eitaa logo
مربی یار
5.5هزار دنبال‌کننده
291 عکس
5 ویدیو
1.6هزار فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸 پول با برکت 🔷امام علی بن ابی طالب علیه السلام از طرف پیغمبر اكرم مأمور شد به بازار برود و پیراهنی برای پیغمبر بخرد. رفت و پیراهنی به دوازده درهم خرید و آورد. رسول اكرم پرسید: «این را به چه مبلغ خریدی؟». - به دوازده درهم. 🔸- این را چندان دوست ندارم، پیراهنی ارزانتر از این می خواهم، آیا فروشنده حاضر است پس بگیرد؟ . - نمی دانم یا رسول اللّه. - برو ببین حاضر می شود پس بگیرد؟ . 📕امام علی علیه السلام پیراهن را با خود برداشت و به بازار برگشت. به فروشنده فرمود:«پیغمبر خدا پیراهنی ارزانتر از این می خواهد، آیا حاضری پول ما را بدهی و این پیراهن را پس بگیری؟ ». 👈فروشنده قبول كرد و امام علی علیه السلام پول را گرفت و نزد پیغمبر آورد. آنگاه رسول اكرم و امام علی علیهما السلام با هم به طرف بازار راه افتادند. در بین راه چشم پیغمبر به كنیزكی افتاد كه گریه می كرد. پیغمبر نزدیك رفت و از كنیزك پرسید: «چرا گریه می كنی؟» 🛑- اهل خانه به من چهار درهم دادند و مرا برای خرید به بازار فرستادند؛ نمی دانم چطور شد پولها گم شد. اكنون جرئت نمی كنم به خانه برگردم. 🔷رسول اكرم چهار درهم از آن دوازده درهم را به كنیزك داد و فرمود: «هرچه می خواستی بخری بخر و به خانه برگرد. » و خودش به طرف بازار رفت و جامه ای به چهار درهم خرید و پوشید. 🔸در مراجعت برهنه ای را دید، جامه را از تن كند و به او داد. دومرتبه به بازار رفت و جامه ای دیگر به چهار درهم خرید و پوشید و به طرف خانه راه افتاد. 🔺در بین راه باز همان كنیزك را دید كه حیران و نگران و اندوهناك نشسته است، فرمود:«چرا به خانه نرفتی؟». - یا رسول اللّه خیلی دیر شده، می ترسم مرا بزنند كه چرا اینقدر دیر كردی. - بیا با هم برویم، خانه تان را به من نشان بده، من وساطت می كنم كه مزاحم تو نشوند. 🔖رسول اكرم به اتفاق كنیزك راه افتاد. همینكه به پشت در خانه رسیدند كنیزك گفت: «همین خانه است». رسول اكرم از پشت در با آواز بلند گفت: «ای اهل خانه سلام علیكم». جوابی شنیده نشد. بار دوم سلام كرد، جوابی نیامد. سومین بار سلام كرد، جواب دادند: «السلام علیك یا رسول اللّه و رحمة اللّه و بركاته». - چرا اول جواب ندادید؟ آیا آواز مرا نمی شنیدید؟ . - چرا، همان اول شنیدیم و تشخیص دادیم كه شمایید. - پس علت تأخیر چه بود؟ . - یا رسول اللّه! خوشمان می آمد سلام شما را مكرر بشنویم، سلام شما برای خانه ی ما فیض و بركت و سلامت است. - این كنیزك شما دیر كرده، من اینجا آمدم از شما خواهش كنم او را مؤاخذه نكنید. - یا رسول اللّه! به خاطر مقدم گرامی شما این كنیز از همین ساعت آزاد است. پیامبر گفت: «خدا را شكر، چه دوازده درهم پربركتی بود، دو برهنه را پوشانید ویك برده را آزاد كرد! » [1] [1] . بحارالانوار ، جلد 6، باب «مكارم اخلاقه و سیره و سننه» . 📚منبع: داستان راستان،شهید مطهری،جلد دوم./پایگاه اهل بیت علیهم السلام ━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━ @membariha 👈 داستان منبر 🎲 ━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━
عنایت علمی امیرالمومنین به یکی از علما.mp3
3M
بیماری ای که موجب خیر شد 🔖عنایت امیرالمومنین علی علیه السلام 🔻داستان زیبا🔻 🔷داستان عنایت مولا امیرالمومنین علی علیه السلام به یک طلبه ━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━ @membariha 👈 داستان منبر 🎲 ━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━