موزش میتوانید از نمایش استفاده کنید . برای اجرای نمایش سعی کنید ابتدا متن را به شکل داستان گونه بیان کنید. سپس خودتان آن را یک بار اجرا کنید. آنگاه از کودکان بخواهید به انتخاب خود نقشی را برگزینند و اجرا کنند.
قصه گو: ماه رمضان بود . همه روزه بودند. زهرا کوچولو که دختری شش ساله بود، با اجازهی مادرش روزهی کله گنجشکی می گرفت.چند شبی از ماه رمضان نگذشته بودکه مادر زهرا به او گفت:زهرا جان! امروز بعد از ظهر می خوام استراحت کنم چون امشب قرار تا سحر در مسجد بمونم. در ضمن اگر توهم بخواهی می تونی چند ساعتی با من در مسجد بمونی .
زهرا کوچولو: مادر مگه امشب چه خبره !!؟
مادر: دختر گلم!امشب شب بسیار بزرگیه. شبی که خدا ی مهربون قرآن رو یکجا بر پیامبر نازل کرد.
فرشته مهربون:( آیه اول سوره قدر را می خواند.)
قصه گو: زهرا کوچولو با خودش فکر میکنه امشب شب بزرگیه یعنی چه; یعنی چهقدر بزرگه؟به همین خاطر با کنجکاوی از مادر پرسید:
زهرا کوچولو: مامان جون یعنی امشب چه قدر بزرگه ؟
مادر: دخترم خدادر سوره قدر می فرماید شما نمی دونین اهمیت شب قدرچه قدر زیاده!حتی به اندازه هزار هزار تا ازشبهای دیگه است.
فرشته مهربان:( آیه دوم و سوم سوره قدر را می خواند. )
زهرا کوچولو: مادر جون امشب تو مسجد چه کار می کنیم ؟!
مادر: عزیزم در شب قدر نماز و قرآن می خونیم و دعا می کنیم .خدا هم به فرشتههاش دستور می ده که به زمین بیان و اون دعاهای ما رو که برا مون خوب و مفیدن برآورده کنن.
فرشته مهربون: ( آیه چهارم سوره قدر را می خواند.)
زهرا کوچولو: یعنی امشب که شب قدره همین جوریه و دعاهامون مستجاب میشه؟
مادر: بله عزیزم. خدای مهربون تا صبح برای بنده های خوبش شادی و سلامتی میفرسته.
فرشته مهربون: (آیه پنجم سوره قدر را می خواند.)
قصه گو: زهرا دل تو دلش نبود. او خیلی خوشحال بود که خدای مهربون ،شب به این بزرگی رو قرار داده، بنا بر این تصمیم گرفت زودتر به اتاقش بره و استراحت کنه. چون قراربود او هم در کنار مادر مهربونش چند ساعتی رودرمسجد بمونه. توی همین فکر ها بود که کم کم خوابش برد.
معمای سوره قدر
@amoodareini
کی هستم و چی هستم؟ با شمایم کوچولو
هر وقت که تو فهمیدی اسم منو زود بگو
منم یه سوره هستم از تو کتاب خدا
ماه رمضون که اومد توی شبی از شبا
که بود بزرگتر از هزار شبی بچه ها
خدا منو فرستاد بر خاتم انبیا
فرستاد اون شب خدا قرآن رو یک جا کامل
تا که با خوندن آن باشیم همیشه عاقل
پنج دونه آیه ام رو حتما تو هم شنیدی
حدس می زنم بدونی اسمم چیه ، فهمیدی؟
@amoodareini